مهدی طاهرخانی: شاید کمتر پدیدهای مثل فوتبال شباهت «مو به مو» به اصل جریان «زندگی» داشته باشد. پرسپولیس تنها «یک» امتیاز میخواهد تا در فاصله 5 هفته به پایان لیگ هفدهم به صورت رسمی و «محضری» قهرمان شود. همین یک امتیاز شد نقطه ضعف بزرگ قرمزها. یک مربی همیشه محتاط و محاسبهگر روی نیمکت قرمزها مینشیند که برایش «محاسبه» بیشتر از هر چیزی اهمیت دارد.
فریادی که برانکو با ترکیبش زد
ترکیب اولیه پرسپولیس بوی چند چیز متفاوت را میداد؛ ترس از باخت، دلهره از غافلگیر شدن مقابل جناح راست آبیها و تداوم لجبازی با بهترین پاسور لیگ هفدهم. بوی دیکتاتوری تمامعیار. ترکیب که اعلام شد این صدا به گوش رسید؛ این منم برانکو. حاکم اول و آخر. رامین رضاییان را به خاطر «هیچ» به نیمکت تیم بلژیکی تبعید میکنم، مهدی طارمی چون حاضر نیست قرارداد 2 ساله امضا کند 6 ماه زودتر میفرستم قطر تا با آن 5/2 میلیاردی که قطریها میدهند لابد قسمتی از رقم قرارداد خودم و بازیکنانم تامین شود. محسن مسلمان را به شکلی مسخره روی نیمکت منگنه میکنم تا کمتر از 15 روز 2 شکست بزرگ مقابل السد و استقلال حاصل شود. این منم برانکو که تشخیص میدهم برای این بازی مهم باید جای «همه» مهمها عوض شود. رسن ناگهان از روی نیمکت بلند میشود و به جای فرشاد به سمت راست میرود. منشا ناباورانه روی نیمکت مینشیند تا وحید امیری به علیپور نزدیک شود. فرشاد احمدزاده را که مهمترین بازیکن هجومی تیم است از جایش برمی دارم و میبرم سمت چپ تا مبادا وریا غفوری نفوذ کند و گل بزند! این منم برانکو که چون 2 فصل متوالی تیم را قهرمان کردم هیچکس حق ندارد کوچکترین انتقادی از رفتارم کند. کلا من دانای کل هستم، بدون هیچ اشتباهی.
ثمره ترکیب غلط
داربی با این ترکیب در هم ریخته آغاز شد. حدس زدن بازی پر اشتباه با این همه تغییر کار سختی نبود. پرسپولیس برای نخستین بار در طول همه این چند سال، نمیتواند 3 پاس متوالی بدهد. رسن تنهاست و طبیعتا کاری از دستش برنمیآید. علیپور «رابینسونگونه» در جزیره دور افتاده خودش منتظر کمک است. فرشاد سرجایش نیست. حسین ماهینی حتی قادر به ارسال یک سانتر که به بازیکن خودی برسد نیست. توجه کنید همین ماهینی با سنی بالاتر جانشین رامین رضاییان شده که در داربی معروف بهار 2 سال قبل یک تنه چپ آبیها را به آتش کشید اما چون برانکو با «بازیکنسالاری» مخالف است رامین باید برود تا ماهینی بدون «هیچ» کار مثبتی در ترکیب بماند. نتیجه این تغییرات در همان 45 دقیقه نخست معلوم شد.
دسته گل سید جلال و شجاع به وریا
برسیم به صحنه گل؛ فرشاد احمدزاده چون سرجایش نیست، توپ را براحتی لو میدهد. البته 30 ثانیه قبلش محسن ربیعخواه در حالتی زننده و «تحقیرآمیز» مقابل امید ابراهیمی زمین خورد و توپ را لو داد. موج اول حمله آبیها دور میشود اما احمدزاده توپ را لو میدهد. با پاس بلند سرور توپ به تیام میرسد. ناباورانه گل دوم السد بازسازی میشود البته با چند تغییر. سیدجلال حسینی زرنگ است، نمیخواهد دریبل بخورد از این رو شهامت رفتن به پای مهاجم را ندارد. سید به مهاجم میگوید شما اول هرکاری دوست داری بکن تا من ببینم عکسالعملم چیست. تیام که قطعا گل دوم بونجاح الجزایری را دیده بود توپ را عوض سمت چپ خودش که حسینی منتظر آن است، به سمت راست برد و سیدجلال مثل همان صحنه فقط خوب نگاه کرد. با دقت تمام فقط نظاره میکرد اما برخلاف ضربه بونجاح که برقآسا بود ضربه تیام آرام است و احتمالا در دستان بیرانوند جا میگیرد ولی تکل نصفه و بیموقع شجاع خلیلزاده توپ را قطع میکند تا همان توپ با ضربه محکم وریا برود درون گل. این تنها گل بازی است. بیش از آنکه جپاروف، تیام و وریا همکاری کنند در این گل، شاهکار ابتدایی ربیعخواه، فرشاد، سیدجلال و در نهایت شجاع دیده میشود. البته اگر برانکو ما را متهم به بیسوادی نکند. فوتبال عین زندگی است. محل تاوان اشتباهات. شاید روزی روزگاری جایی شانس به یاریات بیاید و مثل بازی رفت با یک پنالتی و دیگر هیچ، برنده بازی باشی. اما فوتبال مثل دنیا دار مکافات هم هست. برانکو همه کار برای باختن تیمش کرد. هرکاری که لازم بود تا استقلال نیمه اول به گل برسد. ماموریت برانکو به بهترین شکل ممکن انجام شد.
نمکنشناسی در حق این 3 نفر
هنوز یک نیمه برای جبران باقی مانده است. خیلیها اعتقاد داشتند اگر برانکو به درستی مهرههایش را از روی نیمکت بلند میکرد، دستکم بازنده بازی نبود. سیامک نعمتی مزد آن گلها و نجات دادنهایش را گرفت. محسن مسلمان که 50 دقیقه تمام هواداران صدایش میزنند جواب 9 پاس گلش را میگیرد. شایان مصلح که بازی قبل نشان داده بود قدرت هدزنی بالایی دارد و حتی میتواند به عنوان مهاجم برای هد زدن به کمک تیمش بیاید هم مزد بازی خوبش را میگیرد. هر سه این هدیه را دریافت کردند که هیچ سهمی در افتضاح داربی هشتادوششم نداشته باشند. آنها روی نیمکت ماندند تا برانکو باز هم آزمودهها را بیازماید. حسین ماهینی که عملا جناح راست پرسپولیس را فلج کرده بود، میشود راهکار پرسپولیس برای گلسازی. برانکو ،کمال را بیرون میکشد تا ماهینی با قدرت بالای بازیسازیاش و آن همه پاس گلی که در همه این سالها داده(!) به وسط زمین برود. منشا بعد از مرگ مغزی پرسپولیس به زمین میآید اما مثل همه بازیهای قبل هیچ پاس درستی نه به علیپور میدهد و نه از او میگیرد. دو هوو چشم دیدن هم را ندارند. فاجعه یعنی اینکه دستکم تا زمستان 97 پرسپولیس باید این دو را به هر قیمتی کنار هم تحمل کند!
سقوط یک دیکتاتور در عرض 2 سال
برانکو در قامت یک دیکتاتور تمامعیار حاضر شد. 2 سال قبل بود که تیمش در داربی 4 گل زد و شاهد یکی از تاکتیکیترین بازیهای همه این سالها بودیم اما مربی ترسو برخلاف آن بازی که محتاج 3 امتیاز بود، امروز فقط یک امتیاز میخواهد تا قهرمانی زودهنگامش را جشن بگیرد. یک فلشبک دیگر. قهرمانان آن روز چه کسانی بودند؟ طارمی، رامین رضاییان، مسلمان. بله! هر سه به نوعی غایب شدند تا برانکو به فوتبالنویسهای بیسواد ایرانی بقبولاند فرشاد احمدزاده بازیساز قهاری در میانه میدان است. دلیل میخواهید؟ پاس گلش مقابل استقلال خوزستان. توجیه نشدید؟ اما چرا در داربی از ارسال یک پاس معمولی عاجز بود دیگر ربطی به جامعه بیسواد فوتبالنویس ایرانی ندارد.
فرق شفر با دیگر مربیان بازنده
شفر بازی رفت را کاملا غافلگیرانه باخت. یک گل همان ابتدای بازی دریافت کرد ولی هرچه کرد نتوانست گل بزند اما این بار دیگر اشتباه چند ماه قبل را مرتکب نشد. گفت دیگر نمیخواهم من گل اول را بخورم. با همین فرمول ساده بازی را در آورد. گیرم که نیمه دوم کلا اتوبوس پارک کرد. خب موقعیتهای تیم قرمز چند تا بود؟ اصلا کدام بازیساز در آن وسط بود که بخواهد زمین را مدیریت کند؟ این هنر برانکو است که میتواند با چند جابهجایی ساده، کاری کند وحید امیری و فرشاد احمدزاده به عنوان مهمترین بازیکنان قرمزپوش، 90 دقیقه محو شوند. بدون یک ارسال درست. بدون یک موقعیت گل. بدون یک ضربه خوب در چارچوب. بیچاره هواداران استقلال که تصور میکردند اگر رحمتی به بازی نرسد، ارشیا بابازاده جوان قادر به مهار موج حملات حریف نیست. رحمتی حتی با ویلچر هم درون دروازه مشکلی پیدا نمیکرد چون در طول همه 90 دقیقه فقط دو شوت آرام (امیری و علیپور) درون چارچوب بود و مابقی همه طبقه دوم.
این سورپرایز برانکو بود. مردی که میتوانست زیباترین پایان را برای تیمش در هفته بیستوپنجم رقم بزند. پرسپولیس روی کاغذ نه ولی طبیعتا قهرمان لیگ هفدهم شده اما سوپرایز برانکو اینگونه بود که یک جشن را به عزای عمومی برای هوادارانش مبدل کند اما در این سو شفر نشان داد اگر به مربی خوب خارجی اعتماد شود چگونه از یک تیم شکستخورده میشود یک مدعی ساخت. شفر زمانی پا به تهران گذاشت که پرسپولیس فرار بزرگش را برای قهرمانی انجام داده بود اما تردید نکنید فصل بعد شاهد یک رقابت کاملا جذاب خواهیم بود. مخصوصا اینکه خیلی از بازیکنان پرسپولیس مانند مسلمان، امیری و احمدزاده میل رفتن دارند و خبر بد اینکه پرسپولیس در تابستان حق خرید بازیکن ندارد.