محمد قرهگوزلو: از نوکمپ تا ورزشگاه خانگی اسپانیول فقط و فقط 6600 متر فاصله است و با این فاصله کم، این همه دشمنی که عصر یکشنبه در ورزشگاه RCDE دیدیم شگفتآور و غیرقابل درک به نظر میرسد اما داربیها همه جای دنیا چنین حکمی دارند و حتی اگر غولی مثل بارسا در شهری رشد کند و هوادار جهانی داشته باشد، در گوشه دیگری از شهر دشمنانی خواهد داشت که برای شکستش لحظهشماری میکنند. این رقابتی دیرینه، سرشار از دشمنی و حاشیهسازی برای دیگری است که ارتباط چندانی به فاصله ورزشگاه 2 تیم به عنوان خانه آن باشگاه ندارد و حتی موفقیتهای ملی تیم مقابل نیز در جریان این دشمنی در نظر گرفته نمیشود؛ از تاتنهام و آرسنال بگیرید تا همین استقلال و پرسپولیس خودمان که بعضا در یک زمین تمرین میکنند اما روز مسابقه کم مانده خون همدیگر را در زمین بریزند. بدون مسی، آلبا، راکیتیچ و سرخی روبرتو ریتم بارسا شکل نمیگیرد و این چیزی بود که در 60 دقیقه ابتدایی مسابقه ملموس به نظر میرسید. والورده بعد از مدتها تیمش را با سیستم 3-3-4 به زمین فرستاد و یک مثلث تهاجمی جدید شکل داد که آلکاسر و کوتینیو در کنارهها و سوارز در نوک بازی میکردند اما شرایط زمین، فشردگی مدافعان حریف – که در بازیهای حذفی هم نمود داشت - و البته ناهمگونی جنس حرکتی تیم در فاز حمله اجازه رسیدن به ریتم را نداد. این اتفاق حتی بعد از ورود مسی، آلبا و سرخی روبرتو هم شکل نگرفت چرا که در 30 دقیقه پایانی، زمین به استخری تبدیل شده بود که شرایط را بیشتر به سود حریف میکرد. در این وضعیت بازی روی زمین ممکن نبود، پاس رو به عقب ریسک وحشتناکی به نظر میرسید و تعداد پاسها از 3 فراتر نمیرفت. حتی جایی برای حرکات تکنیکی مسی و کوتینیو هم وجود نداشت و کارهای ترکیبی هم به نتیجه نمیرسید. همین شد که 2 گل مسابقه از سانتر و ضربه سر حاصل شد و بارسا از مدلی غیر از مدل همیشگی موقعیت ساختنهایش
به گل رسید.
پیکه دقیقا همان بازیکنی بود که باید در این داربی گل میزد. از مدتها قبل او و همسر مشهورش را در این ورزشگاه با بنرهای عجیب به سخره گرفته و آزار میدادند. پس عجیب نیست که هیسهای چندباره او بعد از گلزنی را رو به سکوهای خشمگین اسپانیول ببینیم. یکشنبه شب پیکه بعد از گلزنی بیشتر از هر بازیکنی خوشحال بود و این خوشحالی را میشد از پستهایش در توئیتر و اینستاگرام احساس کرد. یکشنبه شب، شب انتقام پیکه از سکوهایی بود که مدتهاست رهایش نمیکنند و جنس آزارشان با آنچه ورزشگاههای دیگر درباره پیکه پیش میگیرند تفاوت دارد. در حالت دیگر میتوان گلزنی او را در تلافی کمکاریاش روی گل حریف توجیه کرد و کاملا منطقی حسابش کرد اما برای شماره 3 بارسا این گل چیزی فراتر از جبران اشتباهش روی گل خورده بود. چیزی مثل انتقام که نشانههایش را لحظاتی بعد در درگیریاش با «خرارد مورنو» گلزن حریف میشد پیدا کرد. انگار هیسهای دردسرساز و انتقامی پیکه، مورنو را هم عصبانی کرده بود و او به نمایندگی از همه آن 20 هزار نفری که زیر باران سیلآسیای آن شب مورد خطاب پیکه قرار گرفته بودند آمده بود تا مدافع جنجالی بارسا را تنبیه کند. اینجا بود که نشانههای بزرگ یک داربی واقعی در زمین تجلی یافت. یک داربی پر از دعوا و درگیری که به جهت کمرنگ شدن بار فنی مسابقه ناشی از شرایط جوی، پررنگتر از داربیهای چند سال اخیر کاتالونیا شد. بارسا به رکورد 22 بازی بدون باخت در لالیگا رسید و تیم والورده از این حیث از تیم گوآردیولا عبور کرد اما همچنان بارسا با او برای رسیدن به قلههای پیشرو فاصله دارد. در لالیگا اختلاف با اتلتیکومادرید تیم دوم جدول به 9 کاهش یافته و 2 تیم یک بازی رودررو درست در فاصله بازی رفت و برگشت بارسا با چلسی در لیگ قهرمانان خواهند داشت که میتواند تا حدودی تعیینکننده نوع رقابت بین یکدیگر باشد. در لیگ قهرمانان چلسی پیش روی بارساست و چنانچه تا قبل از رویارویی 2 تیم لوئیس انریکه جای کونته را بگیرد، این مسابقه وحشتناک و به نوعی زجرآور خواهد شد. شبیه آن مسابقاتی که سیتی با پپ گوآردیولا مقابل بارسا قرار میگرفت و باخت و بردش نه ناراحتی و غم داشت، نه خوشحالی مفرط. فعلا هدف حذف والنسیا و رسیدن به فینال کوپا دلری است؛ اتفاقی که در 5 سال گذشته به صورت متوالی رخ داده اما نبرد بزرگ در مستایا آنقدر اهمیت داشته که والورده؛ مسی، آلبا، راکیتیچ و روبرتو را روی نیمکت بنشاند و به یک امتیاز داربی کاتالونیا قناعت کند.