printlogo


کد خبر: 187283تاریخ: 1396/10/24 00:00
این بار اروپا

مهدی محمدی: تصمیم جمعه‌شب ترامپ درباره برجام، نه عجیب بود نه غیرمنتظره اما تفسیر‌ها از آن می‌تواند هم عجیب و هم غیرمنتظره باشد. بزرگ‌ترین سوءتفاهم درباره اقدام ترامپ این است که تصور کنیم او می‌خواهد همان کاری را کند که ظاهرا می‌گوید. وی توانسته با توسل به کاراکتر «مرد دیوانه» طی ماه‌های گذشته بسیاری را متقاعد کند واقعا خواهان به هم زدن چارچوبی است که این توافق برای مهار توان راهبردی هسته‌ای ایران فراهم کرده است. شاید عجیب به نظر برسد اما من تصور می‌کنم هر بحثی درباره تصمیم جمعه‌شب ترامپ را باید از اینجا شروع کرد که هدف اصلی او بسیار پیچیده‌تر و متفاوت‌تر از دیوانه‌نمایی‌هایی است که می‌کند.
هم خود ترامپ و هم تیم امنیت ملی او در ماه‌های گذشته هدف خود را شفاف کرده‌اند. هدف آنها «حل مساله‌ای به نام ایران در حالت کلی» است. اولویت هم مهار برنامه منطقه‌ای ایران است. برای آمریکایی‌ها، حتی برنامه موشکی هم به میزانی که ادعا می‌کنند مهم نیست و از آن بیشتر به عنوان ابزاری برای اجماع‌سازی استفاده می‌شود تا اینکه به عنوان یک تهدید فوری در نظر گرفته شود. فعلا آنچه اهمیت دارد، مهار روند شتابان قدرت‌گیری منطقه‌ای ایران و وادار کردن آن به معامله بر سر دارایی‌های راهبردی است که به مثابه میراثی گرانقدر در حال شکل دادن به ژئوپلیتیک خاورمیانه پساداعش است. آمریکا سخت نگران است ایران بتواند خاورمیانه پساداعش را به خاورمیانه پسا‌سعودی و بلکه پساآمریکا بدل کند. این مهم‌ترین و فوری‌ترین نگرانی آمریکایی‌هاست که در بیان آن هم البته هیچ پرده‌پوشی و مجامله‌ای نکرده‌اند.
چگونه می‌توان ایران را واداشت در محاسبات منطقه‌ای‌اش بازنگری کند؟ اگر خواستید رفتار ترامپ با برجام را تحلیل کنید، این پرسشی است که همواره باید پیش چشم داشته باشید. ترامپ و تیم امنیت ملی او به برجام – یا دقیق‌تر بگویم، به چسبندگی‌ای که بخش‌هایی از جناح‌های سیاسی در ایران به برجام نشان می‌دهند- به عنوان فرصتی می‌نگرند که می‌توان از آن برای مهار توانمندی‌های «فراهسته‌ای» ایران استفاده کرد. نکته ظریف ماجرا این است که تا اینجای قضیه اروپایی‌ها هم هیچ مخالفتی با موضوع ندارند؛ سهل است، آتش آنها در  مواردی از آمریکا هم تندتر است.
ترامپ در بیانیه جمعه‌شب خود یک اصطلاح کلیدی به کار برد که قفل معما را می‌گشاید. او گفت در پی دستیابی به یک توافقنامه مکمل جدید (a new supplemental agreement) با ایران است که نگرانی‌های آمریکا درباره برنامه موشکی، دسترسی به تاسیسات نظامی و سقف‌های زمانی در برجام را رفع کند. اروپایی‌ها هم چندان مخالفتی با او نکرده‌اند. همه حرفی که سفرای آلمان و فرانسه در واشنگتن در واکنش به بیانیه ترامپ گفته‌اند این است که در این باره با متحدان خود مشورت می‌کنند!
عبارت توافق مکمل با دقت انتخاب شده و آنچه آمریکا واقعا و در نهایت در پی آن است، وادار کردن ایران به پذیرش مذاکراتی جدید است که در نهایت به یک توافق مکمل در کنار برجام- نه به جای آن- منجر شود، توافقی که به موازات قانون جدید «باب کورکر» در کنگره و در هماهنگی با آن، شروط موشکی، منطقه‌ای و حقوقی جدیدی به تمدید تعلیق تحریم‌ها اضافه می‌کند. کورکر خود به روشنی توضیح داده او و تیم امنیت ملی ترامپ بیش از 9 ماه کار کرده‌اند تا «نقاط فشار» جدیدی بر ایران در متن قانون جدید بگنجانند که اگر ایران حالا یا هر زمان دیگری در آینده (حتی در لحظه انقضای زمان 8 ساله برخی بخش‌های توافق) از آن تخطی کرد، تحریم‌ها به طور خودکار اعمال شود. تعبیر «اعمال خودکار تحریم‌ها» دقیقا چیزی است که ترامپ هم از آن استفاده کرد.  
اجازه بدهید مساله را ساده کنیم. داستان از این قرار است: آمریکا می‌خواهد نیاز ابراز شده دولت ایران به توافق را گروگان بگیرد و با استفاده از آن در حوزه‌هایی که نگرانی واقعی دارد - بویژه برنامه منطقه‌ای و موشکی- امتیازهای جدید از ایران درخواست کند. اگر چنین امتیازهایی واگذار شد، صورت برجام را حفظ خواهد کرد، در حالی که آن را به سایر حوزه‌های رقابت راهبردی ایران با خودش توسعه داده ضمن اینکه می‌دانیم این به هیچ وجه مانع اجرای هر چه سختگیرانه‌تر قوانینی مانندکاتسا علیه اقتصاد ایران نیست که آمریکایی‌ها همواره گفته‌اند- و متاسفانه برخی در داخل هم تایید کرده‌اند- بیرون از چارچوب برجام است و اگر هم ایران زیر بار چنین مذاکرات و توافق مکملی نرفت، آن وقت اروپا را در اجرای تحریم‌های بیشتر و سختگیرانه‌تر علیه ایران با خود همراه و ایران را وادار کند در حالی که آمریکا از توافق خارج شده، در چارچوب یک توافق با اروپا، به تعهدات برجامی خود پایبند بماند. فراموش نکنید که «امانوئل مکرون» به صراحت از احتمال تحریم ایران بیرون برجام به دلیل برنامه منطقه‌ای و موشکی سخن گفته است.
با این قرائت از صورت مساله، بسیار ساده‌انگارانه است اگر تصور کنیم آمریکا در حال «وادار کردن» اروپا به کاری است که تمایلی به آن ندارد. من ادعا نمی‌کنم تمام این بازی با اروپا هماهنگ شده است ولی نقاط افتراق اروپا و آمریکا بسیار کمتر از چیزی است که ظاهرا به نظر می‌رسد. در این بازی جدید، باید به اروپایی‌ها با بدبینانه‌ترین نگاه ممکن نگریست. اینکه تیم امنیت ملی ترامپ 9 ماه تمام با کنگره و اروپا رایزنی کرده، به ما می‌گوید باید احتمال یک تقسیم کار پس پرده میان آمریکا و اروپا بر سر نگرانی مشترک‌شان، یعنی مهار قدرت فزاینده منطقه‌ای و موشکی ایران را بسیار جدی گرفت.
از این منظر، اروپا یک فرشته نجات نیست. اروپا دلالی است که تلاش می‌کند از هر دو طرف امتیاز بگیرد و در این میان علاوه بر رفع برخی نگرانی‌های فوری‌اش، سطح پایبندی خود به برجام را هم به کمترین میزان ممکن برساند.
یک نکته دیگر را هم باید در نظر داشت؛ اکنون طوری سخن گفته می‌شود انگار بهترین حالت ممکن برای ایران این است که ترامپ تعلیق تحریم‌های برجامی را همچنان تمدید کند. احتمالا فضا به قدری پرتنش خواهد شد که دولت ایران تحقق این موضوع را یک «آرزو» و «دستاورد بزرگ» برای خود تلقی کرده و آن را هدف دیپلماسی خود قرار بدهد. اما باید هشدار داد شاید کل این بازی با این هدف طراحی شده که ما «تداوم وضع فعلی برجام» را برای خود یک دستاورد تلقی کنیم و برای آن امتیاز بدهیم. وضع فعلی برجام از حیث عمل واقعی اروپا و آمریکا به تعهدات‌شان فاجعه است. کسی که باید امتیاز بدهد اروپا و آمریکاست تا ایران راضی شود وضعی چنین فاجعه بار در اجرای برجام را تحمل کرده و همچنان به آن پایبند بماند، تقدیم امتیاز اضافی که جای خود دارد.
این بازی شاید پیچیده جلوه کند ولی راه‌حل آن ساده است. فقط کافی است ایران این موضوع را شفاف کند که تجربه تلخ برجام اجازه نمی‌دهد این مدل در هیچ حوزه دیگری تکرار شود. آقای ظریف گفته شرط حضور ایران در برجام پایبندی کامل آمریکا به آن است. اگر همین موضع با جدیت حفظ شود، راه برون‌رفتی وجود خواهد داشت.  

 


Page Generated in 0/0064 sec