وحید بهرامی: یکی از بحرانهای اساسی ایران عصر قاجار، حضور استعماری بود که با نفوذ و دخالت در امور داخلی کشور مسبب بحرانهای بیشماری شده بود. در آن دوران، قدرتهای استعماری برای اجرای اهداف و منافع خود، قراردادهای یکطرفهای را با کشورهای مستعمره و ضعیف منعقد میکردند که از جمله مهمترین آنها در ارتباط با ایران قرارداد 1919 انگلیس با حکومت قاجار در زمان نخستوزیری وثوقالدوله بود. از همان آغاز امضای قرارداد، مدرس با هوشمندی خطرهای تصویب قرارداد 1919 را تشخیص داد و به آگاهسازی مردم درباره خطرهای آن و از جمله زیر سوال رفتن استقلال ایران دست زد. او با درایت خاصی افراد مخالف با قرارداد را سازماندهی کرد و در عمل، رهبری مبارزه با آن معاهده را برعهده گرفت و همراه سایر میهندوستان، مانع اجرای عملی آن در کشور شد. در واقع مخالفت مدرس با این قرارداد- که در عمل ایران را تحتالحمایه انگلیس میکرد- یکی از بخشهای مهم زندگی ایشان است. در این نوشتار قصد داریم با بهرهگیری از منابع و مآخذ موجود، ضمن بررسی مختصر اندیشه سیاسی مدرس در حوزه سیاست خارجی، ماهیت قرارداد 1919 و دلایل و چگونگی مخالفت ایشان با این قرارداد را شرح دهیم.
1- اندیشه سیاسی مدرس در حوزه سیاست خارجی: تز موازنه عدمی
یکی از اصول اساسی اداره مملکت، وجود اصول و قوانین و اجرای آنها در سیاست خارجی است. در دوره زندگی مدرس، ایران از نظر سیاست خارجی و داخلی، تحت هژمونی 2 قدرت استعماری بزرگ روسیه و انگلیس و نیز نیروهای خودفروخته داخلی بود. در چنین فضایی بود که مدرس تز «موازنه عدمی» را بیان کرد. به اعتقاد سید، دستیابی به خودکفایی سیاسی و استقلال فرهنگی و اقتصادی کشور جز در سایه اعمال سیاست توازن عدمی و جلوگیری از نفوذ قدرتهای استعماری شرق و غرب در ایران ممکن نیست. او بارها تصریح و توصیه کرد رعایت توازن عدمی در برابر همه دولتها- و نه توازن وجودی و مثبت- ضروری است. به نظر او باید از تمایل به هر سیاست خارجی وابستهای؛ چه رنگ شمال داشته باشد و چه جنوب و چه شرق و چه غرب، بپرهیزیم. او این اصل را چنین معنا میکرد: «من از هر دولتی که بخواهد دخالت در امور ما بکند میترسم و باید توازن عدمی را نسبت به همه مراعات کرد، نه توازن وجودی؛ یعنی شما برای خودتان، ما هم برای خودمان». با عنایت به مطلب فوق، اصل و پایه دیدگاههای سید در سیاست خارجی، اصل موازنه عدمی است،
چرا که در تفکر توحیدی سید، به مثابه یک مجتهد، اصل عدم حاکمیت بیگانگان بر مسلمانان که برگرفته از آیه نفی سبیل است، اصلی مهم و بنیانی بهشمار میآید. البته نباید بهاشتباه تصور شود که مدرس مخالف رابطه داشتن با دولتهای خارجی بود، زیرا وی در بحث از روابط خارجی اعلام میکرد با حفظ و رعایت اصل موازنه عدمی، با همه دنیا دوستیم، چرا که به قول ایشان «منشأ سیاست ما دیانت ما است؛ ما با تمام دنیا دوستیم مادامی که متعرض ما نشدهاند». بدین ترتیب آیتالله مدرس اعتقاد داشت سیاست خارجی قابل احترام برای کشور مفید و منطبق بر منافع ملی است و نباید به صورت یکطرفه فقط منافع استعمار را تامین کند. اصل موازنه عدمی مدرس در ادامه تاریخ سیاست خارجی ایران، سرچشمه تحولات عمیقی شد. این اصل بعدها به صورت موازنه منفی و «نه شرقی و نه غربی» مطرح شد، پایهها و ریشههای چپاول استعمارگران را سست و اصول سیاست خارجی مسؤولانهای را برای ایران ترسیم کرد.
2- قرارداد 1919
از بعد جغرافیایی، کشور ایران به سبب مجاورت و همسایگی با روسها، برای انگلستان در زمینه مقابله با شوروی جایگاه کلیدی داشت. کنترل انگلیسیها بر ایران میتوانست آن را به بخشی از یک کمربند ایمنی به دور بلشویکها تبدیل کند. با این هدف، انگلستان هنگام تعطیلی مجلس شورای ملی به سبب جنگ اول جهانی و هجوم بیگانگان و در زمان نخستوزیری وثوقالدوله که خود نیز با حمایت انگلیس به این سمت منصوب شده بود، قرارداد 1919م را به ایران تحمیل کرد. در واقع در بازه تعطیلی مجلس شورای ملی، دولت انگلیس قصد داشت کمال استفاده را کند و قدمهایی به منظور تحکیم کنترل خود بر ایران بردارد. بدین ترتیب دولت انگلستان و بویژه شخص وزیر وقت آن کشور آقای کرزن، امیدوار بودند با امضای معاهدهای که ایران را به صورت کشوری تحتالحمایه انگلیس درمیآورد، کنترل انگلستان بر ایران را صورتی رسمی و قانونی بخشد. به همین منظور دولت انگلستان برای معاهده یادشده رشوههای کلانی به مقامات ایرانی پرداخت کرد. دراینباره یحیی دولتآبادی نوشته است: «میرزا حسنخان وثوقالدوله برای موفق شدن به گرفتن چند میلیون لیره به عنوان قرض و استحکام مقام ریاست خویش حاضر شده است در حال دائر نبودن مجلس شورای ملی، برخلاف قانون اساسی، قراردادی با انگلستان ببندد که در حکم تسلیم کردن مملکت به بیگانگان بوده باشد...». مهدی قلیخان هدایت (مخبرالسلطنه) نیز در کتاب «گزارش ایران» درباره این قرارداد چنین گفته است: «لُب این قرارداد با قدری نقل برنجی، دادن اختیار مالیه و نظام و طُرق است به دولت انگلیس و ایجاد مصر دیگر». در هر صورت، مذاکرات مربوط به قرارداد 9 ماه طول کشید و در تاریخ نهم آگوست 1919م در تهران به امضا رسید و در تاریخ سیاست خارجی، به معاهده «وثوقالدوله- کاکس» یا همان «قرارداد 1919» مشهور شد.
3- نگاه و رویکرد آیتالله مدرس به قرارداد 1919
وثوقالدوله به دلیل امضای قرارداد 1919 با دولت انگلستان خشم و نفرت شخصیتهای مذهبی و ملی را برانگیخت. بزرگترین نماینده مخالفان این قرارداد در کشور، شهید سیدحسن مدرس بود. دلیل اصلی مخالفت او با این قرارداد به دیدگاه او درباره روابط خارجی ایران با بیگانگان- که در بخش اندیشه سیاست خارجی مدرس بیان شد- بازمیگشت؛ در واقع او با هر نوع موازنه وجودی و وابستگی، از طرف هر شخصی که اظهار میشد مخالفت میکرد و از آنجا که قرارداد 1919 میرزا حسن وثوقالدوله یکی از بزرگترین قراردادهایی بود که ایران را وابسته انگلیس میکرد و به نوعی تمامیت ارضی و استقلال آن را زیر سوال میبرد مدرس به مخالفت با آن برخاست. خود مدرس در بیان دلایل مخالفت خود با این قرارداد گفته است: «آقایان... آن چیزی که میفهمم بد است آن مادهاش است که میگوید ما استقلال ایران را به رسمیت میشناسیم. این مثل این است که یکی به من بگوید من سیادت تو را میشناسم... لیکن اگر کسی خوب وارسی میکرد و روح آن قرارداد را میفهمید و چیز استنباط میکرد و او این بود که ایران تمامش مال ایرانی است، مالش، حالش، حیثیتش، چهاش و همه چیزش، متعلق به ایرانی است. فقط این قرارداد در 2 چیزش دیگری را شرکت میداد، یکی پولش و یکی قوهاش؛ این روح قرارداد بود... من مخالف بودم، من مخالفت کردم». ایشان در جای دیگر بیان کرده است: «قرارداد منحوسی بود؛ یک سیاست مضر به دیانت اسلام، مضر به سیاست بیطرفی ما بود. کابینه وثوقالدوله خواست ایران را رنگ بدهد، اظهار تمایل به دولت انگلیس کرد؛ ضد او ملت ایران قیام نمود. حال هم هر کسی تمایلی به سیاستی نماید ما ملت ایران با او موافقت نخواهیم نمود؛ چه رنگ شمال، چه رنگ جنوب و چه رنگ آخر دنیا». همانطور که مشخص است و مورخان دیگر نیز ذکر کردهاند مدرس نخستین کسی بود که عمق واقعی خطرهای قرارداد 1919 را تشخیص داد و دست روی دست نگذاشت و با هوشمندی و زیرکی خاص به سازماندهی و ترغیب افراد برای مخالفت با قرارداد دست زد. او برای آنکه وسایل چاپ اعلامیه، بیانیه و شبنامه در تهران فراهم نبود و دولت بشدت جلوی انتقال این وسایل را میگرفت، مطالب خود و اعلامیهها و بیانیهها را با کمک افراد مطمئن به اصفهان میفرستاد و در آنجا محرمانه به چاپ میرسانید و در تهران و سایر شهرستانها منتشر میکرد. مدرس در ادامه حتی مخالفت خود را شدیدتر کرد و با ائمه جمعه و سایر مقامات روحانی ملاقات کرد و برای منسوخ کردن این قرارداد هرچه در توان داشت انجام داد.
فرجام
همانگونه که مشخص است مخالفت آیتالله مدرس با قرارداد 1919 و مقاومت وی در برابر موافقان آن، تماماً بر اساس سیاستی انجام میشد که هدف آن مبارزه با نفوذ بیگانگان در ایران بود. این مبارزه سرانجام باعث شد وثوقالدوله از کار برکنار شود و انگلستان برای استمرار این قرارداد، به کودتای 1299 دست زند تا به گونهای دیگر مقصود خود را پیش برد.
منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران