محسن شهمیرزادی: در حالی که هنوز هستند کسانی که باور میکنند از «شیر آب» در دوران رضاشاه «شیر» میآمده یا اساتیدی که معتقدند بخشی از پیشرفتهای ایران مدیون چکمههای رضاشاه است، عمده مردم روایت صریح و شفافی از آن دوره تاریخی ندارند. شاید اگر رهبر انقلاب پیرامون کمکاریهای حوزه مستند تاریخی نسبت به این عرصه انتقاد نمیکردند، باز هم استدلالهای سلطنتی، در حد همان «شیر آب» باقی میماند. مستند «روزگار رضاخانی» از جمله آثاری است که به صورت تفصیلی روایتی عینی و مستند را از دوران رضاشاه ارائه میدهد. روایتی بر مبنای مستندات تصویری نایاب که پیش از این در هیچ رسانهای به چشم نخورده بود. این مجموعه مستند 16 قسمتی به تهیهکنندگی «محسن یزدی» اخیرا از تلویزیون روی آنتن رفت و به همین بهانه گفتوگویی داشتیم با «مهدی فارسی» کارگردان این اثر که در ادامه میخوانید.
***
چه شد که سراغ چنین پروژهای رفتید؟
4 سال پیش اثری بلند با همکاری حوزه هنری درباره وقایع جنگ اول جهانی در ایران به نام «خاطرات خانه متروک» تولید کردیم. در این اثر به بهانه جنگ، نگاهی داشتیم به سالهای بحرانی سلطنت احمدشاه بر ایران. پس از تولید و نمایش این اثر 2 نکته برایمان مشخص شد؛ یکی آنکه به مقطع قاجار و پهلوی به صورت تفصیلی نپرداختهایم، مثلا در یک مستند 80 دقیقهای نمیتوان مفصل به آن دوره تاریخی پرداخت و نکته دوم آنکه ریشه بسیاری از مشکلاتی که الان دغدغه مردم است، به قبل از انقلاب- مثلا همان دوره ناصری- بازمیگردد. در نهایت تصمیم بر این شد این سیر ادامه پیدا کند؛ یعنی از قاجار به پهلوی اول برسیم. با توجه به اینکه در همان موقع آقای نقویان در حوزه مشغول تولید مستندی با موضوع پهلوی دوم بود، عزم ما برای پرداخت به این موضوع جدیتر شد. بنابراین تصمیم گرفتیم در ادامه مستند قبلی به تولید مستندی رو بیاوریم که اواخر دوره قاجار تا شهریور 1328 را روایت میکند. مساله دیگر این بود که ما بنا داشتیم اثری تفصیلی تولید کنیم که در هر قسمت سرفصلی از موضوعات را مطرح کند. در این مجموعه هم اگر مشاهده کنید خواهید دید هم موضوع فرهنگی هست، هم سیاسی، هم اقتصادی، هم سیاست خارجه و هم مباحث دیگر. ما با این کار تلاش داشتیم بستری برای تولید سایر مستندها فراهم شود و مستندسازان رغبت بیشتری برای ورود به این حوزه پیدا کنند، به علاوه در طول پژوهش و تولید، انبوهی از اطلاعات و آرشیو تصویری جمعآوری شد که تا به حال این حجم از منابع پیش از این گردآوری نشده بود.
از منابع به چه صورت استفاده کردید؟
بسیاری از منابعی که پیرامون پهلوی اول وجود دارد در دوران پهلوی دوم نگاشته شده است و این نکته بسیار حائز اهمیت است. آنها تجربیات و خاطرات آن دوره را با دیدگاههای نزدیک به حکومت پهلوی مطرح کردند و به بخشهای مهمی از آن هم افتخار میکردند. فردی مثل آقای سیروس سعدوندیان که سالهاست در این حوزه کار کرده است، اشراف بسیار خوبی بر منابع داشت. به همین جهت منابع مکتوب و تصویری بسیاری گردآوری شد. ما بخشی از تصاویر را از آرشیو ملی هلند یا فرانسه پیدا کردیم. یا بسیاری از منابع داخلی در مخزنهایی وجود داشت که امکان دسترسی به آنها بسیار دشوار و ماهها مکاتبه برای دستیابی به آنها نیاز بود.
بستر تولید مستند آرشیوی و تاریخی در ایران چندان مهیا نیست؛ از سویی دچار فقر تصویر و دسترسی به آرشیو هستیم و از سوی دیگر برخوردهای تهییجی و بعضا سیاسی با آثار تولید شده میشود؛ دردسرهای تولید مستند آرشیوی تاریخی را چه میدانید؟
یک مساله، پژوهش در حیطه مستند است. بسیاری از مستندسازان مقوله پژوهش را چندان جدی نمیگیرند و وقتی که تدوینگر سر میز تدوین نشسته، کارگردان هنوز مشغول مطالعه و پژوهش است و اینجا ممکن است نگاه کارگردان به صورت جدی وارد زاویه روایت شود. ضعف پژوهش اعتماد به نفس عوامل و کارگردان را پایین میآورد اما در مقابل استفاده از کارشناس پژوهش، قوت اثر را بالا میبرد و کارگردان در کلیت کار با اعتماد به نفس بالایی پیش میرود. شما نمیترسید این حرف را بزنید و بعدا مورد سوال قرار بگیرید یا خللی در استدلال شما پیش بیاید. مساله دیگر این است که وقتی کارگردان خودش درگیر کار پژوهشی میشود که معمولا اینطور است، کار از لحاظ کیفی افت میکند. شما به هر میزان که روی متن، تدوین، پژوهش و... وقت و انرژی بگذارید، از تمرکز شما روی کارگردانی میکاهد و بیشک به کار لطمه خواهد خورد.
در مدت اخیر که تولید مستندهایی با محوریت پهلوی اندکی رشد پیدا کرده، حاشیههای زیادی را هم به دنبال آورده است. برخی معتقدند اینگونه از مستندسازی به تطهیر چهره پهلوی منجر میشود؛ تا چه حد این گزاره را قبول دارید؟
این انتقادات هم هنگام اکران «خاطرات خانه متروک» و هم بعد از پخش این مجموعه مطرح شد. طبیعی است نگاهها به یک اثر متفاوت باشد. عدهای از آن تمجید کنند و عدهای انتقادات بسیاری به آن وارد کنند یا اصلا به طور کلی قصد تخریب کردن آن را داشته باشند. من اما پاسخم به همه یک جمله است؛ چیزی به عنوان روایت بیطرفانه نداریم. اصلا ترکیب واژه روایت و بیطرفی متناقضند. زمانی که زاویه نگاه شما وارد آن ماجرا شد دیگر شما بیطرف نیستید. در این زاویه نگاه اما تفاوتهایی وجود دارد. ما تلاشمان این بوده که منابع مورد وثوق تاریخی را در کنار هم بگذاریم و پژوهش را بر اساس ارجاع به منابع انجام دهیم تا قابل دفاع باشد.
ضروری است بگویم که بزرگترین مشکل ما ندانستن تاریخ است نه قرائت ما از آن. اینکه ما چیزی در تاریخ را رد یا تایید کنیم هیچ تاثیری به حال آنهایی که در تاریخ بودند و الان نیستند، ندارد. ممکن است اثری تحلیلی بسازم و شمای نوعی از آن خوشتان بیاید یا آنکه برعکس. من معتقدم باید به خود نفس ماجرا و ماهیت ماجرا بپردازیم و از بیگانگی خود به تاریخ کم کنیم. ممکن است پدران و پدران پدران ما با مسالهای مواجه شده و از آن زخم خوردهاند اما هنوز هم که هنوز است ما با غفلت از رویدادهای تاریخی از آن مقوله زخم میخوریم. به نظر من باید کمی نگاه خود را به تاریخ تغییر دهیم و از زاویه دیگری به تاریخ نگاه کنیم. شما ببینید! مگر ما چند اثر پیرامون تاریخ پهلوی تولید کردیم که انتقادات اینچنینی به آنها وارد شود. من معتقدم حداقل باید 20 الی 30 اثر در این زمینه تولید شود تا ما بتوانیم یک اثر نیمساعته مطلوب و قابل دفاع به دست آوریم. اجازه بدهیم بچهها وارد این حیطه شوند، این کار به یک صبوری نیاز دارد. نباید سخت بگیریم تا دیگران از ورود به این حوزه هراس داشته باشند. به نظرم حجابی پدید آمده که ما را از پیشینه خود دور کرده است. برای ملتی که سرانه مطالعهاش آنقدر کم است که آدم خجالت میکشد آن را به کار ببرد، این دورافتادگی باید جبران شود. بخشی از آن را مستندساز میتواند انجام دهد به شرطی که بسترش فراهم باشد. کار مستند تاریخی در هر مقطعی به اندازه کافی دردسر دارد که بچهها قید آن را بزنند. ما نکات منفی را مطرح کنیم، میگویند غرضورزی داری و اگر مسائل مثبت را بگوییم، میگویند شما با نیت دیگری این مسائل را مطرح میکنید. درباره همین اثر نقد نوشتهاند که «روزگار رضاخانی» بزرگترین پروپاگاندا برای روحانیت پس از انقلاب است. تا اعلام شد که بنا داریم مستند تاریخی دیگری بسازیم برخی زبان به انتقاد گشودند. در حالی که حقانیت جمهوری اسلامی در دل تاریخ است، پهلوی که اگر حکومت سالمی بود الان تداوم پیدا میکرد. از سوی دیگر بنا نیست همه نمره 20 بگیرند. در بهترین حالت در یک فرآیند 7-6 ساله و به شرط فراهم بودن بستر میتوان آثار قابل قبولی را تولید کرد و بهترین کار صبوری برای رشد مستندسازی تاریخ معاصر است.