ضیاءالدین عمادی: با تزلزل بیش از پیش برجام، زنگ خطر درباره میعانات گازی دوباره به گوش میرسد. حتی با افتتاح کامل پالایشگاه ستاره خلیجفارس میزان صادرات خام میعانات گازی هیچ تفاوتی با سالهای 91 و 92 نکرده، بلکه بیشتر نیز شده است و لازم است مسؤولان کشور نسبت به موضوع «میعانات گازی» حساس باشند. صادرات این ماده در سال 97 به 300 هزار بشکه در روز خواهد رسید که در صورت برگشت احتمالی تحریمها میتواند مشکلاتی به مراتب بزرگتر از مشکلات سالهای 91 و 92 برای کشور به همراه آورد.
***
از مجموع 3 واحد پالایشگاههای اراک، بندرعباس و ستاره خلیجفارس که پس از انقلاب ساخته شدهاند، 2 واحد (اراک و بندرعباس) که اتفاقا جزو پالایشگاههای بهروز کشور محسوب میشود مربوط به قبل از سال 76 یعنی شروع وزارت نفت زنگنه در جمهوری اسلامی است. تنها واحد باقیمانده یعنی پالایشگاه ستاره خلیجفارس نیز به 2 دلیل در کشور ساخته شد؛ اول آنکه ساخت آن از سال 85 یعنی یک سال پس از شروع ریاستجمهوری احمدینژاد آغاز شد و 7 سال بعد با 70 درصد پیشرفت فیزیکی به زنگنه تحویل شد و وی چارهای غیر از تکمیل ساخت آن نداشت، دلیل دوم آنکه برخلاف 9 پالایشگاه دیگر که خوراک نفت خام داشتند این پالایشگاه با خوراک میعانات گازی کار میکند.
بیاعتقادی زنگنه به ساخت پالایشگاه از کفر ابلیس هم مشهورتر است اما ممکن است برخلاف کفر ابلیس که به ناحق بود، اعتقاد زنگنه به پالایشگاهنسازی و سودده نبودن پالایشگاه اعتقاد ناحقی هم نباشد که در این مجال قصدی بر محاجه علمی در این زمینه نیست، زیرا همچنان جزو نظرات اختلافی میان اساتید و کارشناسان اقتصاد انرژی است اما چه شد که زنگنه ساخت پالایشگاه ستاره خلیجفارس را پی گرفت و حتی شاگرد سابق خود در دانشگاه خواجهنصیر یعنی علیرضا صادقآبادی را در سال 92 مامور کرد تا پالایشگاه میعانات گازی سیراف را نیز طراحی و اجرا کند؟
پاسخ در جنس میعانات گازی است. میعانات گازی مایعی سبک، شفاف و ارزشمند است که در کنار گاز طبیعی و به صورت مایعی شفاف از مخازن گازی استخراج میشود. در مقایسه با نفت خام که پس از خروج از پالایشگاه، تنها 25 درصد از آن به بنزین تبدیل میشود میعانات گازی به دلیل سبک بودن و شباهت ساختاری بیشتر به بنزین، دارای سبدی از فرآوردههای پالایشی با 62 درصد بنزین است. این در حالی است که ایران روزانه 400 هزار بشکه میعانات گازی را به صورت خام به پالایشگاههای خارج میفروشد، میعانات در آنجا به بنزین تبدیل میشود و نزدیک به 100 هزار بشکه از آن دوباره به صورت واردات بنزین به کشور خودمان بازمیگردد، لذا توجیه اقتصادی اینگونه از پالایشگاهها به دلیل تولید بالای بنزین و عدم تولید فرآورده کمارزش نفت کوره اظهرمنالشمس است و جناب زنگنه دیگر نمیتوانست این واحدها را نیز به عدم سودآوری متهم کند.
پاسخ دوم و پاسخ مهمتر مشکلاتی است که در صورت وقوع تحریمها برای بازاریابی و صادرات میعانات گازی به وجود میآید و این ماده ارزشمند را به ماده نحس و دردسرآفرین وزارت نفت تبدیل میکند. در دوران تشدید تحریمها در سال 90، ایران حجم تولید و صادرات نفت خام را تا یک میلیون بشکه کاهش داد و همین باعث شد اگر نفت خام را از ما نمیخریدند حداقل هزینه تولید و نگهداشت آن را هم نپردازیم اما مشکل عمده ایران در این دوران، 2 ماده میعانات گازی و نفت کوره بود. درباره میعانات گازی که در کنار گاز طبیعی به صورت اجتنابناپذیر تولید میشود، به دلیل نیاز مصرفکنندگان داخلی به گاز طبیعی و همچنین رقابت با قطر، امکان کاهش تولید وجود ندارد. در چنین شرایطی یکی از راهکارهای پالایش داخلی، فروش صادراتی و انبار در مخازن، پیش روی وزارت نفت قرار میگیرد و در صورت مهیا نبودن یا اشباع شدن ظرفیت تمام این راهکارها، راهحلی جز نگهداشت میعانات گازی در شناورهای غولپیکر روی آبهای آزاد، سوزاندن میعانات گازی و رهاسازی در محیطزیست باقی نمیماند که از میان راهکارهای اخیر نیز وزارت نفت نمیتواند گزینههای مخرب زیستمحیطی را انتخاب کند پس لاجرم مجبور به انبارش میعانات گازی روی آبهای آزاد میشود اما این کار نیز تفاوت چندانی با سوزاندن آن ندارد، زیرا اولا پس از گذشت چند ماه، هزینه کرایه شناورها با ارزش میعانات گازی برابر میشود و ثانیا شعله حوادثی نظیر آتشسوزی کشتی سانچی که دقیقا حامل میعانات گازی بود در اقیانوسها به آسمان میرود.
مهدی دوستی، مجری پیمانکاری پالایشگاه ستاره خلیجفارس در ماه جاری در گفتوگو با رادیو اقتصاد گفت هزینه انبارش هر تن میعانات گازی برای یک ماه در شناورهای یادشده برابر 70 دلار بود، بنابراین یک تن میعانات گازی ایران به ارزش 480 دلار، کافی است 7 ماه در این شناورها ذخیره شود تا ارزش ذاتیاش برای دولت صفر شود و حتی پس از آن صرفا به عنوان هزینه مطرح باشد. ایران در سال 92 حدود 60 میلیون بشکه میعانات گازی را در شناورها ذخیره کرده بود و همین مساله یکی از استدلالهای زنگنه و دولتمردان دولت روحانی برای لزوم اجرای برجام بود.
اینها تمام دلایلی بود که باعث شد زنگنه نهتنها ساخت پالایشگاه ستاره خلیجفارس را پیگیری کند، بلکه به ساخت پالایشگاه میعانات گازی سیراف به ظرفیت 480 هزار بشکه در روز نیز تاکید کند تا دیگر هیچ میعانات گازی برای صادرات نداشته باشیم اما آیا واقعا سرعت ساخت این پالایشگاهها با سرعت توسعه فازهای پارسجنوبی که تولیدکننده عمده میعانات گازی هستند، برابر است؟
با توجه به افتتاح واحد تقطیر فاز 2 پالایشگاه ستاره خلیجفارس در چهارشنبه هفته گذشته برخی معتقدند سرعت گرفتن روند ساخت این پالایشگاه در چند ماه اخیر و ماموریت ویژه زنگنه به صادقآبادی برای تکمیل آن نیز بیارتباط با احتمال پایان تاریخ مصرف برجام نیست. در حالی که مرتضی امامی، مدیرعامل سابق این پالایشگاه، زمان لازم برای تکمیل ساخت و بهرهبرداری از فازهای 2 و 3 پالایشگاه را 2 سال تمام میدانست، صادقآبادی با نشستن بر مسند مدیریت شرکت ملی پالایش و پخش در مهرماه امسال در روز پنجم کاری خود دادور را جایگزین امامی کرد و از آن به بعد تقریبا به صورت منظم یک هفته کاری خود را در تهران و یک هفته را در بندرعباس به سر میبرد. اگرچه سیاست افتتاح مرحله به مرحله واحدهای پالایشگاه ستاره خلیجفارس و طرح ضربتی تکمیل آن، کارنامه صادقآبادی را تا اینجای کار در مقایسه با مدیریت پیرمردهای سابق پالایش و پخش کاملا متفاوت نشان داده است اما صنعت پالایش آنقدر در 20 سال اخیر مورد بیتوجهی قرار گرفته که دچار مشکلات ساختاری عدیده است و حالا همین مشکلات پاگیر مسبب اصلی آنها یعنی زنگنه شده است. یکی از این مشکلات ساختاری، آشنا نبودن به روشهای نوین تامین مالی و عدم استفاده از منابع مردمی برای ساخت پالایشگاه است به طوری که در بزرگترین و پرسودترین پالایشگاه کشور یعنی پالایشگاه ستاره خلیجفارس مردم به صورت مستقیم هیچ سهمی ندارند و وقتی برای تامین مالی باقیمانده آن تنها 260 میلیون یورو احتیاج است باز هم دستی به سمت مردم دراز نمیشود.
از ماهها پیش، شرکت پالایش و پخش دست به دامان صندوق توسعه ملی شده و حتی برای تخصیص این 260 میلیون یورو شخص رئیس جمهور نیز به صندوق توسعه ملی دستور ویژه داده است اما با تجربه قبلی این پالایشگاه در اخذ تسهیلات از صندوق توسعه که 2 سال طول کشیده است، بعید به نظر میرسد با این سرعت خبری از پول باشد. این در حالی است که افزایش سرمایه و عرضه همزمان بخشی از سهام پالایشگاه در بورس میتواند به عرض چند دقیقه پول مورد نظر را توسط مردم تامین و آنها را سهامدار بخشی از پالایشگاه کند. هماکنون هر 3 سهامدار این پالایشگاه را شرکتهای دولتی و خصولتی تشکیل میدهند.
دیگر پالایشگاه میعانات گازی کشور یعنی پالایشگاه سیراف که صادقآبادی همزمان مدیریت آن را نیز برعهده دارد مطمئنا فراموش او نشده اما در مرحله دوم ماموریتش قرار گرفته است. جالب آنکه این پالایشگاه نیز که ابتدا گفته میشد در نیمه دوم سال 96 به بهرهبرداری خواهد رسید چند سالی با بنبست تامین مالی مواجه شد و حالا در لیست انتظار رسیدن فاینانسهاست.
بنابراین لزوم توجه بیشتر نسبت به میعانات گازی و پالایشگاههایش تا زمانی که یک قطره از آن برای خام فروشی باقی مانده است همچنان احساس میشود، بویژه که با تزلزل بیش از پیش برجام، زنگ خطر میعانات گازی دوباره به گوش میرسد. حتی با افتتاح کامل پالایشگاه ستاره خلیجفارس که با ظرفیت 360 هزار بشکه در روز، میعانات گازی 9 فاز پارسجنوبی را خواهد بلعید، وضعیت هیچ تفاوتی با سالهای 91 و 92 نکرده و لازم است مسؤولان کشور از وزارت نفت گرفته تا مجلس و شورای امنیت و شخص رئیس جمهور نسبت به موضوع «میعانات گازی» حساس باشند، زیرا در سالهای 91 و 92، مازاد میعانات گازی کشور که به صادرات اختصاص مییافت حدود 200 هزار بشکه بود در حالی که با افتتاح فازهای مختلف پارسجنوبی و افزایش تولید میعانات گازی در دولتهای یازدهم و دوازدهم، این رقم در سال 97 به 300 هزار بشکه خواهد رسید. یعنی در صورت افتتاح فازهای 19 تا 24 پارسجنوبی در سال 97 که وعده آنها داده شده است، تولید میعانات گازی کشور به 845 هزار بشکه و مصرف این ماده با احتساب هر 3 فاز پالایشگاه ستاره خلیجفارس به 545 هزار بشکه در روز خواهد رسید، بنابراین 300 هزار بشکه به صادرات اختصاص خواهد یافت که در صورت برگشت احتمالی تحریمها میتواند مشکلاتی به مراتب بزرگتر از مشکلات سالهای 91 و 92 برای کشور به همراه آورد. جداول 1 و 2 میزان تولید و مصرف میعانات گازی به تفکیک منابع هر یک را نمایش میدهد.