محسن شهمیرزادی: «نان گزیدهها» سراغ کارگران بیکارشدهای رفته است که روزی در یکی از برجستهترین کارخانههای کشور و منطقه مشغول به کار بودند تا «هپکو» را در جهان یکهتاز کنند. تحریمها نهتنها نتوانست به هپکو ضربهای وارد کند، بلکه این شرکت نمادی شد برای خودکفایی در دوران تحریم. رونق بازار محصولات چینی هم نتوانست هپکو را از سکه بیندازد. شرکتی که از آن به عنوان دستاورد دفاعمقدس یاد میکنند و دنیای لودرهای هپکو در پشت خاکریزها و رانندگان این ماشینآلات برای خود روایتی از روایت فتح شد. به همین سبب هم شاید بیربط نبوده که کارگردان به تأسی از «خان گزیدهها»ی آوینی - راوی روایت فتح - این مستند را «نان گزیدهها» نامگذاری کرده است. هپکو را نه چین نابود کرد، نه تحریمهای آمریکایی- اروپایی؛ هپکو را غریبه از بین نبرد؛ هپکو را مدعیان تدبیر و امید نابود کردند. جایی که در فرآیند ناقص و پر از فساد خصوصیسازی، کارخانههای پررونق دولتی به ثمنبخس واگذار و با همیاری مدیران دولتی و سرمایهداران، ورشکست میشوند. ورشکستگی کارخانهها از یکسو و آوارگی کارگران از سوی دیگر، هپکو را به معضلی اساسی بدل کرد. خان گزیدهها از تجمع کارگران و برخورد امنیتی با خواستههای معیشتیشان روایت میکند. جایی که معترضان در ابتدا با پلاکاردهای منقش به عکس رهبری و پرچمهای عزاداری و شعارهای مسالمتآمیز شروع میکنند اما بیتوجهی استاندار و مسؤولان دولتی و برخورد امنیتی و پرخاشگرانه موجب میشود کارگران ناخواسته وارد مسیری برخلاف امنیت ملی شوند. در این میان تنها حامی آنها امام جمعه است که فریادش به گوش دولتیها میرسد اما او هم جوابی نمیشنود. روایت پردرد «نان گزیدهها» اما لکنت زیادی دارد به طوری که برخلاف نمونه مشابه خود یعنی «خفه خون» نتوانسته در حد و اندازههای سینمای مستند وارد شود. شخصیتهای این مستند بهرغم آنکه مصیبتهای بسیاری را متحمل شدهاند اما برای ما شناخته شده نیستند. حتی به سختی میتوان با کاراکتر اصلی این مستند ارتباط برقرار کرد، در عین حال میتوان از سیر داستان مستند تجلیل کرد که تحول اعتراضات مسالمتآمیز تا پرخاش و عصیان را معلول بیمسؤولیتی مسؤولان بیان میکند. اما به هر ترتیب پرداخت بموقع به سوژهای عدالتخواهانه که پرده از یک فساد بزرگ ملی برمیدارد، خود امر قابل تحسینی است که تمام مسائل فرمی را میتوان در اولویتهای بعدی قرار داد.