printlogo


کد خبر: 188706تاریخ: 1396/11/24 00:00
نگاهی به کتاب «لحظه‌های انقلاب» سیدمحمود گلابدره‌ای
پا به پای انقلاب

فهمیه اسماعیلی: جنگ روایت‌ها، رویارویی روایت‌ها و عباراتی از این دست همه حاکی از اتفاقی است که دیگر قرار نیست در نبردها خاکریزها فتح شوند، بلکه حرف بر سر فتح خاکریز ذهن است، آن هم اذهان عمومی. جنگی که در آن برتری از آنِ کسی می‌شود که بتواند روایت خود را جا بیندازد و آن را به صورت روایت رایج در افکار عمومی قرار دهد. به همین خاطر این جنگ را باید یکی از انواع جنگ نرم دانست که مبارزه در آن هوشمندی خاصی می‌طلبد و ابزار آن نیز مشاهده دقیق و روایت صحیح است. اتفاقی که اغلب از سوی فعالان عرصه فرهنگی جدی گرفته نمی‌شود. روایتگری آن اتفاقی است که در روزگار کنونی از سوی محافل غربی بشدت جدی گرفته شده اما با اندکی تامل عمیق درمی‌یابیم در ایران بویژه از سوی جناح دوستدار انقلاب اسلامی، برای این مساله نه‌تنها برنامه‌ای ندارند، بلکه جدی نیز گرفته نمی‌شود. این روزها که در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی هستیم، جای خالی روایت‌های دست اول از روزهای پیروزی انقلاب اسلامی بشدت احساس می‌شود. هرچند روایت‌هایی از برخی سران انقلاب در تشریح و تبیین اتفاقات آن روزها در دسترس است و منتشر شده اما جای خالی روایت از پایین به این معنا که راوی، جزو توده کف خیابان باشد و اتفاقات را آنطور که بوده روایت کند و شور و نشاط میان مردم را با زبانی غیررسمی بازگو کند، روز به روز بیشتر احساس می‌شود. مرحوم «سیدمحمود قادری‌گلابدره‌ای» اما این ضرورت و نیاز را احساس کرده و پا به پای انقلابیون در خیابان‌ها حضور یافته و لحظات پرتب و تاب روزهای انقلاب را در کتاب «لحظه‌های انقلاب» بازگو کرده و میراثی گرانبها برای نسل‌های بعدی به جا گذاشته است. کتابی که در زمان انتشارش از سوی برخی حتی مورد بی‌توجهی و بی‌مهری قرار گرفت اما تاریخ همواره بهترین قاضی است و امروز پس از گذشت 40 سال از آن لحظات می‌بینیم جایگاه کتاب «لحظه‌های انقلاب» در میراث مکتوب دوران مهم و تاریخ‌ساز انقلاب اسلامی تا چه پایه اهمیت دارد. کتابی که روایتی عینی از اتفاقات روزهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در پاییز و زمستان ۵۷ تا روزهای پس از پیروزی و استقرار حکومت انقلابی بر سر کار است. کتاب «لحظه‌های انقلاب» حاوی متنی است که در فضای پرتب و تاب و به هم ریخته آن دوره به شکل گزارش نوشته شده و حتی نثر آن هم متاثر از آن فضاست. روایت‌های این اثر خواننده را به شکل کاملا ملموسی در موقعیت راوی قرار می‌دهد. گلابدره‌ای انگار دوربینی روی دست گرفته باشد، هرجا که می‌رود همانجا را روایت می‌کند. وقتی در صف شعار دادن است یا وقتی در خیابان مشغول کمک کردن به یک مبارز هستند، گزارشگر همان لحظات است که در نهایت «لحظه‌های انقلاب» را می‌سازد. او وقتی آتش گرفتن بانک‌ها را می‌بیند، بدون اینکه خود را سانسور کند بی‌پرده از بغضی که نسبت به بانک‌ها دارد، می‌نویسد. همین سبب شده متن «لحظه‌های انقلاب» در گذر سال‌ها روایتی دست اول و ناب از مبارزات مردمی علیه رژیم ستمشاهی باشد؛ اتفاقی که شاید در روایت‌های رسمی کمتر دیده شود ولی در این کتاب خواننده خود را کف خیابان می‌بیند و زبان نویسنده کاملا منطبق با آن چیزی است که در جامعه جاری بوده است. شاید اغراق‌آمیز نباشد اگر بگوییم این کتاب مهم‌ترین کتاب درباره‌ انقلاب اسلامی است که روایتی مردمی از انقلاب و نحوه شکل‌گیری حرکت‌های مردمی را بازگو می‌کند و در 60 سال آینده یکی از کارهای منحصر به فرد این قرن خواهد بود. نویسنده‌ «لحظه‌های انقلاب» در میان معرکه ایستاده و راحت و بدون سانسور وقایع را روایت کرده است. شاید این کتاب در روزگاری که نوشته شده یک کار پیش پا افتاده محسوب می‌شده که البته آن هم اغلب از سوی جریان روشنفکرنما بوده ولی امروز به اهمیت روایت‌های این کتاب پی می‌بریم:
«تکیه، جایی که علم بود و کتل بود و بیرق بود و حجله بود و نخل بود، حالا سراپا سیاه بود و شعار بود و اعلامیه. تکیه «بالایی»ها که غوغا کرده بودند. همه‌جا عکس بزرگ خمینی بود. «مرگ بر شاه» با خط خوانا روی پارچه‌های سیاه نوشته شده بود. تمام تکیه پوشیده از شعار و شعر و عکس و اعلامیه بود. چه کسی باور می‌کرد روزی برسد در همین مکانی که ما سرتاسر عمرمان بر سروسینه‌مان می‌زدیم و با زنجیر به پوست لخت پشتمان می‌کوفتیم و «وای حسین کشته شد، وای حسین کشته شد»گویان، دیوانه‌وار غش و ضعف می‌کردیم و توی تاق‌نماها، زیرچشمی به این ‌و آن چشمک می‌زدیم و فکر و ذکرمان تظاهر و خودنمایی و خودفروشی و خودخواهی بود و ادای بزرگ‌ترهای‌مان را درمی‌آوردیم، حالا همین مکان و همین‌جا، همه‌مان جمع شده‌ایم و حرف و سخن و بحث‌مان بر سر طرز حکومت است و حرف، حرف سیاست است و نفت و جمهوری اسلامی و آزادی و استقلال و کشورداری؟ وای چه شور و غوغایی، چه شعارهایی! باورم نمی‌شد». مهم‌ترین ویژگی کتاب «لحظه‌های انقلاب» نثر این کتاب است. زبانی که گلابدره‌ای در این کتاب با آن با مخاطبش سخن گفته زبان مردم کوچه و بازار است و این وجه تمایز روزنوشت‌های محمود گلابدره‌ای از روزها و ساعت‌های مبارزه از دیگر روایت‌هایی است که از روزهای انقلاب در دسترس است. گلابدره‌ای به قدری به اتفاقات نزدیک است و در کش و قوس‌های اتفاقات شریک است که خواننده خود را پا به پای او در دل حوادث می‌بیند. یکی از وجوه ارزشمند روایت‌های گلابدره‌ای در این کتاب این است که او در روزگاری که جریان‌های شبه‌روشنفکری ساکت بودند و برخی حتی فرار را بر قرار ترجیح دادند، میان مردمش آمد و دردها و مشکلات آنها را در به ثمر رساندن انقلاب روایت کرد. هنرمندانی که همواره خود را مردمی می‌دانند اما در اتفاقات و حوادث خلوت‌گزین می‌شوند و به کنج پستوهای تاریک خود پناه می‌برند تا آب‌ها از آسیاب بیفتد و در آرامش بعد از توفان بتوانند طرفیت خود را نشان دهند و باز هم به لفت ‌و لیس از جیب مستضعفان جامعه بپردازند. اما گلابدره‌ای مصلحت‌اندیشی نکرد و تن به طعن و کنایه داد و حاضر شد در میانه میدان راوی اشک‌ها و لبخندهای مردم سرزمینش باشد. سیدمحمود گلابدره‌ای متولد 1308 در شمیران به خاطر این کتاب از سوی جریان‌های شبه‌روشنفکری مورد بایکوت قرار گرفت و سال‌های انتهایی عمرش را به سختی سپری کرد و 15 مرداد 91 در 83 سالگی درگذشت. «لحظه‌های انقلاب» مرحوم گلابدره‌ای در آستانه 40 سالگی انقلاب اسلامی یکی از برگ برنده‌های جناح انقلابی است. برگ برنده به این خاطر که در روزگار «جنگِ روایت‌ها» این کتاب تصاویری با زبان واژگان از مردم و حرکت عظیم آنها را که منتهی به سرنگونی سلسله پادشاهی در ایران شد، برای خواننده ترسیم کرده است. روایت‌هایی که نشان می‌دهد این مردم بودند که سیل خروشان انقلاب اسلامی را به وجود آوردند و دست هیچ عامل داخلی و خارجی در آن نقش نداشته است. این کتاب از این حیث بااهمیت است که در پازل روایت انقلاب، بخش روایت از پایین را تکمیل می‌کند و خواننده عادی تاریخ را در مواجه شدن با حقایق تاریخی، یاری می‌دهد. کتاب «لحظه‌های انقلاب» اثر مرحوم سیدمحمود گلابدره‌ای از سوی دفتر نشر معارف این روزها در بازار نشر در دسترس مخاطبان قرار گرفته است.


Page Generated in 0/0066 sec