printlogo


کد خبر: 186824تاریخ: 1396/10/16 00:00
آیا سند 2030 واقعاً بایگانی شد؟
اجرای خزنده آموزش‌‌ جنسی در مدارس

دکتر سیدکمیل حسینی*: اجرای سند 2030 در ایران با مشکلات مختلفی روبه‌رو شد و این مشکلات و معضلات تا جایی پیش رفت که رهبری وارد این موضوع شدند و علیه آن موضع‌‌‌گیری فرمودند. غیر از ایشان بسیاری از مسؤولان مختلف از وزرا و نمایندگان مجلس یا اعضای حقیقی و حقوقی شورای عالی انقلاب فرهنگی به این موضوع ورود کرده و به اعلام نظر درباره آن پرداختند. این وضعیت تا آنجا پیش رفت که به لغو رسمی اجرای این سند در ایران ختم شد. سند 2030 به موضوعات مختلفی پرداخته بود و یکی از این موضوعات که به دلیل حساسیت مردمی درباره آن، واکنش‌‌های فراوانی را در جامعه ایجاد کرد بحث «آموزش‌‌های جنسی به کودکان در مدارس» بود. به هر حال با لغو اجرای 2030 عده‌ای گمان کردند این موضوع هم منتفی شده است اما طبق گزارش‌‌های مختلف مردمی که از جای‌جای کشور می‌رسد، آموزش‌های جنسی در قالب‌‌های مختلف مانند: کلاس‌‌های مشاوره، بهداشت فردی و... در بسیاری از مدارس رسوخ کرده و باعث نگرانی معلمان و والدین دانش‌آموزان شده است. آموزش‌‌‌هایی که نامتناسب با سن و جنسیت مخاطبان ارائه می‌شود و مشکلاتی را برای خود دانش‌آموزان و والدین و معلمان ایجاد می‌کند.  به هر حال اجرای مخفیانه 2030 و افشای آن در رسانه‌‌های گوناگون به موضع‌‌‌گیری وزیر آموزش‌وپرورش در چند روز پیش انجامید که وی از مردم خواست در صورت برخورد با  این مسائل آن را گزارش دهند تا با آن برخورد شود. در تحلیل این معضل باید به چند وجه توجه کرد که به صورت مختصر به آنها اشاره می‌شود.
• در لزوم وجود «تربیت جنسی» در جامعه جای شکی نیست و این تربیت جنسی و عاطفی باید از سنین پایین و حتی پیش از تولد آغاز شود. خانواده و معلمان و مشاوران و حتی آحاد جامعه باید با ابعاد مختلف و روش‌‌های گوناگون این تربیت آشنا باشند.
• تربیت جنسی الزاما به معنای «آموزش رفتار جنسی» نیست و در محتوای تربیت جنسی مربوط به بسیاری از سنین، از آموزش رفتار جنسی خودداری می‌شود. در واقع تربیت جنسی باید رفتار بینشی و نگرشی را به فرد آموزش دهد که باعث اصلاح در بینش و نگرش و رفتار جنسی او شود که البته این آموزش‌ها الزاما در حوزه رفتار جنسی نیست. مثلا جهانبینی مناسب بر نگرش و رفتار جنسی تاثیر دارد اما بحث جنسی نیست یا آموزش و تبیین عدم دیدن برخی محتوا‌ها بر رفتار جنسی تاثیر دارد اما جنسی نیست.
• در تربیت جنسی الزاما به صورت مستقیم درباره رفتار جنسی و روش‌های آن صحبت نمی‌شود، بلکه می‌توان به صورت غیرمستقیم برای اصلاح رفتار تلاش کرده لذا یکی از معضلات آموزش‌‌های جنسی مصطلح که ایجاد کنجکاوی و اشتیاق در رفتار جنسی است در این تربیت‌ها وجود ندارد. متاسفانه آنچه به عنوان آموزش جنسی به کودکان در حال ترویج است بیش از آنکه بازدارنده باشد ترغیب‌کننده و تحریک‌کننده است.
• در بسیاری از موارد مخاطب در تربیت جنسی بویژه در سنین پایین والدین هستند نه بچه‌ها، در واقع اصلاح والدین و سبک زندگی آنها به اصلاح بینش و رفتار جنسی و عاطفی فرزندان می‌انجامد.
• تربیت جنسی و عاطفی فرزندان باید متناسب با جنس و سن و موقعیت فرهنگی و اجتماعی و حتی جغرافیایی ارائه شود، لذا تربیت جنسی کاری تخصصی است و در ارائه آن باید به مقولات فرهنگی و شرعی و بومی بودن آن توجه شود، لذا یک مشکل دیگر این است که در جامعه و نظام آموزشی ما چندان کار تخصصی در تولید محتوا و کادر مشاوره مناسب برای ارائه تربیت جنسی به والدین و فرزندان ایجاد نشده است و مطالب ارائه شده در بسیاری موارد کپی‌برداری شده از منابع غربی و غیربومی است که توسط فردی ناآشنا با عمق این موضوعات به کودکان ارائه می‌شود و معضلات فردی و اجتماعی مختلفی را در پی دارد.
• قسمتی از مشکل پیش‌آمده درباره آموزش‌‌های خزنده جنسی در مدارس بر اثر جهل مربیان و بدون سوءنیت است. در واقع متاسفانه بر اثر سیاست‌بازی‌‌‌هایی که بر سر  لغو 2030 و آموزش‌‌های جنسی صورت گرفت و ربط دادن آن به برخی جرائم جنسی مانند تجاوزات و کودک‌آزاری‌ها و... عده‌ای به گمان باطل راه علاج را در این امور یافتند و تلاش کردند با برپایی این کلاس‌ها به صورت خودجوش زمینه این معضلات را کاهش دهند، در حالی که طبق شواهد مختلف از آمارهای جهانی، آموزش‌‌های نامناسب به سنین مختلف نه‌تنها مشکلات را کم نمی‌کند و آمارهای تجاوزات و کودک‌آزاری‌ها و نارضایتی‌‌های جنسی را کاهش نمی‌دهد، بلکه باعث رشد تصاعدی آن می‌شود، لذا متاسفانه قسمتی از این مشکل ایجاد شده بر اثر سیاست‌بازی برخی مسؤولان و رسانه‌ها و تبعات بحران‌زای فرهنگی و اجتماعی آن است.
• قسمتی دیگر از این مشکل و ارائه این آموزش‌ها برخاسته از منافع اقتصادی و اجتماعی برآمده از آن است. در واقع این آموزش‌ها و شکل‌‌‌گیری زنجیره و رونق آن قطعا منافع اقتصادی و سیاسی ویژه‌‌ای را برای عده‌ای از پزشکان و روانپزشکان و سیاستمداران و کارتل‌‌های اقتصادی در پی دارد. کما اینکه برای نمونه کارخانه خارجی تولید‌کننده لوازم جلوگیری از بارداری خود را دلسوز بهداشت معرفی می‌کند و به این بهانه دست به حیازدایی می‌زند و... .
• اما بخش دیگری از این معضل برآمده از مسؤولانی است که اگرچه به ظاهر این آموزش‌ها را رد و انکار می‌کنند و حتی قول برخورد با متخلفان را می‌دهند اما در باطن دل در گرو این تفکر دارند و مرعوب غرب و ایادی داخلی و روش‌‌های آنها هستند و به صورت پنهان به شکل مستقیم و غیرمستقیم تلاش می‌کنند نیت درونی خود را عملی کنند کما اینکه ممکن است با بهانه قرار دادن ایدز و بیماری‌‌های دیگری که به نسبت شیوع بسیار پایینی دارند و مربوط به بخش‌‌‌هایی از جامعه هستند، آموزش‌‌های فراگیری را ایجاد کنند تا بهره‌‌های اقتصادی و سیاسی ببرند، در حالی که جامعه را با معضل‌‌‌هایی بیشتر از قبل چه از نظر جسمی و چه روانی و فرهنگی رها می‌سازند.
• فراموش نکنیم یکی از روش‌‌های نفوذ فرهنگی و به تبع آن اقتصادی و سیاسی غرب، ترویج سبک زندگی غربی است و ابعاد مربوط به جنسیت و نیروی جنسی، نقشی اساسی در این جریان دارد که ارائه دستورالعمل‌ها و روش‌ها که در پس‌زمینه خود ترویج‌دهنده سبک زندگی غربی است در این زمینه بسیار موثر بوده و آموزش‌‌های جنسی بخشی پراهمیت از این پازل است. در پایان به نظر می‌رسد راه  نجات تنها در مواضع سلبی نیست، بلکه باید به تولید و اجرای تربیت جنسی بومی دست زد و عرصه را برای ورود روش‌ها و فکرهای نادرست تنگ‌‌‌‌‌‌تر کرد.
*مدرس دانشگاه
 


Page Generated in 0/0054 sec