یک کارشناس ارشد در وزارت امور خارجه در گفتوگو با «وطنامروز» توضیحات قابل تاملی درباره تغییرات بیسابقه محمدجواد ظریف در این وزارتخانه مطرح کرد. متن اظهارات این کارشناس را که بنا به دلایلی خواست نامش منتشر نشود درباره تغییرات در وزارت امور خارجه در ادامه میخوانید.
***
وزارت امور خارجه یک دلیل منطقی برای چنین تغییری ندارد. ما 2 تغییر چارت در وزارت امور خارجه از ابتدای انقلاب تاکنون داشتهایم که هر دو مشخص و ضروری بوده است. نخستین بار سال 68 که قانون اساسی دچار تغییر و نخستوزیری حذف شد، شرایط پس از جنگ ایجاب میکرد تشکیلات وزارت امور خارجه متناسب با وضعیت جدید دچار تغییراتی شود. بار دیگر پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و همزمان با برخی دگرگونیها در دنیا، چارت وزارتخانه تغییر کرد که آنجا هم نیاز بود تشکیلاتی متناسب با جهان غیر دوقطبی داشته باشیم. اما الان که در منطقه دارای حساسترین شرایط هستیم و همه منطقه درگیرند، چرا وزارت امور خارجه خودش را در خودش درگیر کرد؟ یعنی همه نیروهایی که باید مستقر بوده و به طور مستمر کار خودشان را میکردند، یک دفعه با تغییر ساختار به هم میریزند. خب! این ساختار عملا تا بخواهد خودش را پیدا کند، فرصت طلایی آشفتگی منطقه را از دست میدهد، زیرا آنها شکل خودشان را خواهند گرفت. وزارت امور خارجه توضیح نداده است چرا این کار را میکند. تنها حرفی که زده میشود این است که با این تغییرات داریم ساختار را چابک میکنیم. این حرفی است که حدود 10 سال در ذهن آقایان هست که میگویند چابکسازی. مثل اینکه قرار است ادارات ما در مسابقات
دو و میدانی شرکت کنند که از چابکسازی میگویند. اینها غرضشان این است که بهرهوری را بالا ببرند. آقای وزیر 2 تا از سطوح مدیریتی را به این امید که سرعت کار بالا برود، حذف کرد. با حذف کردنها که سرعت کار بالا نمیرود؛ باید مناسبات به نحوی باشد که کار انجام شود. بعد شما در شرایط فعلی دنیا 3 معاونت را تبدیل به یک معاونت میکنید؟ شاید به شما بگویند قبل از سال68 هم یک معاونت بود. بله! آن موقع اگر یک معاونت بود، 96 نمایندگی در خارج از کشور داشتیم الان 140 نمایندگی داریم. خیلی فرق میکند. آن موقع اگر یک معاونت میتوانست کارها را انجام دهد، تبدیل به 3 معاونت نمیشد. نکته بسیار جالب و خطرناک چارت جدید این است که معاون سیاسی رئیس مستقیم 8 اداره کل نیست، بلکه این ادارات کل مستقیم به وزیر وصل هستند. در گذشته که 3 معاون وزیر داشتیم باز وزیر نمیتوانست جوابگوی معاونانش باشد. کسی که در فضای بینالملل کار کرده باشد، فکر میکند مثلا با سازمان ملل کار کند، کار دنیا حل است. با همین تصور میتوان حجم را کم کرد، زیرا تنها قرار است با سازمان ملل کار شود. این در حالی است که الان فصل روابط دوجانبه است. بعد از فروپاشی شوروی، این روابط دوجانبه است که جا افتاده است. شما پدیده این روابط دوجانبه را در برجام دیدید. با 5 تا کشور نشستند و کاری که در سازمان ملل حل آن 9 سال طول میکشید، در یک بازه کوتاه انجام شد. اگر آن 5 کشور قبلا با شما ننشسته بودند و حرفشان را نمیزدند که در برجام انجام نمیشد. تازه با آن 5 کشور هم باید تکتک صحبت شود. برای این کار باید عمق کار را در روابط دوجانبه دنبال کنید. الان در این ساختار که روابط دوجانبه را حذف کردید، چطور میخواهید این کار را انجام دهید؟ الان 8 اداره کل چطور با وزیر صحبت کنند؟ آن 2 معاون اقتصادی و سیاسی چطور به اینها جواب بدهند؟ این 2 معاون اگر با هم درگیری پیدا کنند، چه میتوان کرد؟ ما قبلا 8 سال معاون اقتصادی را تجربه کردیم و در عمل دیدیم جواب نمیدهد. الان شما ناخودآگاه یا خودآگاه در شرایطی که همه جا آشفته است و شما ثبات دارید، ثبات را به هم میریزید؟ حالا بدتر این است که اینها جاها را عوض کردند. این تغییر فیزیکی برای چیست؟ آنهم زمانی که بزرگترین شرکتها همکارانشان را تشویق میکنند که با اینترنت در خانه کار کنند؛ آنوقت شما تغییر فیزیکی میدهید؟ با تغییر فیزیکی چیزی تغییر نمیکند ضمن اینکه این کمدکشیها و جابهجاییها از این ساختمان به آن ساختمان هزینههای میلیاردی دارد. چه کسی چنین کاری میکند؟ برای شما چه فرقی میکند یک عدهای از ساختمان شماره یک به ساختمان شماره 7 بروند؟ و یک عده از ساختمان شماره 7 به ساختمان شماره 9 بروند؟ چرا سختافزار را تغییر میدهید؟ اگر قرار است بهرهوری بالا برود باید نیروی انسانی اصلاح شود. مشکل این است که نیروی انسانی سالها رها شده است. اینها برای تغییرات جدید، روی برجام مانور میدهند. برجام به لحاظ کارکردی ربطی به وزارت امور خارجه ندارد. وزارت امور خارجه برجام را ایجاد کرد تا سایر دستگاهها با آن کار کنند. خودش هم که یک واحدی برای پیگیری برجام گذاشت. خب! بقیه وزارت امور خارجه کار خودش را بکند؛ چرا کار بقیه را به هم ریختند؟ دلیل این اتفاق، تفکر حاصل از کار کردن با سازمانهای بینالمللی است. یکی از استدلالهای سخنگوی وزارت امور خارجه این است که تغییرات به خاطر برجام است. تنها چیزی که روی آن مانور میدهند این است که میخواهیم برجام را فعال و اقتصاد معیشتی را ایجاد کنیم. اقتصاد معیشتی که به شما ربطی ندارد. شما باید ساختارهای درون نظام را فعال کنید و روی جذب سرمایه کار کنید. در جذب سرمایه 3 آدم به نقاط مختلف دنیا بروند موفقترند یا اینکه یک نفر همه دنیا را بگردد. ساختار جدید برای ایران تبعات دارد. در سازمان ملل زمانی میتوانی موفق شوی که قبلا با قدرتهای سازمان ملل به توافق رسیده باشی. اگر توافق نکرده باشی، قطعا در سازمان ملل موفق نخواهی بود. اینها نمیفهمند و فکر میکنند خود سازمان ملل موثر است در حالی که آن 5 کشور به سازمان ملل قوام میدهند و بعد این 5 تا الان دارد میشود 10 یا 15. شما باید دانه دانه این کشورها را مدیریت کنید. اگر با روسیه رفیق باشی، باید هوای فرانسه را هم داشته باشی. اگر با فرانسه خوب باشی، باید هوای آلمان را هم داشته باشی و بتوانی با آنها کار کنی و از فضا استفاده کنی اما وقتی نگاهت سازمان مللی باشد، روابط دوجانبه را درک نمیکنی و از شرایط استفاده نمیکنی. آنوقت میشود همینی که الان داریم و پس خواهیم رفت. حالا خواهید دید چه افتی در کارکرد نیروهایمان خواهیم داشت. الان یک دستگاه فشلی داریم که نمیداند چه زمانی به چه کسی جواب بدهد و از چه کسی سوال کند. اولین آسیب این وضعیت را ما در منطقه خواهیم دید. شما نگاه کنید در پایینترین سطح روابط با 15 کشور همجوار خودمان هستیم. هم از لحاظ اقتصادی و هم در روابط. ما با یک کشور هم وضعیت مناسب نداریم برای اینکه اهمیت به روابط دوجانبه داده نمیشود. کسی که همه عمر و مطالعاتش سازمان مللی و بینالمللی است نمیتواند دوجانبه را بفهمد. او در تمام عمرش حتی یک بار به عنوان سفیر برای گفتوگوهای دوجانبه نرفته است پس چطور میخواهد بفهمد روابط دوجانبه چیست؟ آقای ظریف وزیر توانایی برای مذاکرات و دیگران را مجاب کردن است ولی نمیتواند و یاد نگرفته است در مذاکرات دوجانبه چگونه عمل کند، چون تجربهاش را ندارد و درسش را نخوانده است. الان چه دلیلی داشت این تغییرات را بدهیم؟! آقای جابری انصاری در این مدت با عنوان معاون وزیر امور خارجه به مذاکرات منطقهای رفته است اما حالا دستیار شده است؛ دستیار کجا و معاون کجا؟ فاصله از زمین تا آسمان است.