حسام آبنوس: «گرچه تو شاید از این جور شعرها خوشت نیاید، یعنی اینقدر در خزغبلات هندی غرق شدهای که مجالی برای خوشامد از «شعر خوب و حسابی!» باقی نگذاشتهای، حیفم میآید وقتی میبینم آدمی مثل تو که فارسی خوب بلدی، به امکانات زبان آشنایی، به نحوه بیان و به تعبیر و حس و فکر آشنایی و میتوانی شعر خوب بگویی، خودت را کاملا غرق در مهآلودگی و جنگل وحشی و پرابهام هندی میکنی. من هنوز هم که هنوز است، شعر «تکیه» و چند تا از آن قبیل شعرهای تو را که در آن آفرینش و حس و زایندگی و ابتکار هست، ترجیح میدهم به یک دیوان غزلهای اخیرت، گر چه این غزلها هم در حد خود و در نوع خود خوب است اما راهش به بنبست میرسد و محدود است و پرتصنع و ساختگری. خداوندان این شیوه که صائب و کلیم و عرفی و یکی دو تا دیگر باشند، چه غلطی کردند که بعد از 400-300 سال با این همه راههای تازه و اسلوبهای بدیع، تازه آدم بیاید راه آنها را از سر بگیرد؟ این جور غزل گفتنها – حتی در حد توفیق که تو به آن رسیدهای – مثل نقاشی مینیاتوری هست که البته شیوهای است و تفننی اما حدود ابتکار و ابداع و آفرینش و ایجاد حس و القای عاطفه در آن بسیار محدود است... بگذریم!»آنچه در بالا آمد، برشی از یکی از نامههای «مهدی اخوانثالث» به «محمد قهرمان» است که تیر ماه 39 نوشته شده است؛ سخنانی که شاید در محافل رسمی کمتر عنوان شده باشد یا اگر عنوان شده امروز مکتوبی از آن در اختیار نیست و نمیتوان به آن رجوع کرد. بماند که این موضوع اصلاً شاید در محیطهای رسمی ادبی روزگار کمتر مجال بیان پیدا میکرده به این سبب که در روزگاری این سخن بیان شده که «شعر نو» مخالفان سرسختی داشته و در ضمن، بیان آن در نامه به معنای این است که این مساله را برای تو [مراد مخاطب نامه است] بازگو میکنم. «ده نامه» ابتدا با مقدمه و توضیحاتی درباره رابطه محمد قهرمان (درگذشت: ۲۸ اردیبهشت 92) با مهدی اخونثالث و خاطراتی از سالهای دور که با یکدیگر همکلاس و دوست بودند، آغاز میشود. اهمیت این مقدمه و تأثیر آن بر ذهن خواننده در این است که خوانندهای که از کیفیت رابطه محمد قهرمان و مهدی اخوانثالث بیخبر است و شاید گمان کند که این نامهها بنا به رسم معمول روزگار، میان افراد ارسال شده، از پیشینه رفاقت و دوستی این دو شاعر صاحبسبک با خبر میشود. پس از توضیحات و مقدمه تقریباً مفصل محمد قهرمان که در آن خاطراتی از روزهای حیات مرحوم اخوانثالث بیان میکند، نامهها به ترتیب زمان ارسال، منتشر شده است. در این نامهها مهدی اخوانثالث به تنبلی خود در نامهنگاری، بارها اشاره میکند و از مخاطبش، محمد قهرمان، میخواهد به این مساله وقعی نگذارد و از روزگار خود برایش بنویسد. شاید اگر این تنبلی که علاوه بر نامهها در ضمیمه کتاب هم بر آن تأکید شده، در این شاعر برجسته نبود، امروز مکتوبات بیشتری از او در دست محققان شعر فارسی و علاقهمندان به این شاعر پارسیگو بود. با خواندن نامههای این کتاب خواننده تصویری نه چندان جزئی، از جامعه در سالهای کودتای28 مرداد ۳۲ میببیند که با مطالعه تاریخ میتواند این تصویر را در ذهن خود شفافتر مجسم کند. شاعر «ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم» در این نامهها بدون اینکه حتی شاید خودش با خبر باشد، با گذشت بیش از ۶۰ سال، برای دوست دیرینش، میتواند محل رجوع به آن سالها باشد، چرا که او در نامههایش از اوضاع و احوال کشور بهخصوص تهران مینویسد و شمایی از فضای فرهنگی پایتخت و حال و روز جماعت روشنفکر را بیان میکند. حال و روز روشنفکران و فضای تولید آثار ادبی در سالهای پس از کودتا بخوبی در این نامهها مطرح میشود. حتی آثاری که بیشتر مورد اقبال قرار میگیرند و به عبارتی پرفروش بهشمار میروند نیز در یکی از نامههای اخوانثالث به قهرمان، با زبان گلایه عنوان میشود که این نیز میتواند تصویری از فضای ادبی رایج در جامعه خبر دهد که مردم به کدام شاعر یا نویسنده اقبال بیشتری داشتهاند. حتی دشواریهای معیشتی که به برخی جماعت روشنفکران بهعلت وابستگی یا عدم وابستگی آنها به جریانهای خاص سیاسی و اجتماعی، تحمیل میشد، در این کتاب به چشم میآید و به همین خاطر است که این کتاب میتواند تصویری جزئی اما نه صددرصد شفاف از اوضاع جامعه ایرانی را بویژه در حوزه فرهنگ، در سالهای دهه ۳۰ و ۴۰ شمسی به خواننده نشان دهد. نوشتن اخوان ثالث درباره مشغلههایش در رادیو، استودیوی فیلمسازی، مجلات ادبی و... نیز نشان از گستره فعالیتهای این شاعر بزرگ دارد. یأسها و ناامیدیهایی که در برخی نامهها به چشم میآید، حاصل روزگار پس از کودتای آمریکایی سال ۳۲ است که بسیاری از ایرانیان بهخصوص روشنفکران جامعه به آن دچار شدند و اخوانثالث نیز از آن مصون نماند و علاوه بر دستخطهایش به قهرمان، گاهی حتی در اشعارش نیز نمود یافته است. از آنجا که مهدی اخوانثالث بیشک شاعر بزرگی است و او را بهترین پیرو سبک شعری «نیما» باید دانست و با توجه به اینکه قریب به 28 سال است این شاعر دار فانی را وداع گفته، این کتاب و کتابهایی از این دست میتواند نسل جوان را در شناخت بهتر و نزدیک شدن به این شخصیت یاری کند، به خصوص اینکه این شاعر در نامهها بدون رودربایستی با رفیق قدیمی خود سخن گفته و نکاتی که در نامهها نوشته بدون ملاحظه است و دست روزگار چنین رقم زده که این نامهها امروز به این صورت در دست ما باشد. اظهار نظرهایی که در این نامهها دیده میشود و یک نمونه از آن در ابتدای این یادداشت به آن اشاره شد، یکی دیگر از نکاتی است که ارزش این نامهها را چند برابر میکند و آن را از حد یک نامه معمولی خارج میکند و به آن اعتبار ادبی میدهد. خاطراتی که شاعر «زمستان» در نامههایش به آن اشاره کرده است، در جایگاه خود نهتنها ارزش معنوی دارد، بلکه حائز نکاتی از تاریخ است که به بسیاری از آنها باید به چشم یک سند تاریخی نگاه کرد. برای مثال در یکی از نامهها اخوانثالث پس از رهایی از زندان به ماجرای گرفتار شدنش اشاره میکند و نقش یکی از شاعران بزرگ معاصر را در دستگیری خود مطرح میکند، این موضوعی است که بسیاری درباره آن سخنپردازی کرده و از ظن و گمان خود نکاتی را درباره علت به محبس رفتن اخوانثالث طرح کردهاند اما در یکی از همین نامهها از زبان و قلم اخوانثالث این مساله مطرح شده که شاید بتواند به تمام اظهارنظرها حول محور به زندان افتادن این شاعر پایان دهد. «م. امید» از شخصیتهایی در نامههایش نام میبرد که نحوه خطاب کردن آنها نشان از جایگاه فرهنگی و ادبی آنها نزد شاعر «آخر شاهنامه» دارد. برای مثال او در یکی از نامهها، فروغ فرخزاد را با عنوان «فروغ فرخزاد عقیله و شاعره ارجمند روزگار ما» خطاب میکند. در این نامهها او اشعاری از سرودههای تازه خود را برای قهرمان ارسال کرده و به چاپ شدن یا نشدن و نحوه انتشار آنها در مطبوعات آن روزگار اشاره میکند و از او میخواهد اشعار تازهاش را ارسال کند تا آنها را به مطبوعات ادبی برای چاپ بسپارد. در مجموع، نامههایی که از مهدی اخوانثالث در کتاب «ده نامه» منتشر شده آنقدر ارزش ادبی و تاریخی دارد که بتوان به چشم یک سند در هر دو زمینه به آن نگریست. این کتاب ۱۸۴ صفحهای از سوی انتشارات «زمستان» روانه بازار کتاب شده است.