اندر حکایت یک ادیب مؤلف
رضا شیبانی: روزگاری که هنوز شأن شعر و شاعری افزون بود، شاعرانی در این سرزمین زیستهاند که مزین به کمالاتی فراتر از نظمبخشی به کلمات بودهاند. چنانکه شعر میگفتند و در حد اعلی نیز میسرودند اما فراتر از شاعری کمالاتی داشتند که ناخودآگاه ابزار شاعری را کاهنده شأن خود میدانستند. نه اینکه شاعری فینفسه کسر شأن باشد بلکه مایل نبودند در ذهن مردم به شاعر بودن شناخته شوند و بیم آن داشتند چنین وجههای مثلا حکیم و طبیب و فقیه بودن آنان را پنهان دارد. شوربختانه، چنین شاعرانی در این زمانه که شعر پارسی را به چنین روزی افکندهاند، کمپیدا هستند و خوشبختانه باید بگویم و حق آن است که دانایان و بینایان به کرات بگویند که یکی از آن معدود مردان صاحب کمال در شعر امروزین ایران که میتوان او را باقیماندهای از نسل شاعران بزرگ دانشگاهی دانست، استاد دکتر «سیدعلی موسوی گرمارودی» است. یکی از غمهای بزرگ ادبیات در روزگار ما، آن است که هم طیف مخاطبان و هم طیف سخنوران گمان بردهاند:
شاعری طبع روان میخواهد
نه معانی نه بیان میخواهد
همین اعتقاد، سبب شده است شاعرانی داشته باشیم با انبوهی از سرودههایی که ناشی از طراوت طبع است اما کمعمق و برآمده از مایه اندک. دوستان شاعری داریم که کافی است موضوعی نه چندان شاعرانه را در اختیار ذهنشان قرار دهیم و ساعتی بعد غزلی جشنوارهپسند از آنان تحویل بگیریم. چنین دردی سالهاست به جان و آبروی شعر افتاده است و کسی را یارای مقابله با آن نیست، چرا که لذت بیمایگی را حریفی نیست و مرد باید از پس چنین میلی برآید اما همین مردان صاحبکمال هستند که هر چند مظلوم و مغفول زمانه خویشتنند اما در گستره تاریخ، همراه زمان پیش میروند و ماندگار میشوند. یکی میگفت نوح کشتی خود را در غربت ساخت اما در توفان حادثه، همانها که حکمت عمل نوح را درنمییافتند، به کشتی او پناه بردند. در واقع شاعران و فرهنگمردانی که به جای گفتن شعر مثلا عامهپسند و به جای گذران عمر ادبی در محافل پرجاذبه، عمر خود را در تحقیقات پرمشقت علمی و تصحیح متون و لوحهای کهن میگذرانند کاری را میکنند که جامعه در روزهای سخت و در هجوم حوادثی که ریشه فرهنگی او را نشانه رفته است، از حاصل رنجهای آنان بهرهمند خواهد شد؛ علیالخصوص در جامعهای چون ایران که از 6 جهت، دشمنانی کمر به انکار ریشههای او بستهاند. ادبیات در کشورهایی که موجودیت و تمامیت فرهنگی آنها مورد تهاجم قرار گرفته است، از یک سو نیازمند چهرههای مولف است و از سوی دیگر نیازمند رویکرد کلیت جامعه به سمت آن چهرهها. وقتی سخن از شعر به عنوان هنری ملی به میان میآید، قطعا آن شعر و ادبیاتی نیست که در فضاهای نازل مجازی به صورتی فلهای ارائه میشود. ادبیات ملی را باید در کتابهای شاعران و ادیبان مولف یافت؛ گرمارودی از این معدود ادیبان مولف است.
اولین فاطمیه بدون «حسان»
مؤسسه شهرستان ادب در نخستین فاطمیه بدون مرحوم چایچیان مشهور به «حسان» طرح گرافیکی چهرهنگاری از او را منتشر کرد. به گزارش «وطنامروز»، همزمان با نخستین فاطمیه بدون «حسان»، موسسه شهرستان ادب تابلوی چهرهنگاری گرافیکی، به یاد این شاعر آیینی را منتشر کرد. در این پرتره، 2 بیت از شعر معروف فاطمی این شاعر بزرگ آیینی نیز گنجانده شده است. این طرح هنرمندانه را گروه هنری
«سه در چهار» به سفارش شهرستان ادب انجام داده است. شهرستان ادب پیش از این تابلوی چهرهنگاری زندهیاد استاد غلامرضا شکوهی، دیگر شاعر اهلبیت را منتشر کرده بود.
«دنیاست چو قطرهای و، دریا زهرا
کی فرصت جلوه دارد اینجا، زهرا
هنگام شفاعت چو رسد روز جزا
کافی است برای شیعه، تنها، زهرا»
حبیبالله چایچیان متخلص به حسان، 9 آذرماه امسال، پس از تحمل یک دوره بیماری، به دیدار معبود شتافت. سرودههای آیینی این شاعر برجسته، از جمله «امشب شهادتنامه عشاق امضا میشود»، درباره شب عاشورای حسینی، زمزمه عاشقان سیدالشهدا بوده است و شعر رضوی «آمدم ای شاه پناهم بده» در مدح امام رضا(ع) از سرودههای ماندگار شیعی به شمار میرود.