مهدی طاهرخانی: چند سال قبل یکی از مربیان شاغل در فوتبال ایران هنگامی که در یک جمع خودمانی در حال نقد فوتبال نتیجهگرا بود رو به دوست خبرنگارش کرد و گفت: یکی از مقصران اصلی همین شما و دوستانتان در رسانههای ورزشی هستید. او اشارهای داشت به تیتر چند روزنامه، بعد از برد استقلال در زمان هدایت مظلومی. در مسابقهای که حریف مالکیت توپ و میدان را به کل در اختیار داشت. به زعم او وقتی داور سوت پایان را میزند همه تحلیل و گزارشها متوجه تیم برنده است. فارغ از اینکه این برد در چه شرایطی و با چه کیفیتی حاصل شده، رسانهها مرتب همه چیز تیم برنده را عالی قلمداد میکنند و برای این پیروزی حتی نوع نشستن نفرات ذخیره روی نیمکت را دخیل میدانند. در آنسو بیچاره بازنده. حتی رنگ پیراهن سرمربی هم در بعضی از تحلیلها عامل موثر شمرده میشود. آن مربی پر بیراه نمیگفت. این موضوع به نوعی قصه این روزهای رسانهها و پرسپولیس است. تیم برانکو وقتی در داخل میبرد همه فقط اقتدار را میبینند. در روز برد کسی نمیآید به خودش سختی دهد و نقاط عیب را بزرگ کند. مثلا کسی اشاره به خنثی بودن ربیعخواه نمیکند. تیم حریف قرار است مقابل پرسپولیس دفاع کند اما برانکو 2 هافبک دفاعی میگذارد. هافبک دفاعی اصلی همان ربیعخواه است که وظیفه سیم خاردار را ایفا میکند اما کمتر شاهد تکل زدن او هستیم. از این رو برخلاف دیگر هافبکهای جنگنده فوتبال، اهل محرومیت یا مصدومیت نیست. طبیعتا در بازیهایی مثل رقابت با نفت آبادان این عیب دیده نمیشود اما وقتی مقابل یک تیم گردن کلفت مثل السد قرار میگیرد و طرف مقابل ژاوی است آن وقت میبینید عملا 2 هافبک تدافعی پرسپولیس آنی نیستند که مینمایند.
کامیابینیا با وجود ربیعخواه مجبور است جلوتر بازی کند و شکل فوتبال فانتزی به حرکاتش بدهد. از این رو وقتی کمال نیست و این وظیفه به ماهینی سپرده میشود میبینید در عین ناباوری هیچ خللی در بردهای پرسپولیس به وجود نمیآید و بعضا ماهینی بهتر هم بازی میکند. چون او ذاتا به سمت راست تمایل دارد و برخلاف کمال قادر است توپهای بهتری را ارسال کند.
اما نوع نگاه رسانههای ما به گونهای است که فقط به نتیجه کار دارند و بس. پرسپولیس خیلی وقت است جذابیت سابق را ندارد. این تیم حساب خودش را با دیگر تیمهای ایرانی جدا کرده اما چرا در آسیا برای دومین سال متوالی در خاک قطر 3 گل میخورد؟ فصل قبل الریان و حالا السد. قطعا یک مشکلی وجود دارد. فردای بازی با نسفقارشی ازبکستان کمتر رسانهای به اشکالات تیم برانکو پرداخت. ازبکها در تهران در دقایقی صاحب موقعیتهای خطرناکی شدند. عملا مشخص بود یک چیزی ایراد دارد اما خب در تهران ضربات مهاجمان ما به درون دروازه رفت و در قطر نرفت. در تهران نسف ضرباتش به بیرون رفت.
گادوین منشا توجیه نشده که شاید در بازی با السد آن هم در خاک قطر او در نهایت یک بار مقابل دروازه حریف صاحب موقعیت ویژه شود، از این رو بهتر است کمی فداکارانهتر کار کند. ببیند اگر احیانا علیپور فرصت بهتری دارد به او پاس دهد. اما منشا چشمانش را میبندد و محکم شوت میزند. کمی بعدتر که پرسپولیس گل اول را میخورد آنها تازه میفهمند به چه زمین سفتی رسیدند.
این باخت در بهترین زمان ممکن برای برانکو رقم خورد؛ 4 بازی باقیمانده و حالا پرسپولیس میداند در آسیا حق کوچک شمردن حریف را ندارد، چرا که آنجا بر خلاف لیگ خودمان مهاجمی در سطح و قیمت بغداد بونجاح الجزایری وجود دارد که همانند سوما و عمر خریبین میتواند در یک بازی بیش از 2 بار دروازه بیرانوند را باز کند.
به واسطه پیروزیهای متوالی در لیگ هفدهم، پرسپولیس و برانکو هیچ نقدی را در رسانهها علیه خودشان ندیدند. ایرادهایی بود که همه در زیر تیترهای غلوآمیز گم شد. یکی آنقدر جوزده شده بود که نوشته بود فوتبال فردای جهان همان بازی امروز پرسپولیس بدون بازیسار در میانه میدان است! در صورتی که برانکو ترجیح داده بود عوض مسلمان و بشار رسن، فرشاد احمدزاده و وحید امیری نقش بازیساز را در کنارههای میدان ایفا کنند؛ یک راهکار برای پنجر کردن اتوبوس تدافعی حریف. نقشهای که در لیگ خودمان جواب داد اما در زمین السد نه. حالا هم دست برانکو رو شده و اگر بخواهد همان را در داربی تکرار کند شاید یک باخت دیگر منتظر تیمش باشد.