محمد سعادتی: چندی پیش در همین روزنامه یادداشتی منتشر شد که در آن به این مساله اشاره شده بود که درست است سیاستمداری در اکثر نقاط جهان شغل شریفی محسوب نمیشود اما شریف نبودنش هم تا حدود زیادی به ذات قدرت که با تصمیمگیری در باب توزیع منافع پیوند خورده است، بازمیگردد. بالاخره در هیچ جامعه بزرگ و پرتنوعی هیچگاه نمیشود همه را راضی نگه داشت ولی میتوان آنگونه که در بسیاری کشورها در جریان است به گونهای عمل کرد که برآیند سیاستورزی در راستای خیر عمومی باشد.
یک سیاستمدار خوب سیاستمداری است که بتواند خود را از چالشهای پیش رویش عبور دهد اما به هیچوجه به این معنا نیست که با فرافکنی و پاک کردن صورت مساله، چالش را مدیریت کند. این زرنگی و سیّاس بودن نیست که یک نفر یا یک جریان سیاسی که قدرت را به دست دارد بخواهد دیگران را مقصر بیعملی خود معرفی کند یا با شعبدهبازی بخواهد با تغییر صورت مساله یک مساله حاد را به نحوی بازنمایی کند که خود نیز در آن از یک عامل مسؤولیتدار به یک قربانی مظلوم تبدیل شود.
در جریان حوادث اخیر نکات بسیار مهمی وجود دارد. یکی از مهمترین آنها این حقیقت اساسی است که بر خلاف اکثر موارد مشابه آن در چند دهه گذشته اینبار عمق و مدت برقراری اعتراضات در تهران و کلانشهرهای کشور به هیچوجه به اندازه پارهای شهرهای کوچک و تا قبل از این ماجراها گمنام، نبوده است. این در وهله اول نشان میدهد مطالبات فرهنگی و سیاسی که بیشتر دغدغه طبقات متوسط ساکن در کلانشهرها و مخصوصا تهران است در مرکز انگیزههای این جریانات قرار نداشته است. اعتراضات و اغتشاشات اخیر در شهرهایی بسیار حاد و خشن شد که همه به نحوی با یکی از بحرانهای اقتصادی حال حاضر کشور دست و پنجه نرم میکنند. دورود، ایذه و تویسرکان به گواهی آمار و اظهارات نمایندگانشان در مجلس با نرخهای بالای بیکاری درگیرند. قهدریجان به طور مستقیم با بحران آب و حقابه کشاورزی دست به گریبان است. نیشابور و مشهد دارای تعداد زیادی مالباخته در موسسات غیرمتشکل پولی هستند، جویآبادِ خمینیشهر، خانهخراب از رکود بخش ساختوساز است و... همه اینها بدون اینکه بخواهیم از نقش عوامل بیگانه در به خشونت و بیراهه کشیده شدن این جریانات صرفنظر کنیم، نشاندهنده این مهم است که مطالبات اقتصادی در این حوادث بسترساز بوده است. حتی راهپیماییها و تظاهرات پرشمار و گستردهای که در روزهای اخیر در حمایت از نظام انجام شد نیز حامل این پیام مردمی بود که بهرغم مرزبندی ملت با اغتشاشگران و بیگانگان، این نافی مطالبات اقتصادی آنها از دولت دوازدهم و در راس آن شخص رئیسجمهور نخواهد بود و به وضوح شعارهای اقتصادی و معیشتی داده میشد اما دولتمردان متولی تدبیر و امید و شخص رئیسجمهور و اصلاحطلبان به نحو دیگری با این مساله برخورد میکنند. تمام تلاش آنها برای انداختن تفسیرها از خواستههای مردم به ریلی است که به جاهای دیگری غیر از خودشان برخورد کند. سخن گفتن از ضرورت گسترش احزاب و گروههای سیاسی متکثر و بیان اینکه فیلترینگ چاره کار نیست! همان تلاشی است که گفتیم برای ایجاد تصویری برخلاف واقع انجام میشود؛ تصویری که در آن مقصر در این میانه کسی غیر از دولت و لابد نهادهای حاکمیتی خواهند بود! نهادهایی که طبق چنین ادعاهایی مقصران اصلی اعتراضات و اغتشاشات اخیر هستند آن هم نه از این رو که عملکرد آنها باعث ایجاد چنین وضعیت بغرنج اقتصادی شده است، بلکه به این دلیل که عملکردشان باعث فقدان سازوکارهای مسالمتآمیز برای کنترل جامعه شده است! همانگونه که ملاحظه میکنید در این فرافکنی اصلاحطلبانه و تدبیرروشانه تلاش میشود دالهای مربوط به ناکارآمدی کمرنگ شود و بدینسان قرائتی از ماجرا به دست داده شود که در آن دولت کماکان مظلوم و محق باقی بماند و مساله دوباره به نحوی سامان یابد که مطالبات اقشار متوسط به بالا که قابلیت راهبری از سوی این نخبگان را دارند به مرکزیت مسائل بازگردد تا در نهایت بشود فشار را از شانه دولت و نخبگان تاییدکنندهاش به دوش کلیت نظام و ارزشهای انقلابی منتقل کرد. درست همان کاری که جناب روحانی در رقابتهای انتخاباتی کردند و با استفاده از رقیبهراسی و صد البته ناواقعنمایی مسائل کشور، همه ناکامیها و کمبودهای کشور و ضعفهای بارز و خطاهای فاحش دولت را به مسائل دسته چندم و بیاهمیت تبدیل کردند. همان موقع هم بسیاری احساس میکردند سیاستمداری بیش از حد تحمل آلوده شده است و اکنون هم دوباره همین احساس به آدمی دست میدهد. یکی نیست از این عزیزان بپرسد که در شرایط کنونی، احزاب و گروههای سیاسی آیا برای مردم نان و آب میشوند؟ آیا از شمار بیکاران کم میکنند؟ آیا باعث برداشته شدن قیود انتقال ارزِ باقیمانده پس از برجام میشوند؟ آیا بحرانهای زیستمحیطی و بحران آب را حل میکنند؟ آیا اقتصاد را از رکود خارج میکنند؟ آیا شکاف بزرگ بین دارایی و بدهی بانکها را میپوشانند؟ آیا وضعیت وخیم صندوقهای بازنشستگی را بهبود میدهند؟ آیا از سقوط آزاد بیمههای درمانی پس از طرح تحول سلامت، جلوگیری میکنند؟ اگرچه شاید مدعی باشید در درازمدت بله! ولی قطعا میدانید در کوتاهمدت و عمر دولت شما صد البته که خیر. پس فکر نان باشید و به جای تزریق ناامیدی به ملت و مقصر کردن دیگران، با اقدامات واقعی و از سر حسن نیت، تکانی به دولت پیر خود بدهید و لااقل تیم اقتصادی دولت را تغییر دهید. شرایط اگرچه سخت است و کسی هم از شما انتظار شقالقمر ندارد ولی بنبستی در کار نیست. همت میطلبد و عزم و اراده که اگر در کار آید همه مشکلات را میشود در ریل حل انداخت. اگرچه عمده موثران در دولت جناب روحانی، وزرا و مدیران به حدی از توانگری مالی رسیدهاند که هیچ توپی تکانشان نمیدهد اما برای بهبود قضاوت تاریخ و زدودن دامن شغلشان از پیرایههایی که در ابتدای سخن گفتیم و از آن عینیتر برای مستدام ماندن این قمار کلان، نیاز است قدری از فرع بکاهند و بر اصل بیفزایند.