printlogo


کد خبر: 188416تاریخ: 1396/11/16 00:00
روی زشت نقل و انتقالات
قربانیان بازار

سید لو: اواسط ژانویه بود که مربی، مهاجم را به دفترش فراخواند و به او گفت برود. نه عذرخواهی نه تشکری. فقط برو! اما کجا؟ هیچ برنامه‌ای برای رفتن نداشت، تنها برنامه‌اش رفتن به گردش آخر هفته با همسرش بود اما همسرش هم باید فراموش کند. وقت رفتن رسیده، 6 ماه بعد از آمدن، تازه همه داشتند خودشان را منطبق می‌کردند. چند روز بعد خانم ماشین را پر کرد و 600 کیلومتر راندند تا آن طرف اسپانیا. او خوش‌شانس بود که خیلی زود تیم پیدا کرد البته نه آنی که می‌خواست و نه در شهری که همسرش مایل بود اما حداقل کار داشت، همه اینطور نیستند؛ اتحادیه بازیکنان اسپانیا تیمی از فوتبالیست‌های بیکار درست کرده و هر تابستان و زمستان به تعدادشان افزوده می‌شود. این هشتمین باشگاه او در 4 سال و نیم اخیر بود آن هم در 4 کشور مختلف. یک سفر دیگر در انتظارشان است و شاید 6 ماه دیگر مجبور شوند همه این کارها را دوباره انجام دهند. فوتبال اینطوری است و حتی در میان بهترین‌ها با کمال فاصله زیادی وجود دارد. ویکتور والدس یک بار گفته بود: «گل در بارسلونا مثل بقیه جاها حساب نمی‌شود». او آشکارا از بار روانی روی فوتبالیست‌ها سخن می‌گوید و اینکه چطور تحت تاثیرشان می‌گذارد. شاید برای همین بود که ماه گذشته بعد از بازنشستگی به طور کامل از فوتبال جدا شد، تمام اکانت‌های خود در شبکه‌های اجتماعی را حذف کرد و ناپدید شد. گفت می‌خواهد برود موج‌سواری آن هم در جایی که هیچ‌کس را نبیند مگر کشتی‌های ماهیگیری. فشار بخشی از فوتبال است که رسانه‌ها و هواداران به آن دامن می‌زنند اما مشکلات طاقت‌فرسای دیگری هم وجود دارد که غالبا نادیده گرفته می‌شود و قبل از هر پنجره نقل‌وانتقالات رخ می‌نماید. بازار ژانویه مثل همیشه نمونه‌های زیادی داشت. یک بازیکن نوجوان در آکادمی باشگاهی دسته سومی رشد کرده که در جام حذفی قرار است با یکی از بزرگ‌ترین تیم‌های کشور بازی کند. در چند بازی ابتدایی‌اش نشان داده چه استعدادی دارد و حتی مورد توجه تیم‌های بالاتری قرار گرفته اما هنوز با تیم اول باشگاه قرارداد نبسته است. وقتی پافشاری می‌کند تهدید می‌شود که در جام حذفی بازی نخواهد کرد، در فرصتی که شاید در تمام عمر حرفه‌ای یک بار پیش بیاید. به او اجازه بازی و حتی تمرین هم نمی‌دهند. اگر شانسی برای رفتن به یک تیم دیگر وجود داشته باشد، باید خودش آن را ایجاد کند. در پایان هر فصل نقل و انتقالات، همه به عقب برمی‌گردند و بازنده و برنده را انتخاب می‌کنند، ما هم این کار را انجام دادیم. کدام باشگاه‌ها عملکرد خوبی داشتند و کدام یک نه؟ اما بازیکنان چه؟ آسان است که به آن بالا چشم بدوزید و بگویید بازیکنان برندگان بزرگ هستند. الکسیس سانچس چه پولی به جیب زد، واژه «تاجر» دوباره بازگشت. انتقاداتی از نداشتن وفاداری در بازیکنان می‌شود اما این هم مثل هر تجارت دیگری؛ همه چنین پولی به دست نمی‌آورند و همه سرنوشت خودشان را رقم نمی‌زنند. اینجا بازندگان هم بازیکنان هستند، بویژه بیرون از دسته اول. خیلی از بازیکنان متوجه می‌شوند وقت رفتن شده و شخصیت‌شان هم به‌عنوان بخشی از قرارداد ترور می‌شود: تنبل، غیرمتعهد، پول‌پرست و از نظر فنی ناکارآمد برای تیم اول. حتی در دسته اول هم این اتفاق می‌افتد، باشگاه‌ها باید وجهه خود را حفظ کنند و رئیسان از خودشان و منافع‌شان حمایت می‌کنند. از منظر باشگاه، وفاداری یک عنصر جداناپذیر از فوتبال است. اما صبر کنید، وفاداری؟ همیشه یک‌طرفه است اما بازیکنان باید مراقب خودشان هم باشند، ضمن اینکه می‌توانند خودخواه هم باشند؛ آرم باشگاه را روی پیراهن‌شان می‌بوسند و بعد از چند وقت می‌روند، مدعی می‌شوند هرگز از تیم نمی‌روند و یک روز می‌روند اما در مقابل باشگاه‌ها هم وفاداری ندارند. موضوع این است که باشگاه‌ها باشگاه هستند، هرچند آنها را افراد اداره می‌کنند اما کسانی که در جایگاه قضاوت نشسته‌اند، حق را به آنها می‌دهند. اگر یک بازیکن بخواهد برود، مورد انتقاد قرار می‌گیرد. اگر باشگاه او را مجبور به رفتن کند، کمتر چنین اتفاقی می‌افتد. اگر بازی نکنند چه کار دیگری از دست‌شان بر می‌آید؟ اگر بمانند، اگر تا آخر قراردادشان بمانند، این هم نگاه منفی به دنبال دارد اما چاره‌ای نیست، چون قرارداد را امضا کرده‌اند. مواظب چیزی که امضا می‌کنید، باشید. در اسپانیا قانونی هست که باشگاه می‌تواند قرارداد بازیکن را یک‌طرفه فسخ کند با پرداخت 2 ماه دستمزد. این کار را می‌کنند آن هم در آخرین روز فصل نقل و انتقالات که فرصت زیادی برای پیداکردن یک کار و زندگی جدید وجود ندارد. پاداش که هیچ، آن دستمزدی که رویش حساب می‌کردید هم رفته. حالا اگر می‌توانید برای خودتان باشگاه پیدا کنید. میانه فصل، یک بازیکن دیگر آخر هفته‌ها را به تماشای بازی از تلویزیون یا سکو می‌گذراند. تقصیر کسی نیست اما این اتفاق افتاده و بازیکنانی خریده شده‌اند که جلوتر از او در ترکیب اصلی قرار می‌گیرند. او سخت‌تر از همیشه تمرین کرده اما تغییری پیش نیامده. انتخاب دیگری جز جدایی نمانده، ژانویه می‌گذرد و پیشنهادی نشده است.
 


Page Generated in 0/0115 sec