محمد علومی: انتشار سند ملی هستهای ایالات متحده آمریکا [دکترین هستهای آمریکا] بازتاب گستردهای در نظام بینالملل داشته است. اگرچه کشورهایی مانند انگلیس و فرانسه به عنوان 2 عضو دائم غربی شورای امنیت سازمان ملل متحد مواضع منفعلانهای در اینباره اتخاذ کردهاند اما کشورهایی مانند چین، روسیه و آلمان صراحتا این سند را محکوم کرده و آن را به مثابه «بازگشت به دوران جنگ سرد» دانستهاند. مقامات پکن از دولت ترامپ خواستهاند ذهنیت دوران جنگ سرد و نظام دوقطبی را کنار گذاشته و با واقعیات جاری در نظام بینالملل مواجه شود. «زیگمار گابریل» وزیر خارجه آلمان نیز در موضعی بیسابقه، خواستار تمرکز بازیگران بینالمللی بر موضوع «خلع سلاح هستهای» شده است.
در مقابل، ترامپ اعلام کرده هدف بهروزرسانی زرادخانه آمریکا و تکمیل بمبهای استراتژیک عظیم با تسلیحات کوچکتر، تاکتیکی و کمتر کردن احتمال استفاده از تسلیحات هستهای است. بر این اساس، واشنگتن قصد دارد بویژه سلاحهای هستهای جدیدی را به منظور پاسخگویی به گسترش توانمندی هستهای روسیه توسعه دهد. این مسأله بدون شک منجر به «تکثیر سلاحهای هستهای» و «ایجاد بحران هستهای» در نظام بینالملل خواهد شد. فارغ از نوع واکنش بازیگران اروپایی، چین و روسیه در قبال اعلام دکترین هستهای جدید آمریکا، لازم است نکاتی را در اینباره مورد توجه قرار داد.
یک- اکثریت قریب به اتفاق بازیگران بینالملل معتقدند دکترین اعلامی آمریکا، «تهدید علیه بشریت» محسوب شده و برای مواجهه با این موضوع باید نوعی «اجماع جهانی» علیه واشنگتن شکل گیرد. به عبارت بهتر، ترامپ «تهدید بالقوه هستهای آمریکا» علیه بشریت را به «تهدیدی بالفعل» تبدیل کرده است. پس از بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی به فاصله 3-2 روز در آگوست سال 1945 میلادی، مقامات 2 حزب دموکرات و جمهوریخواه در راستای اعمال سیاست «تنشزدایی» با دیگر بازیگران بینالملل سعی کردهاند کمتر از الفاظ تحریککننده درباره توان هستهای خود استفاده کنند. با این حال هماکنون ترامپ بسیار بیپرده از تولید و تکثیر سلاحهای هستهای جدید در آمریکا سخن به میان آورده و به این وسیله حیات جوامع بشری را مورد تهدید قرار میدهد. سوال اصلی اینجاست: دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان، غیر از محکوم کردن سند ملی هستهای جدید آمریکا، چه اقدام دیگری در این خصوص انجام داده است؟ آیا زمان آن نرسیده جمهوری اسلامی ایران که خود قربانی سلاحهای شیمیایی و میکروبی غرب [در جریان جنگ تحمیلی] بوده و پس از آن نیز همواره در معرض تهدیدات مستمر آمریکا و رژیم مجعول صهیونیستی قرار داشته است، نقش یک «پیشگام» را در مبارزه با دکترین هستهای جدید آمریکا ایفا کند؟ آیا دولت محترم در اینباره «تدبیر»ی تاکنون اندیشیده است؟ متاسفانه با گذشت بیش از یک هفته از اعلام دکترین هستهای جدید آمریکا شاهد نقشآفرینی بیپرده و قوی مقامات اجرایی کشورمان در تقابل با دکترین اعلامی نبودهایم.
دو- هماکنون تلاشها و لابیهای ایالات متحده آمریکا برای تغییر برجام و اعمال تغییر ماهوی در آن به نقطه اوج خود رسیده است. دکترین هستهای جدید آمریکا سندی عینی، ملموس و قابل درک از سوی افکار عمومی دنیا محسوب میشود تا با استناد به آن، بتوان پروسه تکمیل پازل ایالات متحده در تقابل با برجام را ابتر و ناتمام گذاشت. بدیهی است بخشی از این موضوع باید در قالب «دیپلماسی رسمی» و بخش دیگر از مجرای «دیپلماسی عمومی» دنبال شود. در حوزه دیپلماسی عمومی، نقدهایی به دکترین هستهای جدید آمریکا شده است. هر چند این انتقادات نیز همچنان کافی نیست اما در مقایسه با حوزه دیپلماسی رسمی کشورمان، از غنای بیشتری برخوردار بوده است. باید اذعان کرد دستگاه سیاست خارجی کشورمان، حداقل تا این لحظه، یا ارادهای مبنی بر به چالش کشیدن دکترین هستهای آمریکا نداشته یا در اینباره اهمال کرده است. بدیهی است حتی تروئیکای اروپایی (به عنوان بازیگرانی کارشکن در توافق هستهای) نیز هماکنون تهدید هستهای آمریکا را بیش از پیش حس میکنند. این «حس مشترک» باید مولد «رویکرد جمعی» در مقابله با تکثیر سلاحهای هستهای از سوی آمریکا باشد.
سه- جمهوری اسلامی ایران تاکنون بارها در محافل بینالمللی موضوع خلع سلاح هستهای (Nuclear Disarmament) را به عنوان یک مطالبه عمومی مطرح کرده است. در مقابل، ایالات متحده آمریکا و شرکای اروپایی آن، در مقابل این خواسته مشروع و بینالمللی مقاومت کرده و با جایگزینی واژگانی مانند «محدودیت تولید سلاحهای ممنوعه» یا «کاهش زرادخانههای تسلیحاتی»، سعی در حفظ تهدید هستهای خود علیه بشریت داشتهاند. تلختر آنکه ایالات متحده آمریکا و متحدان آن، توان هستهای صلحآمیز ایران را برنتافته و در کسوت «مخالفان استفاده ایران از دانش هستهای»، فشارهای هماهنگی را طی 15 سال اخیر علیه کشورمان وارد کردهاند. این روند حتی پس از امضای توافق هستهای نیز ادامه داشته است. هماکنون تهدید هستهای آمریکا به اندازهای برای بازیگران بینالمللی ملموس است که «زیگمار گابریل» به عنوان وزیر خارجه آلمان سخن از «خلع سلاح هستهای» در جهان به میان میآورد. با این حال، بر خلاف آنچه گابریل تصور میکند، اتحادیه اروپایی که خود نیز در تولید و تکثیر سلاحهای ممنوعه و استفاده از آن علیه ساکنان منطقه غرب آسیا دست داشته است، نمیتواند به پیشگام و بانی این موضوع تبدیل شود.
هماکنون زمان آن رسیده است که جمهوری اسلامی ایران ضمن اثبات حقانیت هستهای خود، با استناد به دکترین هستهای جدید آمریکا صدای مظلومیت خود را در مواجهه با زیادهخواهی قدرتهای سلطهگر به گوش جهانیان برساند. نباید این حقیقت تلخ را فراموش کرد که بسیاری از رسانهها و دولتمردان غربی، اراده عملی در مواجهه با دکترین هستهای جدید آمریکا ندارند. در چنین شرایطی این وظیفه جمهوری اسلامی ایران و دستگاه سیاست خارجی کشورمان است که در این برهه زمانی مهم و تاثیرگذار، کاخ سفید را به جرم نابخشودنی «تهدید علیه بشریت»، پای میز محاکمه افکار عمومی دنیا بکشاند.