printlogo


کد خبر: 189571تاریخ: 1396/12/12 00:00
2 بال برای پرواز-7

فرهاد  ملاامینی: همانگونه که در نوشتار قبل وعده کرده بودیم باید با عنایت به کتاب شریف التوحید تالیف یافته شیخ صدوق(ره)  به مساله توحید و نفی تشبیه  بپردازیم. همانطور که پیش‌تر عرض شد مرحوم شیخ کتاب خود را با بابی به نام «ثواب عارفان و موحدان» می‌آغازد که ما نیز از باب تبرک و تیمّن با نخستین‌ حدیث شریف این کتاب شریف بحث این نوشتار را می‌آغازیم. «رسول خدا(ص) فرمود: نه من و نه گوینده‌ای قبل از من چیزی مانند لااله الا الله نگفته است».(1) اما این یگانه دانستن پروردگار باید چگونه باشد؟ به عقیده مرحوم صدوق(ره) که عقیده‌ای صحیح نیز هست قدم اول برای یگانه دانستن خداوند متعال این است که او را آنگونه که اولیای او، وی را به ما معرفی کرده‌اند بشناسیم همانگونه که امام رضا(ع) در حدیث معروف سلسله‌الذهب می‌فرمایند: «کلمه توحید (لااله الا الله) دژ و حصار محکم من است. هر کس آن را بگوید، داخل حصار من شده و هر کس داخل قلعه و حصار من شود، از عذاب من در امان است اما در صورتی که به شرط‌های آن عمل شود و من یکی از آن شرط‌ها هستم».(2) یعنی باید ولایت اهل بیت(ع) را که همان زاویه دید ایشان نسبت به موضوعات است پذیرفت تا در واقع به شروطی که امام رضا(ع) خود را یکی از آن شروط دانسته است نائل آمد و در مکتب اهل بیت نخستین ‌مساله این است که خداوند را غیر از هر چیز و هر کس بدانیم، از این رو است که امام صادق(ع) حدیثی را از پیامبر اکرم(ص) نقل می‌کنند که ایشان فرمودند: «آن کس که خداوند را به مخلوقاتش تشبیه نمود او را نشناخت».(3) پس سرآغاز شناخت خداوند او را غیر از بندگانش دانستن و در واقع منزه از صفات بندگانش دانستن است. امام علی(ع) در حدیثی می‌فرمایند: «معادل‌گیران بر خدا دروغ گفته‌اند، زیرا او را به صنف‌های‌شان تشبیه کرده‌اند و به اوهام‌شان بر او لباس آفریده‌ها را پوشاندند و به نتیجه پندارهای‌شان بر اندازه‌مندی او قطع کرده‌اند و به وسیله ذوق عقل‌شان او را بر اساس آفریده‌های گوناگون قوا، اندازه گرفته‌اند؛ چگونه آنکه قدرش اندازه نمی‌پذیرد در نگرش و اوهام اندازه‌مند باشد؟ در حالی که در درک ذات او تصور خردها گمراه می‌شود، زیرا او برتر از آن است که خرد بشرها با اندیشیدن، او را اندازه گیرد یا فرشتگان با همه نزدیکی‌شان به ملکوت عزت او به وسیله اندازه‌گیری بر او احاطه پیدا
کنند».(4) در واقع احادیث باب نفی تشبیه در این کتاب شریف و تمام احادیثی که این مضمون را در کتب دیگر دارا هستند می‌خواهند هر آنچه را تصور و توهم درباره پروردگار متعال در ذهن مردم وجود دارد به کلی نابود کنند. ذات پروردگار امری است که انسان‌ها از تفکر درباره آن نهی شده‌اند، زیرا آن محدوده جایی است که عقل را در آن راهی نیست. برای درک بهتر باید گفت ما نمی‌توانیم آن دریا را زیر کاسه‌ای جمع کنیم پس نمی‌توانیم با ذات محدود خود ذات بی‌انتهای پروردگار را در چارچوب فهم خود قرار دهیم، زیرا فهمیدن چیزی نیازمند این است که ما برای آن چیز، تعریفی پیدا کنیم و تعریف هر چیزی وقتی ممکن می‌شود که ما محدوده ذات آن موجود را بدانیم، مثلا بگوییم این موجود از فلان ماده ساخته و فلان زمان ایجاد شده است، در مقابل فلان مساله مقاوم و در مقابل مساله دیگر آسیب‌پذیر است و... در علم منطق که همان علم چگونه اندیشیدن و درست اندیشیدن به معنای مصون ماندن از مغالطات (جمع مغالطه) است، می‌گویند تعریف باید به جنس و فصل یا جنس و عرض خاص و ... باشد که گونه‌های مختلف از تعاریف هستند ولی وقتی ما به ذاتیات خداوند دسترسی نداریم نمی‌توانیم از او تعریفی صحیح ارائه دهیم، لذا ذهن انسان دچار مخمصه می‌شود و از آن رو که از این مخمصه رهایی پیدا کند شروع به بافتن اوهام می‌کند و می‌خواهد با تشبیه آنچه از صنع حضرت باری‌تعالی می‌بیند، او را به انسان تشبیه کند و این سرآغاز شرک است، لذا مکتب اهل‌بیت می‌خواهد در ابتدا اینگونه اندیشیدن را از میان برد و بعد توحیدی خالص را در محیطی عاری از هر اعوجاجی بسازد، زیرا کسی که خداوند را به صفات بندگانش تشبیه کند بنا بر فرموده امیرالمومنین(ع) «درون جانش به معرفت خداوند باور نکرده است».(5)
***
پی‌نوشت:
1- توحید صدوق حدیث اول از باب ثواب عارفان و موحدان
2- بحارالانوار، ج 49، ص 126، ح 3. از کشف الغمه، ج 3، ص 145- 144
3- توحید صدوق باب دوم حدیث 8
4- توحید صدوق باب دوم حدیث 13
5- همان.


Page Generated in 0/0102 sec