محمدابراهیم کریمی: هفتهنامه «اشپیگل» اخیرا خبر قابل تاملی را به نقل از محافل دیپلماتیک در بروکسل منتشر کرد. هفتهنامه آلمانی نوشت: «آلمان، فرانسه و انگلیس در پی وضع تحریمهای جدید علیه جمهوری اسلامی ایران هستند. محافل دیپلماتیک به اشپیگل اعلام کردهاند اروپای واحد با اعمال این تحریمها قصد دارد با آنچه سیاست بیثباتسازی منطقه از سوی ایران میخواند، مقابله کند!»
نکته جالب توجه اینکه کشور آلمان در این معادله نقش بسزایی ایفا میکند. آلمان با ترغیب شرکای اروپایی خود (انگلیس و فرانسه) نسبت به اعمال تحریمهای جدید، از یک سو در صدد است برنامه موشکی ایران را هدف قرار دهد و از سوی دیگر، به ترامپ اثبات کند نگرانیهای برجامی رئیسجمهور آمریکا از سوی تروئیکای اروپایی قابل درک است! نکته مهمتر اینکه دیپلماتهای اروپایی در نهایت اعلام کردهاند هدف از اعمال این تحریمها، حفظ برجام به هر قیمت ممکن است!
درباره اخبار منتشرشده در هفتهنامه اشپیگل و ادعای مقامات اروپایی درباره «کارویژه تحریمهای جدید علیه ایران» نکات قابل تاملی وجود دارد.
1- «دونالد ترامپ» به کنگره آمریکا و تروئیکای اروپایی فرصت داده است تا اواسط ماه مه ۲۰۱۸ / خرداد 97 آنچه را وی نواقص توافق هستهای با ایران میخواند برطرف کنند. رفتار مقامات اروپایی نشان میدهد آنها برای ضربالاجل ترامپ در این باره، اصالت و موضوعیت قائل شدهاند و قصد ندارند حتی کلیت این اقدام از سوی رئیسجمهور آمریکا را به چالش بکشند.
به عبارت بهتر، تروئیکای اروپایی به جای اصالت قائل شدن برای «برجام»، به «ضربالاجل ترامپ» بها داده و قصد دارد به هر نحو ممکن رئیسجمهور ایالات متحده را نسبت به توافق هستهای با ایران و ادامه آن راضی نگاه دارد؛ حتی اگر هزینه این رضایت «تغییر برجام» باشد! اصرار ویژه مقامات فرانسوی و آلمانی بر سر برنامه موشکی ایران و همپیمانی مقامات انگلیسی با آمریکا در قبال اعمال تغییر در برجام، جملگی نشاندهنده تصمیمی است که 3 کشور اروپایی در قبال توافق هستهای گرفتهاند: «کسب رضایت ترامپ به هر قیمت ممکن».
2- «پروژه مهار آمریکا» وظیفهای بود که تروئیکای اروپایی در زمان امضای برجام نسبت به آن متضمن بود اما نهتنها در دوران ریاستجمهوری ترامپ، بلکه در دوران ریاست جمهوری اوباما نیز این تعهد خود را زیر پا گذاشتند. به عنوان مثال، وزرای هر 3 کشور اروپایی آلمان، انگلیس و فرانسه در جریان تعهدات «جان کری» وزیر سابق خارجه آمریکا در قبال عدم تمدید قانون «آیسا» بودند. همچنین مقامات اروپایی بخوبی میدانستند اقدام دولت و کنگره آمریکا مبنی بر گنجاندن قانون محدودیت صدور ویزا برای کسانی که به ایران سفر میکنند، نقض بند 29 برجام محسوب میشود. با همه این اوصاف، در جلسات کمیته مشترک برجام، تروئیکای اروپایی اقدامی در راستای مقابله با چنین اقداماتی انجام نداد. در دوران ریاستجمهوری ترامپ نیز مواضع تروئیکای اروپایی محدود به «حمایت از توافق هستهای» و «احترام به برجام» است! «حمایت» و «احترام» واژگانی کلی و قابل تفسیر است که میتواند به «تغییر برجام» یا آنچه اروپاییان سعی دارند «تکمیل توافق هستهای» بخوانند نیز معطوف شود. بنابراین ابراز احترام مقامات اروپایی نسبت به برجام، به تنهایی دارای وجاهت قانونی و حقوقی نبوده و تضمینی برای حفظ توافق هستهای فعلی از سوی آنها محسوب نمیشود.
3- مقامات اروپایی مدعیاند برای «حفظ برجام» قصد «تحریم ایران» را دارند! این فداکاری(!) مقامات اروپایی نشان میدهد آنها به جای «مواجهه با ترامپ»، گزینه دومی به نام «اعمال محدودیتهای بیشتر علیه ایران» را در نظر گرفته و نام آن را نیز «از جانگذشتگی در مسیر حفظ برجام» گذاشتهاند! این وقاحت مقامات اروپایی تا حد زیادی، ناشی از رویکرد دستگاه دیپلماسی کشورمان در قبال تروئیکای اروپایی و اعتبار ویژهای است که به این کشورها طی سالهای اخیر داده است. تروئیکای اروپایی به گونهای وانمود میکند که گویا لازم است میان «حفظ برجام» و «کسب رضایت مطلق ترامپ»، گزینه سومی به نام «اعمال تحریمهای غیرهستهای» برای کسب رضایت رئیسجمهور آمریکا را انتخاب کند!
باید به این حقیقت توجه داشت که اساسا تروئیکای اروپایی در کسوت «بازیگر ثالث» یا «میانجی» و فراتر از آن «بازیگر بیطرف» در این معادله نیست که بخواهد در مواجهه با گزینههای موجود، دست به خلق گزینه سوم بزند! اروپا نیز مانند آمریکا باید میان 2 گزینه «پایبندی مطلق به برجام» و «خروج از توافق هستهای»، دست به انتخاب بزند. اروپا در اینجا «طرف متعهد» است و باید طبق همین حقیقت با آن رفتار شود.
4- اعمال هرگونه تحریم جدید علیه ایران از سوی اتحادیه اروپایی، حتی اگر به بهانههای موشکی و ... صورت گیرد، به معنای ایجاد خلل در مسیر عادیسازی تعلیق تحریمهای هستهای و بویژه موانع بانکی و اعتباری علیه کشورمان بوده و با مفاد و بندهای برجام بویژه مواد 26، 28 و 29 در تعارض است. به عبارت بهتر، تروئیکای اروپایی در صورت اعمال تحریمهای جدید علیه ایران (آن هم تحریمهایی که ترامپ را راضی کند!) خود نیز به نقض توافق هستهای متهم خواهد شد. در چنین شرایطی، نقض توافق هستهای با هدف سرپا نگاه داشتن آن، نهتنها اقدامی مضحک، بلکه با شناختهشدهترین قواعد عقلانی و حقوقی در تناقض است. از این رو بهتر است اتحادیه اروپایی به جای مدیریت پارادوکسهای رفتاری خود در قبال برجام، رویکرد نهایی خود را در «پایبندی مطلق به توافق هستهای» یا «خروج از برجام» مشخص کند. بهتر است وزارت امور خارجه کشورمان نیز فارغ از هر گونه محاسبه ایدهآلگرایانه در قبال تروئیکای اروپایی، از این کشورها بخواهد مواضع قطعی خود را در قبال توافق هستهای اعلام کنند.