محمد امیرپور: اگر بخواهید مینو رایولا را از روی لباسها و ظاهرش قضاوت کنید، به نتایج خوبی نخواهید رسید؛ مردی که بیشتر شبیه پیشخدمت پیتزافروشی در شهری کوچک در ایتالیاست. فرضیهای که البته چندان هم اشتباه نیست؛ رایولای 10ساله در پیتزافروشی پدرش کار میکرد، البته در هلند و به مشتریهای ناپولی(نام مغازه پدرش) سرویس میداد. این گزارش خلاصهای است از گفتوگوی سایمون کوپر، نویسنده فایننشال تایمز در محل زندگی رایولا (هارلم آمستردام) و سرک کشیدن به دنیای مرد چاق دورگه ایتالیایی- آلمانی. مادر رایولا آلمانی بود و او بهتر از پدرش به زبان آلمانی حرف میزد. به خاطر همین این مینو بود که با روسای بانکها مذاکره میکرد و به جای پدرش به دیدار شهردار هارلم میرفت. رایولا با مشتریان ایتالیایی مغازه هم به زبان مادری گپ میزد. او با شرکتی به نام اینترمزو آشنا میشود، شرکتی که به سازمانهای آلمانی کمک میکند در ایتالیا سرمایهگذاری کنند. رایولای 19 ساله به قدری ثروتمند شده که شعبه مکدونالد شهر هارلم را هم افتتاح کند. در 20 سالگی، مینو تصمیم میگیرد پول درآوردن را متوقف کند و از زندگی لذت ببرد. بعد از فارغالتحصیلی در رشته حقوق، به سمت بزرگترین تفریح خانوادگیاش، فوتبال، میرود. مینو مدیرفنی باشگاه افسی هارلم میشود و تصمیم میگیرد دنیس برکمپ 17 ساله و گمنام را از آژاکس به هارلم بیاورد. سیاستهای سنتی مدیریت باشگاه با ایده جذب برکمپ مخالفت میکند و در پایان فصل هارلم با افکار محافظهکارانه و قدیمی مدیر باشگاه به دسته پایینتر سقوط کرد. بزرگترین ماموریت مینو 7 ماه زندگی در فوجیا و رنگ کردن دیوارهای خانه بازیکنی است که با خودش به باشگاه آورده است. سری آ ایتالیا در اوج سالهای قدرتمندیاش قرار دارد و رایولا با الفبای فوتبال حرفهای آشنا میشود. هر چند ایدههایش چندان جدی گرفته نمیشوند. «چندبار به دفتر رئیس باشگاه فوجیا رفتم و به آنها گفتم به طور آزمایشی من را مدیر ورزشی باشگاه کنند. اما مدیر ورزشی باشگاه در آن دوران یکی از بازیکنان سابق تیم بود که کارش را بلد نبود. من میخواستم پای استعدادهای جوان هلندی را به فوجیا باز کنم و مدیر ورزشی احمق فوجیا به خاطر مشکلات مالی، بازیکنان تمامشده را میخرید. این نگاه همان روزها در من تقویت شد؛ باشگاههایی که پستهای مدیریتیشان را به بازیکنان سابقشان میدهند، باشگاههای ضعیفی خواهند ماند. مثل ازدواجهای فامیلی که باعث میشود فرزندان ضعیفتری به دنیا بیاورید. حضور در فوجیا کمک خوبی بود که بفهمم از فوتبال چه میخواهم؟! نه دنبال فوتبالیست شدن بودم و نه شغلهای بدونتاثیری مثل سرپرست. دنبال این بودم که مدیران باشگاهها و بازیکنان را به چالش بکشم و با همه خانواده فوتبال رابطه داشته باشم». مینو برای شروع کار بزرگترین مدیر فوتبال را انتخاب میکند. لوچیانو موجی، نامی که شهرتش به کالچوپولی و یوونتوس گره خورده اما در سال1990 موجی هنوز مدیر باشگاه تورینو بود. «ساعت 11 با موجی قرار داشتم. برای اینکه خودم را وقتشناس نشان دهم، 5 دقیقه زودتر به دفتر باشگاه رسیدم. من را به اتاقی بردند که شبیه دندانپزشکی بود و 25 نفر منتظر موجی نشسته بودند. آقای رئیس تقریبا با 2 ساعت تاخیر وارد ساختمان شد و خانم منشی راهنماییام کرد داخل اتاق». گفتوگوی بین موجی و رایولا چندان خوب جلو نمیرود: «من گفتم این بیادبی است که من را منتظر گذاشتید؟ موجی هم نگاهی به من کرد و جواب داد اگر از کسی خوشم نیاید، هرگز نمیتواند بازیکنی در ایتالیا بفروشد. با حالتی عصبانی زدم بیرون و به سر خیابان نرسیده، پشیمان شده بودم». رایولا برایم توضیح میدهد که هیچ چیز بعیدی در فوتبال وجود ندارد. «رابطه دوستانهای با زدنیک زمان داشتم. سرمربی فوجیا شده بود و عاشق کارش بود. مربی ایدهآلگرایی بود. یکبار از بازیکنی گفت که تیمش به آن نیاز دارد. وقتی مشخصاتش را برایم توضیح داد، گفتم چنین بازیکنی وجود ندارد؛ کسی که در هر بازی 17 کیلومتر بدود، مثل مارادونا دریبل بزند و در تمرینات سختکوش و جدی باشد! باورتان میشود؛ چند سال بعد چنین بازیکنی را در اسپارتاپراگ چک پیدا کردم، توی جعبه کادو گذاشتم و به زدنیک زمان که سرمربی لاتزیو بود، فروختم. پاول ندود در هر بازی 17 کیلومتر میدوید، مثل مارادونا تکنیکی بود و به تمرین مانند پیشغذا نگاه میکرد». بیشتر بازیکنانی که با رایولا قرارداد دارند، با او مانند یک خدمتکار شبانهروزی رفتار میکنند. «یکبار ساعت 2 نیمهشب ماریو بالوتلی به من زنگ زد و در حالی که داشت فریاد میکشید، گفت خانهام آتش گرفته؟ چه چیزی باید بهش میگفتم جز اینکه لعنتی من 7 هزار کیلومتر از خانهات فاصله دارم، پس به آتشنشانی زنگ بزن». خود رایولا میگوید در 99 درصد موارد، رابطه او و بازیکنانش فراتر از یک رابطه کاری است. بویژه درباره بازیکنان زیر 18 سال که به طور آنلاین با آنها در ارتباط است و حتی برای خریدن کادوی شب کریسمس از او مشاوره میگیرند.