فضلالله عرب: حدود ١٠٠ روز دیگر جامجهانی آغاز خواهد شد و تیمملی کشورمان باید روبهروی پرتغال و اسپانیا بازی کند و بازیکنان ملی ما که تعدادی از آنها دیروز در داربی حضور داشتند باید تنه به تنه بازیکنان رئال و بارسا بزنند. نکته نگرانکننده اما اینجاست که بازیکنان حاضر در ویترین فوتبال باشگاهی ما (داربی تهران) کیفیت دور از انتظاری دارند. وقتی بازیکنان در این سطح بازی و از همان دقایق ابتدایی (که هنوز بهانه خستگی ندارند) تا این حد دچار اشتباه میشوند، بعید است بتوانند در مقابل فوتبال پرفشار و هجومی 2 رقیب اروپایی مقاومت کنند. صرف نظر از ناتوانی در ارسال پاس تکضرب و بازی روی زمین در دقایقی از بازی بهخاطر بازی اصطلاحا «بزن زیرش» در حال اجرا توسط هر دو تیم، به جای بازیکنان، من تماشاگر از برنده 2 توپ طلای فوتبال جهان که همراه اینفانتینو در استادیوم حضور داشت خجالت میکشیدم. بازیکنان حتی در اجرای همین سیستم بازی هم ناتوان بودند و خیلی اوقات حتی این «بزن زیرش» هم منجر به دفع توپ نمیشد و ضربه محکم یک بازیکن به زیر توپ فقط ارتفاع توپ را تغییر میداد و توپ دقیقا در همان منطقه و روی سر همان بازیکن فرود میآمد.
این را فراموش نکنید که بازی روی هموارترین چمن ایران برگزار میشد و بازیکنان سرخابیها همگی جزو بهترین بازیکنان لیگ هستند و تاسفبارتر اینکه اکثرا هم رقمهای میلیاردی دریافت میکنند. صرف نظر از جریان کلی بازی که بیشتر از همه، نیروی جاذبه تلاش میکرد توپ را از ارتفاعات به چمن سبز آزادی برساند و بازیکنان مجددا سعی میکردند با نهایت توان و قدرت جلوی این اتفاق را بگیرند، مرور صحنههایی از بازی نشان میدهد چرا کادر فنی تیمملی نباید این لیگ را جدی بگیرند.
١- در نیمه اول داریوش شجاعیان دو موقعیت عالی برای گلزنی داشت؛ اولی که سر پاس عالى سرور جپاروف آنقدر تعلل کرد تا در نهایت مجبور شود توپ را از زاویه بسته با بیرون پای چپ (احتمالا به قصد ارسال یک سانتر فانتزی!) به بیرانوند برساند. بدبینانهاش این است که این بازیکن گرانقیمت شاید کیفیت لازم برای شوت یا سانتر با پای غیرتخصصی را ندارد! این صحنه دومینوی اشتباهات بود، از مکث و تعلل و سرعت دوندگی پایین تا سانتر بیکیفیت در زاویه بسته. صحنه دوم هم چند دقیقه بعد اتفاق افتاد که در چند قدمی دروازه توپ به جای سر به شانه او برخورد کرد و از بالای دروازه بیرون رفت. تخصص اصلی شجاعیان در لایی زدن است.
٢- پاس رو به عقب برای سیدمهدی رحمتی یعنی از دست رفتن مالکیت توپ! رحمتی حتی اگر تحت فشار هم نباشد توپها را به اوت میفرستد. بازی با پای او حداقل در این یک بازی افتضاح بود. رحمتی به خروجهای اشتباه معروف است اما ضعف اصلیتر او بیشتر در بازی با پاست. چیزی که مشخص است اینکه رحمتی قطعا جایی در تیمهای تحت هدایت گوآردیولا نخواهد داشت.
٣- آقای گل فعلی لیگ برتر بعد از رد شدن از بین 2 بازیکن استقلال و کسب فرصت مناسب شوتزنی بدون اینکه تحت فشار باشد با پای تخصصی توپ را از نزدیکیهای پرچم کرنر به اوت میفرستد و البته بعد از این ضربه ضعیف هم تعادلش را از دست میدهد و یک معلق کامل میزند!
۴- آخرین ضربه بازی هم شاهکار جابر انصاری که تازه وارد زمین شده بود و از دو قدمی، دروازه خالی را بیرون میزند. خوشبختانه اعلام آفساید جابر انصاری باعث میشود در هایلایتهای بازی این صحنه کمتر مورد توجه قرار گیرد.
۵- البته در صحنه گل هم استقلالیها جان به لب شدند. این درست که وریا با پای چپ ضربه زد اما اینکه از 3 متری یک دروازه 7 متری توپ قبل از بوسه زدن به تور به هر دو تیر عمودی برخورد کند، نشاندهنده شانس است. خوشبختانه وریا علاوه بر پوشش دفاع و حضور مداوم در حملهها همان نیمه اول 2 بار زاویه مخالف بیرانوند را هدف گرفت و این یعنی این بازیکن اصول اولیه فوتبال را بلد است.
یک نکته: آخر بازی عدهای به قصد شادی وارد زمین شدند و من تصور کردم ذوبآهن از پارسجنوبی جم شکست خورده و بازیکنان پرسپولیس وارد زمین شدهاند تا با هوادارانشان جشن بگیرند که دیدم اشتباه کردهام. بازیکنان استقلال باید متوجه باشند دلیل قهرمانی پرسپولیس با این اختلاف زیاد کمکاری آنها هم هست و فقط با بردن جام حذفی میتوانند جبران مافات کنند. حرف آخر اینکه برخلاف ادعای گزارشگر بازی که پرتاب سنگ و بطری و... آبروی ایرانیها را جلوی اینفانتینو برد، بازی بیکیفیت و «بزن زیرش» باعث آبروریزی بود. احتمالا فانباستن و اینفانتینو با خود فکر میکردند حیف از این همه هوادار که برای دیدن این سبک بازی سکوها را پر کردهاند. شاید حساب داربی جدا باشد و به قول امید عالیشاه (در تحلیل بعد بازی) داربی «بازی احساسات» باشد اما انتظار از بازیکنان حرفهای بیشتر از اینهاست.