حسن حنیف: «ارتش سوریه و نیروهای مقاومت توانستند با آزادسازی فرودگاه ابوالظهور در استان ادلب سوریه مساحتی قریب به یک سوم این استان اشغالی را آزاد کنند». این جمله قسمتی از متن خبر مخابره شده در رسانههای داخلی و خارجی سوریه درباره آزادسازی بخش قابل توجهی از استان ادلب و پاکسازی برخی مناطق اشغالی بعد از گذشت چند سال اشغالگری از سوی تروریستهای تکفیری است. برای درک بهتر مخاطب از اهمیت این خبر و علل توجه برخی رسانههای داخلی و خارجی به این مساله باید نگاهی گذرا به ابعاد مختلف این موضوع داشت تا در نهایت بتوان درک درستی از این واقعه را به مخاطب ارائه کرد.
ادلب، کانون درگیری میدانی و سیاسی
استان ادلب سوریه به دلیل ویژگی ژئوپلیتیک و اینکه مرکز ارتباطی چند استان مهم شمالی سوریه به شمار میرود، همواره از اهمیت بالایی برای طرفهای درگیر برخوردار بوده است.
آزادسازی مناطق وسیعی در بخشهای مرکزی و شرقی سوریه که با عملیات مقاومت در عرسال و القلمون همراه بود، منجر به اجرای عملیات تبادل و خروج عناصر مسلح گروههای تروریستی به ادلب شد. مسالهای که با اجرای طرح آشتی ملی امکان بازگشت برخی جذبشدگان به گروههای مسلح را به زندگی عادی و حیات گذشته خود فراهم کرد. عملیاتی که در نهایت منجر به خروج عناصر مسلح و انتقال آنها به ادلب شد. استانی که در اشغال شاخه سازمان تروریستی القاعده در سوریه و برخی گروههای همپیمان این تشکیلات است. جدا از ارسال عناصر گروههای مسلح، ویژگی دیگر این منطقه به دلیل وجود پایگاههای مختلف لجستیکی و آموزشی تروریستها باعث شد برای کاهش فشار از دیگر محورهای عملیاتی و جلوگیری از انتقال سازمان رزم و لجستیک به محورهای درگیر، طرح پاکسازی و آزادی استان ادلب از جبهه جنوبی در دستور کار ارتش سوریه و رزمندگان مقاومت قرار گیرد. در همین راستا عملیات پاکسازی مناطقی در مرز جنوبی ادلب و بخشهایی از شمال استان حماه از چند ماه قبل آغاز شده بود و نیروهای ارتش سوریه و مقاومت توانسته بودند در مواردی خود را به بخشهایی از ادلب نیر برسانند. این در حالی بود که اتاق عملیات تروریستهای تکفیری در ادلب برای جلوگیری از ورود درگیریها به ادلب، فشار را در مناطق شمالی حماه افزایش داد و اقدامات پدافندی مختلفی را برای عدم پیشروی نیروهای ارتش و مقاومت به این مناطق عملیاتی کرد. از سوی دیگر نیروهای ارتش و مقاومت با شکست خط تروریستها و ورود به جنوب ادلب با مثلث «الطامنه- کفرزیتا- مورک» روبهرو شدند که به دلیل نزدیکی محورهای عملیاتی به منطقه خانشیخون و سایر مناطق لجستیکی تروریستها که اعزام آسان نیروهای پیاده و لجستیک آنها را به خطوط درگیری در پی داشت، امکان تثبیت مواضع و پیشروی را از دست میدادند.
از دیگر ویژگیهای این منطقه و امتیاز تکفیریها تسلط آنها و اشراف میدانی به محورهای عملیاتی بود که در نهایت باعث شد فرماندهان ارتش سوریه و مقاومت به دنبال راهحلی دیگر برای ورود به ادلب و عملیات آزادسازی این استان باشند. تجربه چند رشته درگیری سخت در این منطقه و عملیاتهای مختلف در محورهای گوناگون سوریه فرماندهان ارتش و مقاومت را بر آن داشت با انتخاب محور دیگری که امکان پیشروی و تثبیت مواضع را بیش از محورهای قبلی داشته باشد، عملیات آزادسازی استان ادلب سوریه را در 2 محور آغاز کنند. محور اول در جنوب ادلب قرار داشت. عملیات در این محور با در نظر گرفتن این مساله که نسبت به عقبه تروریستها فاصله قابل توجهی داشته باشد، در مناطق الصوران و الحمراء آغاز شد. نیروهای ارتش سوریه و رزمندگان مقاومت پیشروی خود را با هدف قرار دادن منطقه سنجار و در صورت امکان فرودگاه ابوالظهور به عنوان اهداف از قبل تعیین شده آغاز کردند.
اما برای کاهش فشار از خطوط عملیاتی در این منطقه عملیات محور دیگری هم داشت؛ محور دوم در جنوب غرب حلب بود. محور عملیاتی که همزمان با جنوب ادلب فعال شد مناطق الحاضر و خناصر را در بر میگرفت. ارتش و مقاومت عملیات خود را در این محور با هدف پیشروی و الحاق در نقطه هدف محور جنوب ادلب که فرودگاه ابوالظهور بود دنبال کردند و توانستند در نهایت به نیروهای عملکننده از سمت جنوب ادلب در موقعیت ابوالظهور ملحق شوند. موضوعی که باعث شد تروریستهای تکفیری در مساحتی قریب به 1100 کیلومتر مربع در محاصره کامل ارتش و مقاومت قرار گیرند و از سوی دیگر آزادسازی یک سوم استان ادلب را به همراه داشت. این در حالی بود که نیروهای عملکننده با آزادسازی فرودگاه ابوالظهور که دومین فرودگاه بزرگ شمالی سوریه به شمار میرود، توانستند علاوه بر تثبیت مواضع و پاکسازی مناطقی که حال به آن مشرف بودند ادامه عملیات و پیشروی در مناطق دیگر را در دستور کار قرار دهند.
تروریستهای مستقر در ادلب همزمانی نشست سوچی و عملیات ارتش و مقاومت در ادلب را به عنوان روزنه امیدی برای توقف پیشرویها در نظر داشتند. نشستی که با عدم حضور گروههای مسلح حاضر در ادلب نهتنها نتایج سیاسی قابلتوجهی برای ادلب نداشت بلکه درخواست آمریکاییها از تروریستها برای عدم ورود به ادلب باعث شد تکلیف این استان شمالی تنها با راهحل نظامی مشخص شود. در همین راستا بعد از پایان نشست سوچی، نیروهای ارتش و مقاومت با ادامه پیشرویها توانستند مناطق مختلف دیگری چون المشیرفه، الطویحنه، المسینیه، تلالسلطان، مسعده، تل خارطه و تل علوش را آزاد و پاکسازی کنند؛ اقدامی که منجر به 2 اتفاق مهم و اثرگذار در استان ادلب شد. ابتدا این نیروها با پیشروی در محورهای یادشده توانستند از خط راهآهن در این منطقه عبور کنند. دسترسی ارتش و مقاومت در این منطقه باعث شد نیروهای عملکننده در 11 کیلومتری شهر «سراقب» و بزرگراه حلب به دمشق قرار گیرند. استقرار نیروهای ارتش و مقاومت در این منطقه میتواند آزادسازی بزرگراه حلب-دمشق را به دنبال داشته باشد؛ مسالهای که در صورت تحقق آن قطع ارتباط تروریستهای حاضر در جنوب غرب حلب با عده و عده موجود در جنوب ادلب را در پی دارد و این مساله میتواند آزادسازی مناطق جنوب غرب حلب را آسانتر کرده و باعث تمرکز نیروهای عملکننده بر یک محور درگیری شود. آزادسازی این مناطق در شرایطی محقق شد که ایالات متحده تلاش زیادی برای عدم حضور گروههای مسلح در سوچی کرد. اقدامی که نشان میدهد آمریکا به هیچ عنوان تمایلی ندارد تا مقاومت و روسیه نقش اثرگذاری در پایان بحران سوریه داشته باشند. از سوی دیگر برخی کارشناسان مسائل نظامی معتقدند ادلب امتیاز خوبی برای مدیریت بحران عفرین است. اگر آنکارا در کمک به گروههای تروریستی مستقر در ادلب که کماکان به عنوان بخشی از سازمان رزم پیاده آنها در مناطق دیگر بهکارگیری شدهاند، اقدامی کند مطمئنا پاسخ آن را در جبهه نیروهای کرد عفرین دریافت میکند؛ موضوعی که میتواند افزایش هزینههای جنگ در عفرین را برای ترکها به دنبال داشته باشد. آزادسازی مناطق مختلف در ادلب سوریه اثر قابل توجهی بر سایر محورهای درگیری در مناطق مختلف شمال سوریه دارد. القاعده که روزی توسط سخنرانی مفتیهای سعودی، خود داعیه اشغال و شکستناپذیری در ادلب را داشت کماکان در شوک ضربههای عملیاتی ارتش و رزمندگان مقاومت در این استان به سر میبرد. در ایامی که از پایان حضور داعش بر روی زمین و خلافت آنها به شکل آشکار و اشغالگری مناطق وسیع میگذرد و در حالی که این گروه تروریستی آخرین نفسهای خود را به صورت لکهای در سوریه میکشد، میتوان پایان القاعده در ادلب و سوریه را به شکل کنونی هم متصور شد. پایانی که روی آوردن آنها همچون داعش به حیات زیرزمینی و فعالیت تروریستی پنهان را ترسیم میکند.