printlogo


کد خبر: 189936تاریخ: 1396/12/19 00:00
رواج محافظه‌کاری در لالیگا زنگ خطر

مایکل کاکس: سفر یکشنبه گذشته اتلتیکومادرید به نوکمپ، به شیوه‌ای قابل درک به‌عنوان حساس‌ترین بازی این فصل لالیگا توصیف شد. پیروزی اتلتیکو هیجان را به کورس قهرمانی بازمی‌گرداند و برد بارسلونا، کار لیگ را تمام می‌کرد. مورد دوم رخ داد اما بیش از آنکه فقط نتیجه بازی وضعیت کلی این فصل لالیگا را خلاصه کرده باشد، ماهیت گل پیروزی‌بخشی که تکلیف کورس قهرمانی این فصل لالیگا را مشخص کرد، تأمل‌برانگیز بود. دانستن هویت زننده این گل غافلگیر‌کننده نبود؛ او لیونل مسی بود که ششصدمین گل دوران بازیش را زد. گل مسی با یک ضربه ایستگاهی که سومین گل ضربه ایستگاهی او در 3 هفته اخیر لالیگا بود، حاصل خطایی بود که خود این بازیکن آرژانتینی از حریف گرفت؛ وقتی که توماس پارتی او را نقش بر زمین کرد. این گل یکی از آن گل‌های خالص مسی بود؛ گلی که خودش ساخت و خودش زد. نه خبری از یک و دوهای هوشمندانه بود، نه پاس‌ عمقی برای او و نه هیچ چیز دیگری که به صورت کلی نشان‌دهنده بازی هجومی بارسلونا باشد؛ فقط یک حرکت انفرادی درخشان از مرد اصلی بارسلونا. این بارسلونا اما بارسلونای چند فصل گذشته نیست. در مجموع رقابت ضعیفی در جریان بود. اتلتیکومادرید مانند همیشه برای عقب نشستن و دفاع کردن به نوکمپ رفته بود؛ برای اینکه فشار حریف را تحمل کند و منتظر ضدحمله باشد. چیزی که در این بازی نسبت به بازی‌های قبلی بارسا- اتلتیکو تفاوت داشت، این بود که بارسلونا احتیاط برای ممانعت از ضدحملات حریف را در اولویت برنامه‌هایش قرار داده بود و در میانه زمین، ساختاری بسیار قوی تشکیل داده بود که در آن هافبک‌ها به ندرت برای شرکت در حملات میل نشان می‌دادند. این شاید تا حدودی به اقتضای نوع بازی بود که نباختن در آن مهم‌تر از کسب پیروزی بود. علاوه بر این، مدل بازی بازتابی از تفکرات بارسلونای جدید تحت هدایت ارنستو والورده بود که اگرچه کارآمدترین اما کم‌جذابیت‌ترین بارسای 10 سال اخیر را- از سال 2008 که پپ گواردیولا هدایت این تیم را برعهده گرفت- ساخته است. تیمی که فلسفه‌اش حفظ توپ و ارائه فوتبال هجومی بوده، اکنون انسجام و بازیسازی در یک سوم دفاعی آخر را کم دارد. یکشنبه زمانی که آندرس اینیستا به دلیل مصدومیت از میدان خارج شد، جانشین‌های احتمالی زوج پائولینیو و آندره گومس بودند که هر دو بازیکنانی کاملاً معمولی بودند که هیچ‌کدام‌شان در قامت یک هافبک بازیساز خلاق برازنده خط میانی بارسلونا نیستند. اضافه شدن فیلیپه کوتینیو روی کاغذ به میزان خلاقیت بازی بارسلونا اضافه می‌کند اما تا الان این بازیکن برزیلی بیشتر به شیوه‌ای انفرادی، چشم‌بسته و بی‌برنامه بازی کرده است. ایوان راکیتیچ شاید بهترین هافبک بارسلونا در روز یکشنبه بود که مهم‌ترین دلیل آن بیشتر، انرژی و تأثیرگذاری‌اش بود تا کیفیت فنی
بازی اش. به این ترتیب بازی‌ای شکل گرفت که به نظر می‌رسید ماهیتش کاملاً با یک فینال تعیین‌کننده برای کورس قهرمانی لالیگا فرق دارد. 2 تیم میانه میدان را برای اهداف تدافعی شلوغ کرده بودند تا اینکه به تملک توپ رو بیاورند و به همین دلیل سبک بازی بیشتر شبیه سبک فوتبال ایتالیایی یا آمریکای جنوبی بود تا فوتبال اسپانیایی. فوتبال اسپانیا در سال‌های اخیر به میزان زیادی حول محور بازیسازی هوشمندانه و شناسایی فضاهای خالی برای حمله بوده است اما لوئیس سوارز در بارسلونا و دیگو کاستا در اتلتیکومادرید در مصاف رودرروی 2 تیم بیشتر به دنبال نبرد‌های فیزیکی بودند تا فرار به سمت فضاهای خالی و این همه چیز را درباره ماهیت بازی می‌گفت. هر 2 بازیکن کسانی هستند که توانایی موقعیت‌های گلزنی بزرگی را دارند اما هر دوی آنها ذاتاً مهاجمانی هستند که شیوه چرک بازی کردن را هم می‌دانند بویژه وقتی که تیم‌های‌شان هم چرک بازی کنند. با این حال بارسلونا بدون شک لالیگا را در صدر جدول به پایان می‌رساند که این منعکس‌کننده افت سطح رقبای این تیم در این فصل است. رئال‌مادرید افت کرده است. این تیم با همه استعدادهای فردی که دارد، در اکثر اوقاتی که زیر نظر زیدان بازی کرده، ماهیتی مشخص نداشته است و اکثر موفقیت‌هایش به لطف شکوفایی لحظه‌ای استعداد بازیکنانش بوده که نقص‌های تاکتیکی و فنی تیم را جبران کرده‌اند. البته این ماهیت کلی رئال‌مادرید است. رئال همیشه باشگاهی بوده که بیشتر از مربیان، چشم امید به تأثیرگذاری و درخشش بازیکنانش داشته است و زمانی که کاری از دست بازیکنان برنیاید، این تیم دیگر چیز زیادی برای رساندن خود به اهدافش ندارد. تیم‌های اسپانیایی شاید در اروپا هنوز هم مدعی قهرمانی باشند اما رویه‌ غیراسپانیایی که این تیم‌ها در پیش گرفتند شاید در آینده به ضررشان تمام شود که کمترین آن افت جذابیت لالیگا برای مخاطبان‌شان باشد.


Page Generated in 0/0053 sec