محسن شهمیرزادی: به آسانی میتوان حکم داد که مجید مجیدی در جهان سختتر از تولید فیلم حضرت محمد(ص) کاری نمییافت که خود را در آن مهلکه بیندازد؛ اثری که باید علاوه بر برتری بر فیلم فاخر مصطفی عقاد، دنیای متلاطم مذاهب اسلامی را پای سفره خود بنشاند. «محمدرسولالله(ص)» بزرگترین و پرهزینهترین پروژه فیلمسازی تاریخ سینمای ایران با همه حواشی و اتفاقات بدیعی که رقم زد در سال 1394 روی پرده سینماها آمد و از هفته گذشته پس از 2 سال وارد شبکه نمایش خانگی شد. روایت فیلم از سال دهم بعثت شروع میشود، زمانی که پیامبر و مسلمانان دچار تحریم اقتصادی در شعب ابیطالب هستند. اما این روایت مدتی نمیپاید که با یک فلاشبک به دوران حمله سپاه ابرهه در پیش از میلاد پیامبر بازمیگردد. خلق صحنهای باشکوه از نبرد ابرهه که بیشک نظیر آن در سینمای ایران به چشم نیامده است. با این حال اگر محمدرسولالله(ص) را با چشم معیار سینمای بالیوود و هالیوود بنگریم و قیاسهایمان بر اساس متر و معیار فیلمهای عامهپسند گیشه فروش باشد، بیشک هزاران سلمان خان و بنتن و مرد عنکبوتی وجود دارند که در برابر نام پرآوازه محمدرسولالله(ص) خودنمایی میکنند. اما مجیدی معیاری جدید در سینما خلق کرده است. آسان نیست روایت سینمایی شرف اشرف مخلوقات بر زمین، آن هم با همه محدودیتهایی که ذهن قصهسرا و تکنیکهای سینمایی با خود دارد. مجیدی اما روایتی انسانی و درواقع شعری نو از زمانه و زندگانی پیامبر اکرم را در این فیلم متجلی میکند. نور و موسیقی و جلوههای ویژه همه در خدمت روایتی نجیب، شاعرانه و البته متفاوت بودهاند تا بخش اول از سهگانه محمدرسولالله(ص) خلق شود. به بهانه ورود این فیلم به شبکه نمایش خانگی نگاهی به ماجرای تولید بزرگترین پروژه سینمایی کشور خواهیم داشت.
بدعت سینمای ایران
این فیلم که تولید آن از سال 1386 کلید خورد با حدود 100 میلیارد تومان پرهزینهترین فیلم تاریخ سینمای ایران لقب گرفت. هرچند بخش عمدهای از این هزینهها مربوط به ایجاد شهرک سینمایی پیامبر اعظم(ص) و همچنین ورود تجهیزات گرانقیمتی است که پیش از این سینمای ایران رنگ آن را به خود ندیده بود. تولید این فیلم با حضور گروهی از حرفهایترینهای سینمای جهان کلید خورد. این را البته میتوان تکنیک مجیدی دانست که بعضاً در آثار پیشین او نیز ملاحظه میشود. او در صدر عوامل فنی، حرفهایترینها را از سراسر جهان گرد هم میآورد و پس از توجیه آنچه در سر دارد دستیار و مشاورانی ایرانی در اختیارشان قرار میدهد تا به این وسیله علاوه بر تولید اثری فاخر، بستری برای انتقال تجربه و تکنولوژی نیز فراهم کند. شاید یکی از خبرسازترین اتفاقات رخداده در این فیلم حضور «ویتوریو استورارو» فیلمبردار مطرح ایتالیایی بود. او که به همراهی حمید خضوعیابیانه تصویربرداری این فیلم را برعهده داشت، پیش از این برای 3 فیلم «اینک آخرالزمان»، «آخرین امپراتور» و «سرخها» جایزه اسکار گرفته است. پیوستن استورارو به فیلم «محمدرسولالله(ص)» خود داستان جذابی دارد که وی آن را در گفتوگو با مجله سینمایی مووی میکر اینگونه نقل میکند: «سال ۲۰۱۰ که با رشید بن هادی (کارگردان) در پروژهای در الجزایر همکاری میکردم، برای اینکه اسلام را بهتر بشناسم، خواندن کتابی درباره زندگی پیامبر محمد(ص) را شروع کردم. به محض اینکه خواندن آن کتاب تمام شد، مثل یک رؤیای جادویی ایمیلی دریافت کردم با این مضمون که آیا علاقهمند هستم در ساخت بخش اول یک سهگانه درباره زندگی محمد(ص) حضور داشته باشم؟» بدین ترتیب و پس از ملاقات مجیدی کارگردان فیلم با او در رم، پیوستنش به این پروژه قطعی شد. او در این گفتوگو همچنین کتاب نقاشی استاد فرشچیان را منبع الهام ایدههایش برای فرم جدید در تصویربرداری این فیلم بیان کرده است. اما موسیقی فیلم «محمدرسولالله(ص)» را میتوان جزو لاینفک بهترینهای این اثر دانست. موسیقی «ایآر رحمان» در خدمت لحظه لحظههای فیلم است؛ اثری بدیع که هنوز مخاطب با شنیدن آن متاثر میشود. «ایآر رحمان» برنده جایزه اسکار، گلدنگلوب و گرمی است و فیلمهای موفقی چون «میلیونر زاغهنشین»، «127 ساعت» و «الیزابت: دوران طلایی» را در کارنامه کاری خود دارد. رحمان همکاری با «مجید مجیدی» در پروژه «محمدرسولالله(ص)» را یکی از خاطرهانگیزترین، پرچالشترین و سختترین پروژههای کاری خود میداند و معتقد است که 6 ماه طول کشیده تا متوجه شود مجیدی از او چه میخواهد. او درباره همکاری خود با مجیدی میگوید: عاشق کار با مجیدی هستم و کار با او رویای من برای کار در سینمای ایران را محقق کرد. همیشه شیفته سینمای ایران بودم و میخواستم در ایران کار کنم ولی خب! متاسفانه مشغله کاری اجازه چنین کاری را به من نمیداد. جلوههای ویژه این فیلم نیز بر عهده «اسکاتای اندرسون» بود. او که در کارنامه خود سابقه همکاری با فیلمسازانی چون «استیون اسپیلبرگ»، «جیمز کامرون» و «پیتر جکسون» را دارد، توانست درخشش ماندگاری را از خود در این فیلم به جای بگذارد. حضور مرحوم جواد شریفیراد و ابداعات جدید او در صحنههایی نظیر سپاه ابرهه و دهکده ماهیگیرها که بخش مهمی از آن جزو جلوههای ویژه میدانی (و نه جلوههای بصری و تصنعی) بود، توانست اعجاب بسیاری از عوامل فنی بینالمللی سینما را برانگیزد. طراحی دکور این فیلم نیز بر عهده میلژن کرکا کلژاکویچ، طراح دکور فرانسوی بود که قبلاً جایزه «سزار» و «آکادمی فیلم اروپا» و همچنین نامزدی دریافت جایزه «امی» را در کارنامه خود داشته است. شهرک سینمایی پیامبر اعظم(ص) اما شاید یکی از بزرگترین دستاوردهای فنی این فیلم برای سینمای ایران باشد. در این شهرک 100 هکتاری شهرهای مکه و مدینه با جزئیات و مختصات دقیق و مطابق با واقعیت بازسازی شده است و زین پس بسیاری از فیلمها در سراسر جهان میتوانند از این شهرک به عنوان لوکیشن تولید فیلم تاریخی با محوریت این 2 شهر و پیامبر اعظم(ص) استفاده کنند. سکانس مربوط به حمله ابرهه به مکه نیز در شهر بلابلا در آفریقایجنوبی فیلمبرداری شده است. علاوه بر شهرک سینمایی پیامبر اعظم، صحنههایی از فیلم «محمدرسولالله(ص)» در شهرهای کرمان و عسلویه نیز فیلمبرداری شده است.
آیات یأس
بهرغم اینکه شخصیت نشان داده شده از پیامبر اسلام، شخصیتی فرامذهب و انسانگرا بوده و
براساس متنون مشترک بین تشیع و تسنن تولید شده است اما علمای الازهر و رسانههای عربستانی و برخی از کشورهای منطقه به مخالفت شدید با اکران بینالمللی این فیلم برخاستند. گفته میشود علمای دانشگاه الازهر به این دلیل که بخشهایی از بدن بازیگر نقش کودکی محمد در معرض دید قرار میگیرد و صدای این بازیگر نیز پخش میشود، از این فیلم انتقاد داشته و خواهان ممنوعیت اکران آن شدند. همچنین شیخ عبدالعزیز آلشیخ، مفتی اعظم عربستان سعودی در گفتوگو با روزنامه عربی الحیات فیلم «محمدرسولالله(ص)» را فیلمی «مجوسی» خوانده که ساخت آن به گفته او «دشمنی با اسلام» است. وی گفته این فیلم تصویری غیرواقعی از پیامبر اسلام(ص) نشان میدهد که مایه استهزا و کاستن از قدر و جایگاه پیامبر است، بنابراین ساختن این فیلم به معنی سیاهنمایی دین اسلام است و کسانی که این فیلم را ساختهاند مفسدانی هستند که اساس کارشان بر دروغ است.
اولیالابصار
اما در مقابل طیف گستردهای از منتقدان ایرانی و عرب به تمجید از این فیلم برخاستند. خالد محمود، نویسنده و منتقد معروف عرب، در روزنامه الشروق چاپ قاهره، با انتقاد از قضاوت بیپایه درباره این فیلم، نوشت: «ایکاش پیش از اینکه این جنجال به پا شود، حداقل علمای الازهر در نشستی خصوصی فیلم را میدیدند، آنگاه موضع ثابت خود را در قبال آن اعلام میکردند». این نویسنده ادامه میدهد: «کاش علمای الازهر نه به خاطر رعایت این موضوع، بلکه فقط به خاطر اینکه مخالفتشان مستند به برهانی آشکار باشد، این فیلم را میدیدند». همچنین فرانسیس فورد کوپولا، کارگردان فیلم پدرخوانده که به دعوت فیلمبردار فیلم به تماشای آن نشسته بود این فیلم را تحسین کرد. روزنامه «الوسط» بحرین نیز در گزارشی با اشاره به انتقادات و جوسازیهای جریانهای سلفی علیه فیلم «محمدرسولالله(ص)» نوشت: «صرفنظر از آنچه در مخالفت با این فیلم به گوش میرسد، نکته قابل اهمیت این است که رهبر عالی ایران با حضور خویش بر سر صحنه فیلمبرداری فیلم، حمایت کامل و قوی خود از سازندگان و دستاندرکاران آن را اعلام کردند».
مهر خاتم
رهبر معظم انقلاب اگرچه بارها در پروژههای سریالی عمدتاً مذهبی حضور پیدا کرده بودند، اما به نظر «محمدرسولالله(ص)» نخستین پروژه سینمایی است که ایشان بر سر صحنه آن حاضر شدند. این بازدید که بنا بود دو ساعته باشد حدود 6 ساعت به طول انجامید. مجید مجیدی که ایدهدهنده فیلم را شخص رهبری عنوان کردند، ماجرای نخستین اکران این فیلم نزد رهبری را اینگونه شرح داد: «بعد از نماز مغرب و عشاء بود که برای نمایش نسخه اولیه و سه ساعته فیلم به حسینیه امام خمینی(ره) رفتیم، در آنجا دوستان گفتند 3ساعت و 20 دقیقه زمان طولانیای است، بویژه که از عمل جراحی ایشان زمان زیادی نگذشته بود و دوران نقاهت را میگذراندند. قرار شد با حضرت آقا مطرح کنیم که وسط فیلم یک زمان استراحتی بگذاریم که ایشان استراحت کنند. اما آقا در جواب فرمودند: حالا ببینیم چه میشود. آقا با همه اهلبیتشان برای تماشای فیلم آمده بودند. من هم دقیقاً کنار حضرت آقا نشستم، فیلم شروع شد و آقا در شروع فیلم یک کلمه فرمودند: چه شروع زیبایی؛ همین را گفتند و بعد هیچی. فیلم جلو رفت و نیمی از فیلم گذشت و دیدم حضرت آقا هیچ حرکتی از خود نشان نمیدهند و من هم نمیتوانستم برگردم و چهره ایشان را ببینم، چون درست کنار ایشان بودم و اگر میخواستم صورت ایشان را ببینم، باید کامل برمیگشتم. خیلی ترسیده بودم و گفتم الان برگردم و ببینم که آقا حواسشان به فیلم نیست یا خوابشان برده که دیگر هیچی. همینطور صلوات میفرستادم تا در یک موقعیت مناسب ببینم چه میشود. نیمههای فیلم گذشته بود، دیدم که حضرت آقا دستشان را حرکت دادند، دست که حرکت کرد من برگشتم و دیدم که برای ایشان قرص آوردند و حضرت آقا برای گرفتن قرص دستشان را دراز کردهاند. صحنه دلچسبی که دیدم این بود که ایشان چشم از پرده برنداشتند و همینطور به پرده زل زده بودند و بدون اینکه نگاهشان را برگردانند، قرص را گذاشتند داخل دهان و لیوان آب را هم نگاه نکرده برداشتند و میل کردند؛ معمولا کسی که بخواهد آب بخورد بهطور طبیعی نگاه به آب میکند. اینجا بود که دلم قرص شد. فیلم تمام شد، ایشان حتی تیتراژ فیلم که 7 دقیقه بود را تا آخر دیدند. چراغها که روشن شد، برگشتم دیدم که چهره آقا میدرخشد و من آقا را تابهحال اینقدر خوشحال ندیده بودم. بعد از اتمام فیلم ایشان گفتند، آفرین، آفرین، احسنت، ماشاءالله و بعد سمت من نگاه کردند و گفتند: آقای مجیدی همینالان- ساعت 11 شب بود- اگر یکبار دیگر فیلم را پخش کنند، مینشینم و میبینم. ایشان بعد از فیلم تعابیر زیبایی گفتند و خیلی جالب است بدانید اینهمه نقد که به فیلم شده است- نقدهای مثبت را میگویم- هیچکدام از این زاویه که حضرت آقا گفتند، به فیلم نپرداختهاند. ایشان گفتند من خیلی فیلم نمیبینم ولی رمان زیاد میخوانم، در رمان نویسنده وقتیکه به خلق یک صحنه درام و صحنه بزرگی میرسد و وقتی نمیتواند درست بیان کند، صحنه را دور میزند و از کنارش عبور میکند و در دل خود ماجرا نمیرود. ایشان گفتند دیدم در فیلم رفتید در وسط ماجرا و معرکه و حتی فراتر از این هم رفتید».