محمدسجاد حسینپور: همپیمانی آلمان و فرانسه با ایالاتمتحده آمریکا درباره تغییر برجام، موضوعی نیست که بتوان بسادگی از کنار آن عبور کرد. «رویکرد سیاسی» و «بسترسازی رسانهای» این 2 کشور نشان میدهد برلین و پاریس، ژست قبلی خود درباره «حمایت همهجانبه از برجام» را کنار گذاشته و در صدد معامله با دولت ترامپ بر سر تغییر برخی مفاد توافق هستهای و اضافه کردن موارد دیگری به برجام هستند. حتی به نظر میرسد تروئیکای اروپایی سعی دارد توافق جدیدی را میان خود منعقد کرده و مطابق آن، هرگونه ممانعت کشورمان از بازرسی اماکن نظامی و حتی آزمایشهای موشکی کشورمان را به مثابه خروج رسمی ایران از توافق هستهای قلمداد کند. نکته قابل تامل اینکه واشنگتن و تروئیکای اروپایی حتی 2 کشور چین و روسیه را نیز در این معادله، دخیل نکرده و نخواهند کرد!
هدف 2 کشور آلمان و فرانسه از همراهی با ایالات متحده در راستای تغییر برجام کاملا مشخص است! این دو در صدد تنظیم رفتار منطقهای ایران با استناد به توافق هستهای هستند. به عبارت بهتر، تروئیکای اروپایی نهتنها به برجام به عنوان یک «سند حقوقی مستقل» نمینگرد، بلکه آن را کاتالیزور و عاملی تسریعکننده در راستای «تحدید قدرت منطقهای ایران» قلمداد میکند.
یکماه قبل، «آویگدور لیبرمن» وزیر جنگ رژیم اشغالگر قدس به نکات قابل تاملی درباره همراهی تروئیکای اروپایی با دولت ترامپ در راستای تغییر برجام اشاره کرد.
«بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی نیز در اجلاس داووس به مرکل و مکرون درباره مصالحه بر سر اعمال تغییر در برجام هشدار داد. نتانیاهو خطاب به مرکل عنوان کرد تغییرات شکلگرفته در برجام باید واقعی[و نه صوری] باشد. در جریان برگزاری کنفرانس امنیتی مونیخ، «زیگمار گابریل» وزیر خارجه آلمان این بار با لحنی متفاوتتر نسبت به گذشته، از ایجاد ارتباط میان «برجام» و «سیاستهای منطقهای ایران» سخن گفت: «به شرکای آمریکاییمان توصیه میکنیم توافق ایران را لغو نکنند تا با یکدیگر راهبرد جدیدی برای مقابله با سیاستهای بیثباتکننده ایرانیان در منطقه و به عقب راندن آنها تدوین کنیم».
واقعیت امر آن است که مقامات آلمانی مدتهاست شانتاژ ضدبرجامی خود را با اسم رمز «دفاع از توافق هستهای»(!) آغاز کردهاند. دسامبر سال 2017 میلادی / آذرماه امسال، «استفن شایبرت» سخنگوی دولت آلمان ضمن ابراز نگرانی نسبت به برنامه موشکی ایران، اظهار داشت: «استمرار برنامه موشکی بالستیک ایران، نگرانکننده است. آزمایشهای موشکی ایران با توافق هستهای تناقض دارد! ایران را به پایبندی کامل به قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل فرامیخوانیم».
«همراهی نسبی» مقامات اروپایی با ایالات متحده آمریکا در قبال توافق هستهای، هماکنون در حال تبدیل شدن به «همکاری مطلق» است. حتی به نظر میرسد طرفین [آمریکا و تروئیکای اروپایی]، بر سر نحوه تغییر توافق هستهای نیز با یکدیگر به توافق رسیدهاند. بر این اساس قرار است واشنگتن و تروئیکای اروپایی توافق ثانویه و جدیدی را درباره ایران و برنامه موشکی و هستهای کشورمان منعقد کنند! اگرچه این اقدام ناقض توافق اولیه است اما قرار است به مبنای عمل ایالات متحده و 3 کشور آلمان، فرانسه و انگلیس در قبال ایران تبدیل شود. گزارش اخیر روزنامه «نیویورکتایمز» نیز در همین راستا قابل ارزیابی است: «تهدید ترامپ برای پاره کردن توافق هستهای ایران، سبب گردهم آمدن فوری پایتختهای اروپایی برای حفظ توافق شد، البته نه با بازنویسی آن، بلکه با ایجاد یک توافق به منظور توقف برنامه موشک بالستیک ایران و دائمی کردن محدودیتهای این کشور برای تولید سوخت هستهای. وزارت خارجه آمریکا در حال تلاش برای جلب حمایت اروپاییها از مفاد جدید سرسختانهای برای افزودن به برجام است که اساسا به ایران به عنوان عمل انجامشده، ارائه خواهد شد و اگر این کشور به آن عمل نکند، با تهدید از سرگیری تحریمها مواجه خواهد شد».
شواهد و مستندات موجود نشان میدهد گزارههای «پایبندی اروپا به برجام» و «ایستادگی اروپا در مقابل کارشکنیهای برجامی آمریکا» هر دو ابطال شده است! به نظر میرسد طی 2 سال اخیر، در مواردی از جمله پروسه اجرایی شدن برجام، «اروپای ایدهآل» به مبنای عمل و تصمیمگیری دستگاه سیاست خارجی ما تبدیل شده بود نه «اروپای واقعی»! هماکنون «اروپای ایدهآل» دیگر وجود عینی و خارجی ندارد و «اروپای واقعی» جایگزین آن شده است؛ اروپایی که تحت تاثیر مناسبات درونآتلانتیکی خود با ایالات متحده، براحتی سند توافق هستهای را نادیده انگاشته و در صدد انعقاد توافقی ثانویه - که مغایر توافق هستهای اصلی و اولیه است - برمیآید. بنابراین مفهومی به نام «اروپای ایدهآل» از ابتدا نیز نمود عینی نداشته و صرفا محصول ظاهرسازی مقامات 3 کشور اروپایی و «فدریکا موگرینی» مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی بوده است. بدون شک، مواجهه با «اروپای واقعی» نیز باید مواجههای «قاطعانه» و «واقعی» باشد. از این رو دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان باید چنین مواجهه هوشمندانهای را در عرصه عمل مدیریت کند. بدیهی است در این معادله، دیگر تفاوتی میان ایالات متحده آمریکا و 3 کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلیس وجود نخواهد داشت، زیرا آنها در یک جبهه و در مقابل توافق هستهای صفآرایی کردهاند. به نظر میرسد طی هفتههای آتی و با نزدیکتر شدن به اوایل خردادماه، کشورهای اروپایی صراحتا و رسما همراهی خود با ایالات متحده آمریکا را در راستای اصلاح برجام (همان تغییر و ابطال توافق هستهای اولیه) اعلام کنند.
در نهایت اینکه کلیت موافقت اروپا با «اصلاح برجام» و انعقاد توافق ثانویه در این باره، به معنای «مردود شدن» تروئیکای اروپایی و کل اتحادیه اروپایی در آزمون صیانت از توافق هستهای است. اگرچه مقامات اروپایی در نوعی فرار به جلوی آشکار سعی دارند اقدام وقیحانه خود در همراهی با ایالات متحده را به عنوان اقدامی در راستای حفظ کلیت توافق هستهای و جلوگیری از ابطال کامل آن وانمود کنند اما چنین ادعایی از سوی سران کشورهای آلمان، فرانسه و انگلیس قابل پذیرش نیست.