حالا که همه درباره همه چیز نظر میدهند و نقد کارشناسی ارائه میکنند، چرا ما که خیلی هم از بقیه بله! نظر ندهیم؟ تازه نظر ما کار هیأت داوران جشنواره فیلم فجر و صداوسیما را هم سادهتر میکند در حد هلو! ما - یعنی من - اهالی هنرهفتم را براساس وابستگیهایشان به سه گروه تقسیم کردهایم، سرراست:
وابسته به شکم: یا وابسته به زیر بُته! این گروه به شکمشان وابستهاند، هرجا که شکم برود، آنها هم میروند. چه کلهپاچه خواهر امیر قطر باشد چه آش باغ قلهک! نشانه فیلمهای این گروه، زیرپوش پاره، سنگ دستشویی(ترجیحاً ایرانی) و چرک است. در محصولات آنها از 2چیز استفاده نمیشود، مدیرلباس و آیفون تصویری! در عوض خیلی مهربان هستند یعنی اگر در ساختمان باز بماند، در آپارتمان هم باز بماند، در حمام هم باز بماند و سوز بیاید، به سوز میگویند برو اتاقت و به کاری که کردی فکرکن!
وابسته به باد(پاچه سابق): این هنرمندان خیلی خودشان را اذیت نمیکنند و مثل کبریت نمکشیده، حتی با کشیده شدن روی کناره جعبه کبریت هم روشن نمیشوند. معمولاً در حال ترک کشور هستند مگر اینکه خلافش ثابت شود، اگر هم فیلم میسازند، درباره سفر برگ خشک روی آب جوق یا مغزهای زنگزده میسازند. نقطه قوت این گروه این است که اگر یکی به آنها اشتباهاً بگوید: مرسی! در اولین فرصت آن مرسی را به یک نفر که دستش به دهانش میرسد تقدیم میکنند و با همین پولتیک به ظاهر ساده، همه هزینهها را مال خودشان میکنند حتی اگر ندانند چنین هزینهای هم هست! نشانه این گروه، هرچیزی است که یار که را خواهد و میلش به که باشد.
وابسته به نظام: نچسبترین و آزاردهندهترین هنرمندان، در این گروه جای میگیرند. نشانه بارز این گروه، رگی است که روی گردنشان است و نمیگذارد هیچ سوزی بیاید! اینها اغلب همانهایی هستند که برگشتهاند سر همان زمین بدون تراکتور، فلذا اصولاً نباید دیده شوند چه رسد به اینکه جایزه هم بگیرند. البته پخش چندباره فیلمهایشان به مناسبتهای مختلف از شبکههای مختلف، اشکالی ندارد چون بالاخره یک عده کوچک هشتادمیلیونی هم هستند که آثار اینها را میپسندند، واقعاً که!!