فرهاد ملاامینی: آنچه در نوشتار پیشین بیان شد این بود که اسلام عزیز در پی اثبات وجود خداوند متعال نیست، بلکه از چگونگی آن ذات پاک سخن به میان آورده است پس در اینکه خداوند هست، سخنی نداریم هر چند گفتیم علومی مانند کلام و فلسفه به اثبات وجود واجبالوجود (خداوند متعال) میپردازند ولی دین مبین اسلام این کار را انجام نمیدهد. بله! قرآن کریم در آیاتی مانند: «اگر در آنها [=زمین و آسمان] جز خدا، خدایانى [دیگر] وجود داشت قطعا [زمین و آسمان] تباه مىشد پس منزه است پروردگار عرش از آنچه وصف مىکنند»(1) به بطلان دوگانهپرستی میپردازد ولی در حقیقت یکی از اوصاف خداوندی را که همان یگانگی او باشد اثبات میکند نه وجود پروردگار را. قرآن کریم میفرماید: «این[ها]ست آیات خدا که به راستى آن را بر تو مىخوانیم پس بعد از خدا و نشانههاى او به کدام سخن خواهند گروید».(2) در این آیه بیان میشود که اگر کسی به خداوند و آیات او ایمان نیاورد، دیگر چه سخنی باقی میماند که آن شخص بخواهد به آن ایمان بیاورد؛ هرچند برخی مفسران اینگونه تفسیر کردهاند که منظور آیه این است که اگر نمیخواهید به آیات خداوند ایمان بیاورید، دیگر به چه چیز ایمان خواهید آورد و در واقع تقدم الله بر آیات را به دلیل شرافت این نام مقدس بر آیات دانستهاند ولی میتوان به گونهای دیگر هم به موضوع نگریست و آن اینکه اگر کسی به خداوند که همان کمال مطلق است و شاید بهتر بتوان گفت کمال مطلق به او معنا میشود و حقیقیترین نیاز بشر است و البته در ضمن آن به آیات الهی ایمان نیاورد دیگر به چه چیز ایمان خواهد آورد. پس با این نگاه تقدم الله بر آیات نه به دلیل شرافت این نام مقدس، بلکه به دلیل اصالت شناخته شدن خداوند متعال در درون انسان به عنوان منبع حقیقی زندگی و کمال بوده است و آیات الهی نیز نفس انسان را که غبار غفلت روی آن نشسته است میزداید. به هر روی اسلام خداوند را معرفی میکند. اما چگونه؟ اسلام عزیز به پندارهای تحریف شده درباره خداوند متعال میتازد، مثلا نگاه یهود را اینگونه مردود میداند: «و یهود گفتند دست خدا بسته است! دستهاى خودشان بسته باد و به [سزاى] آنچه گفتند از رحمت خدا دور شوند بلکه هر دو دست او گشاده
است».(3) و یا درباره نگاه غلط مسیحیان اینگونه میفرماید: «کسانى که [به تثلیث قائل شده و] گفتند خدا سومین [شخص از] 3 [شخص یا سه اقنوم] است قطعا کافر شدهاند و حال آنکه هیچ معبودى جز خداى یکتا نیست و اگر از آنچه مىگویند بازنایستند به کافران ایشان عذابى دردناک خواهد رسید».(4) البته اسلام نیز برای خداوند اوصافی قائل است. همانگونه که در آیات بالا مشاهده شد اگر یهود برای خداوند دستی مطرح میکند و آن را
(معاذ الله) بسته میداند، اسلام نمیگوید خداوند دست ندارد بلکه میگوید دست او باز است ولی دست به چه معنا؟! اسلام خداوند را شنوا و بینا میداند «بى گمان خدا شنواى بیناست».(5) این صفات یعنی داشتن عضو مانند دست، توانایی دیدن و شنیدن و... اوصافی انسانی است. پس چگونه خداوند این اوصاف را دارد در حالی که داشتن این اوصاف با وجود او ناسازگار است، زیرا داشتن عضو نشانه جسمانیت بوده و جسمانیت نشانه محدودیت و محدویت نشانه مخلوق بودن و مخلوق بودن دلیلی است بر نیازمند بودن که خداوند متعال از تمام این اوصاف منزه است. پس چگونه اسلام به عنوان آخرین دین الهی که باید شراب طهور توحید را به کام بشری بریزد درباره خالق هستی اینگونه سخن رانده است؟ در پاسخ باید گفت شیعه به اصلی به نام نفی تشبیه معتقد است. مرحوم شیخ صدوق(ره) کتابی موسوم به توحید دارند. در این کتاب که چینش فصول آن نشانه نبوغ این شخصیت بیبدیل تاریخ تشیع و اسلام است، بعد از بیان ثواب موحدان و عارفان که در واقع تحریکی هوشمندانه به سوی نگاه توحیدی است، مفصلترین باب کتاب خود را باب نفی تشبیه قرار دادهاند. ایشان در این باب در پی این هستند تا به مخاطب از زبان احادیث این موضوع را بفهمانند که خداوند اوصافی دارد ولی این اوصاف فقط در نام همانند اوصاف مخلوقات است و نه در کنه و ذات.
به امید خدا در نوشتار بعدی به این باب از کتاب شریف توحید و نقل بخشی از احادیث این کتاب گرانسنگ خواهیم پرداخت.
پینوشت:
1- سوره انبیا، آیه 22
2- سوره جاثیه، آیه 6
3- سوره مائده، آیه 64
4- سوره مائده، آیه 73
5- سوره حج، آیه 75