بهائیت و رژیم پهلوی که هر دو با حمایتهای دولتهای سلطهگر شکل گرفته بودند و خود را مدیون آنها میدانستند، با شکلگیری حکومت پهلوی در ایران، با یکدیگر همکاری کردند و طبعاً علمای شیعه بنا بر وظیفه ملی و دینی خود به مقابله با آنها پرداختند.
بهائیت در دوران رضاخان
بهائیان در دوران «عباس افندی» رسماً جهانوطنی را پیشه خود کردند و با آغاز رهبری شوقی افندی که مقارن با سلطنت پهلوی بود، آنان روابط سازمانی و در حقیقت حزبی خود را با گروههای صهیونیستی تحکیم بخشیدند، این جهانوطنی به آنها این اجازه را میداد که براحتی منافع کشوری را که در آن زندگی میکنند، نادیده گرفته، فقط به منافع فرقه خود بیندیشند. در دوران رضاخان به موازات کمرنگ کردن نقش روحانیت، بهائیان قدرت گرفتند و به صورت نمایان و بارز در عرصههای مختلف اجتماعی و سیاسی ایران به ایفای نقش پرداختند. رضاخان شخصاً به بهائیان اعتماد فراوانی داشت، تا جایی که یک افسر بهایی به نام «ستوان اسدالله صنیعی»- وزیر جنگ دولت هویدا- را به عنوان پیشکار و آجودان ولیعهد انتخاب کرده بود و حتی قصد داشت یکی از بهائیان معروف به نام «مجید آهی» را نخستوزیر کند، آری! یکی از عوامل مؤثر در صعود رضاخان و رجال پهلوی، نوه میرزا مجید منشی سفیر روسیه و شوهر خواهر حسینعلیبها بود. از بهائیان سرشناس که در کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ نقش کلیدی داشت، «میرزا محمدخان موقرالسلطنه» است که خویشاوند مادری «علیمحمد باب» محسوب میشد، وی پس از کودتا به عنوان وزیر عامه و تجارت و فلاحت در کابینه سیدضیاءالدین طباطبایی انتخاب شد.
بهائیان در دوران پهلوی اول در پناه دولت، خود را حفظ کرده و بر پیروان خود میافزودند. در این دوران ایران به پناهگاه امنی برای ایشان تبدیل شد، سران بهائیت در خارج کشور (عمدتاً اروپا و آمریکا) به سر میبردند و امور بهائیان ایران را شوقی افندی و بعدها «بیتالعدل اعظم» که مرکزیت آن در اسرائیل است، از مجاری داخل کشور هدایت میکردند. سیاست دینزدایی رضاشاه مطابق میل و هدف بهائیان بود، بنابراین مقابله آنها با دولت از بین میرفت.
کشف حجاب
سال ۱۳۱۴ زمانی که رضاخان تصمیم خود را برای کشف حجاب عملی کرد و با زور سرنیزه و قدرت نیروهای قزاق و پاسبانهای نظمیه، چادر از سر زنان برداشت، اداره فرهنگ جبهه فرهنگی، این کار را به عهده «فرخدین پارسایی» از بهائیان معروف گذاشت تا پیرامون مزایا و محسنات بیحجابی تبلیغ کنند؛ به همین سبب با حمایت مستقیم بهائیان، مجله ویژه زنان به نام «جهان زنان» که مدتی بود به دلایل نامعلومی منتشر نمیشد، دوباره انتشار یافت. ضمناً روز هفدهم دی روز کشف حجاب، روز جهانی جوانان بهایی است.
بسته شدن مدرسه بنات
سال ۱۳۱۲ یک گزارش مخفی به رضاشاه رسید که بهائیان تشکیلات وسیعی در میان کارمندان دولت و سازمان ارتش دادهاند و در مدرسه بنات، تعلیمات خاصی به کودکان میدهند. آنها با جمعآوری پول از مردم قصد دارند یک ساختمان بزرگ در نزدیک کالج آمریکاییها برپا کنند. این گزارش شاه را مجبور کرد مدرسه بنات را بسته، تحویل دانشکده افسری بدهد و حضیره القدس را از دست بهائیان خارج کند؛ در نتیجه اتمام گنبد آن ناتمام ماند، عدهای از افسران بهایی نیز اخراج شده یا به نقاط مختلف اعزام شدند. به این ترتیب فعالیت علنی بهائیان در ایران متوقف شد.
توقیف سالنامه پارس
بهائیان در زمان پهلوی با نفوذ در ردههای بالا، با قدرت مطامع خود را اجرا میکردند، در یک مورد توقیف یک کتاب ضد بهایی و نشریهای که آگهی این کتاب را چاپ کرده بود نیز نشاندهنده نفوذ و اقتدار بهائیان در دوران سلطنت رضاخان بود. خبر چاپ آگهی مذکور در «سالنامه پارس» که قرار بود از روز اول فروردین ۱۳۰۹ توزیع شود، به اطلاع محفل ملی بهائیان ایران رسید، سران محفل بهایی این خبر را به اطلاع تیمورتاش و رضاشاه رسانده و اداره نظمیه مأمور توقیف این سالنامه شد.
نقش نعیمی در میان یاران کوچکخان
از بهائیان معروف این دوره «عبدالحسین نعیمی» پسر میرزا محمد نعیم (شاعر معروف بهایی) است. میرزامحمد نعیم در استخدام سفارت انگلیس بود و پسرش را هم در همین سفارتخانه به کار گماشت. نعیمی در نهضت جنگل در میان یاران میرزا کوچکخان نقش تفرقهافکنی و مخربی را به دستور سفارت انگلیس ایفا کرد. وی رئیس کمیته محرمانه سفارت انگلیس شد و با همکاری «آلن چارلز ترات» (دبیر اول این سفارتخانه) و با هدایت میس «آن لمبتون» نقش مرموزی در امور سیاسی داخلی و خارجی ایران داشت.
دوران محمدرضا شاه
دوران محمدرضا شاه، رشد نفوذ بهائیان در تمام ارکان دولت چشمگیر شد. شاه معتقد بود بهائیان ضد او توطئه نمیکنند، بنابراین وجودشان در مناصب دولتی برای او مفید خواهد بود. آنان هم از این موقعیت برای ثروتمند شدن و در دست گرفتن اقتصاد کشور سود جستند، آنان با استفاده از نفوذ سیاسی خود و اعمال فشار بر مردم در غصب اموال دیگران کوشا بودند. دستگاه دولت محمدرضا شاه تا حد زیادی در اختیار بهائیان قرار داشت و آنان کاملاً مانند یک حزب عمل میکردند و بر دستگاه دولتی و اقتصاد و فرهنگ کشور اعمال نفوذ میکردند. مرکز آنان در فلسطین اشغالی و عکا بود و با یک تشکیلات بسیار منظم و گسترده با این مرکز در ارتباط بودند. به همین مناسبت غیر از نفوذ دولتی، آنان با داشتن ارتباط با دولتهای خارجی به خصوص اسرائیل و انگلستان در حقیقت کارگزاران آن دولتها در ایران بودند.
بنیاد امنا
پس از واگذاری ثروت کلان «امین امین» در سال ۱۳۲۴ که اموالش را بعد از مرگ به شوقی افندی بخشیده بود و جمعآوری دیگر وجوهات و اموال و املاکی که در دست دیگر بهائیان بود، «بنیاد امنا» رسماً به عرصه تجارت و فعالیتهای کلان اقتصادی وارد شد. شناسایی و ثبت اموال بهائیت ابتدا از آمریکا آغاز شد و بهائیان آمریکایی موفق شدند در مدت کوتاهی عوارض و مالیاتهای موقوفات بهایی را لغو کنند و حتی تسهیلات ویژهای برای مبلغانی به وجود آمد که صرفاً به امور بهایی میپرداختند اما بهائیان ایران نمیتوانستند در ایران اراضی موقوفه و اعتبارات وقفی خود را رسماً به ثبت برسانند. آنها با تأسیس شرکتهایی (همچون امنا و بانک نونهالان) سرمایههای مادی خود را متمرکز کردند. شرکت امنا سال ۱۳۳۷در ایران به ثبت اداره شرکتها رسید که با معاملات، قبول موقوفات و هدایا و ضبط ماترک بهائیان بیوارث تشکیل شد. اکثریت اعضای هیات مدیره شرکت امنا و بانک نونهالان عضو محفل روحانی ملی بهائیان بودند.
علنی شدن فعالیت بهائیان در ایران
به دنبال دستور «شوقی افندی» از عکا مبنی بر تظاهر بهائیان به آیین خود و نصب پلاک بر سردر محافل بهائیان در سال ۱۳۲۴ و نیز درخواست از وزارت کشور در سالهای ۱۳۲8- ۱۳۲7 مبنی بر شرکت در انتخابات و انتخاب وکیل، فعالیت روحانیت و مردم برای مهار نفوذ بهائیان و شکستن حمایت پهلوی از آنان شروع شد. این وضعیت با سخنرانیهای مرحوم آیتالله فلسفی با حمایت مراجع عظمی (چون آیتالله بروجردی) ادامه پیدا کرد. آیتالله العظمی بروجردی فتوایی بدین نحو صادر کرد: لازم است مسلمین با این فرقه معاشرت و مخالطه و معامله را ترک کنند، فقط از مسلمین تقاضا دارم آرامش را حفظ و انتظام را از دست ندهند.
پیامدهای فتوای آیتالله العظمی بروجردی
متعاقب صدور این فتوا اعلامیههای متعددی از سوی اقشار مختلف مردم در پذیرفتن و اجرای فتوا صادر شد. در بعضی شهرها مردم به اماکن و مؤسسات آنها هجوم برده و در برخی روستاها، بهائیان را اخراج کردند. «حضیره القدس» مکان مقدس بهائیان در تهران تخریب شد. در نتیجه این فشارها، حکومت مرکزی ناگزیر به محدود کردن فعالیت بهائیان شد و به دستور شاه، دکتر ایادی ایران را به مقصد ایتالیا ترک کرد؛ مخالفت تاکتیکی محمدرضا شاه را با بهائیان نباید به هیچ وجه جدی تلقی کرد، زیرا پس از فروکش کردن شور و احساسات مردم مسلمان، ارتباط شاه با بهائیان بیشتر شد و دکتر ایادی پس از 9 ماه اقامت در ایتالیا به ایران بازگشت و قدرتش در دستگاه دولتی و دربار بیشتر شد. سال 1333 بهائیان کنفرانس بزرگی در آفریقایی جنوبی برگزار کردند. از ایران نیز هیاتی از مبلغان به سرپرستی خانم نعیمی در آن شرکت کرد.
نقش دکتر ایادی
نفوذ اصلی بهائیان در دربار پهلوی، در دوران قدرتگیری عبدالکریم ایادی پزشک مخصوص شاه بود؛ وی از افراد مؤثر این فرقه در دوران محمدرضا شاه بود که ریاست تشکیلات بهائیان را بر عهده داشت و به سبب نفوذ کلامی که نزد شاه داشت، راه پیشرفت بهائیان را هموار میکرد. او در رساندن امیرعباس هویدا به نخستوزیری نقش کلیدی داشت. هویدا وزرای بهایی را وارد کابینه کرد و آنان بدون اجازه ایادی حق هیچ کاری نداشتند؛ توسط وی صدها افسر بهایی وارد ارتش شده، به مقامات بالا رسیدند. در این دوران تعداد بهائیان ایران به 3 برابر رسید، آنان ضمن رسیدن به مقامات عالی از حیث اقتصادی نیز نفوذ فراوان یافتند. ایادی با نفوذ فوقالعادهاش در دربار، اسباب تحصیل جوانان بهایی را فراهم میکرد؛ بویژه اینکه بخش مهمی از فعالیتهای اقتصادی در بخش خصوصی در اختیار آنان قرار داده شده بود.
نقش بهائیت در حمله به فیضیه
یک سند به دست آمده از ساواک نشان میدهد تحرکات پنهان بهائیان یکی از علل حمله رژیم به مدرسه فیضیه بوده است و این توطئهچینی در واقع نوعی انتقامجویی از سوی بهائیان بوده است.
فعالیتهای حزبی بهائیت
اگرچه حزب توده برای همه اقلیتهای مذهبی برابری، حقوق کامل شهروندی و اصلاحات غیردینی را وعده میداد، تنها در میان مسیحیان نفوذ چشمگیری به دست آورد، بهائیان به حزب توده و دیگر احزاب نزدیک نمیشدند. اما فعالیت بعضی سران بهایی
- بویژه در نخستوزیری هویدا- در لژهای فراماسونری چشمگیر است. در سند شماره ۷۸۹۷/۱ ش ساواک آمده است بهائیان قصد دارند همزمان با جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران، هنگامی که رؤسای ممالک یا نمایندگان کشورهای مختلف در ایران هستند، تظاهرات کرده و خود را معرفی کنند و به سازمان ملل بنویسند که تعداد بهائیان ایران به ۱۰۰ هزار نفر میرسد و دولت ایران باید آنها را به رسمیت بشناسد.
منبع: پایگاه پژوهه