حسین قدیانی: قرار ما افتاد در روز مظلوم «جمهوری اسلامی» که متأسفانه میان دید و بازدیدهای عید گم شده است! در راه بهشتزهرا داشتم به خاطرات مکتوب جبهه و جنگ گلعلی بابایی و حمید حسام فکر میکردم؛ به روزها و شبهای فراوانی که احتمال پرکشیدن این ۲ عزیز، بسی بیش از زنده ماندنشان بود! به مصائب مجنون و مسائل فاو! به زخمهای خیبر و رنجهای امالقصر! به چفیههای خونی و قمقمههای خالی! به «همپای صاعقه» و «آب هرگز نمیمیرد»! و به همه آن مقاطعی که منبعث از نتیجه واضح نبرد تن و تانک، قطعی به نظر میرسید شکست اما برای رزمندگانی که به یاری الهی، باور قلبی داشتند، خدا بزرگتر از نقشههای دشمن بود! عقل حسابگر میگفت: «با این اوضاعی که الان داری میخوانی، حتما چند صفحه بعد، هم بابایی را از دست دادهای، هم حسام را و چه میگویم؛ هم خط مقدم را، هم خود انقلاب را.» اما اعجاز الله، پاسدار حرمت خون شهیدان را ببین که ۴۰ سال بعد از بهمن ۵۷ و قریب همین حدود بعد از «الی بیتالمقدس» و «والفجر ۸» قرار تو در گلزار شهدا با ۲ تن از همان رزمندگانی است که بارها و بارها مرگ را به چشم خود دیدند لیکن هنوز زنده ماندهاند؛ مثل شهدا! مثل شهید محسن وزوایی که در وصیتنامه معنیدار خود نوشت: «ما کربلا را برای خودمان نمیخواهیم، برای نسلهای آینده میخواهیم»! شاید این جمله، در روزگار جنگ، شعاری به نظر میرسید اما مگر نه آنکه «نسلهای آینده» مدنظر «فاتح بازیدراز» از ورای زیارت کربلا، حماسه عظیم اربعین را آفریدند؟! و مگر نه آنکه پرچم محسن وزوایی به محسن حججی رسید؟! و مگر نه آنکه رزمندگان دیروز ما، نویسندگان امروز ما شدهاند؟!
و مگر نه آنکه به یمن قلم بابایی و حسام، هر از چندی با شهیدی دیگر و جانبازی دیگر و سرداری دیگر و قهرمانی دیگر آشنا میشویم؟! و مگر نه آنکه بعد از مطالعه «ضربت متقابل» بیش از پیش به وجود شهدای جمهوری اسلامی افتخار میکنیم؟! پس جمهوری اسلامی آنقدرها هم غریب نیست که بعضیها توهم زدهاند! این نظام شهدایی، متکی به حمایت همان خدایی است که موسی را درون جعبهای بر نیل حفظ کرد! که در کاخ فرعون، بزرگش کرد! که عبورش داد از دریا! اینک ۴۰ سال از عمر انقلابی میگذرد که قرار بود هفتهای بعد از ۲۲ بهمن ۵۷ سقوط کند! ترورها، غائلهها، فتنهها، تحریک قومیتها، جنگ، بنیصدر، رجوی، منافقین، شیطان بزرگ و دهها نقطهچین دیگر، مگر چه عددی حساب میشوند برای خداوند منان؟! شگفتا! سقوطکردههای از اخلاق و شرافت، هنوز هم روی سقوط جمهوری اسلامی شرط میبندند! و گاه، خط و نشان برای نظامی میکشند که رهبرش مدام اشاره به خدا دارد و قدرت لایزال حضرت احدیت! سقوط را خودشان کردهاند اما آژیر خطرش را برای نظام میکشند! گویی ما تجربه بنیصدر را ندیدهایم! گویی ما «نوگل بهار» هستیم! بهار ما «فتحالمبین» بود و اینک از شکوفهای کوچک، بدل به درخت تنومند ۴۰ ساله شده! «بهاراولیها» توهم زدهاند ما اعتلای نام «مهدی فاطمه» را بدهکار اذکار- بخوانید ادا و اطوار- ایشان هستیم اما این همان توهم آشنایی است که به نوعی دیگر، بنیصدر داشت و به نوعی دیگر، آن متوهم بدبخت که وسط رأیگیری، اعلام پیروزی کرد! واقعا بددردی است توهم! بله که «ظهور» نزدیک است، لیکن نزدیکی ظهور را ما از انقلاب و امام و بشارتهای حضرت آقا و خون سرخ شهیدان میفهمیم! «یاور مهدی» یعنی شهید شام! یعنی حاجقاسم! یعنی رزمنده مدافع حرم که با خون سرخ خود، مشغول بازگشایی راه رهایی ابنای آدم است! بعضیها یاور دلقکهای پیرامونشان هستند، نه یاریگر ظهور! اینان دجال نشوند؛ یاور مهدی فاطمه شدن، پیشکش! «یاور مهدی» و تذکردهنده به نزدیکی سحر، برق نگاه نافذ شهید سرجدای جوان است، نه ناکسانی که حرف دروغ و سخن شلوغ، کسب و کارشان است! صدالبته کسانی که در مواجهه با دروغ تقلب، مرز خود را روشن نکردند، اینک لیاقت هیچ ادعایی را ندارند! نه! امروزِ جریان انحراف، دیروزِ جریان فتنه را پاک نمیکند! والله ما هرگز از جنگ ۸۸ با ابوجهلهای فتنه، ابراز ندامت نمیکنیم! ما آن سال با توهم و منیت و قانونشکنی و تخریب ساختار، مبارزه کردیم و امروز هم! و هر که میخواهد ما را بشناسد، اصول و عقاید ما را بخواند! دعاوی ما، نه سیاسی، بلکه اعتقادی است! ما به «مردمسالاری» اعتقاد داریم؛ چه انتخابات را ببریم، چه ببازیم! ما به «عدالت» اعتقاد داریم؛ چه رأی به نفع ما باشد، چه به ضرر ما! اولی، مبین فرق ما با فتنهگران است و دومی، ممیز مرز ما با منحرفان! ما بر مبنای اصول و عقایدمان، به وقتش از هاشمی دفاع و انتقاد کردیم! درباره دیگران هم قصه همین است! آن روز که عالیجناب، علیه انتخابات «نامه سرگشاده» نوشت، حمایتهای مبنادار پیشین ما را ضایع نکرد؛ خودش را ضایع کرد! امروز هم جریان انحرافی مشغول ضایع کردن خودش است! همچنان که در جنگ جمل، ناکثین خودشان را ضایع کردند، نه تعریف پیامبر را! اگر قرار باشد ما از رفتار و گفتار خود در سال ۸۸ پشیمان شویم، ابتدا باید از دفاعیات منبعث از اصول و عقایدمان درباره گذشته مرحوم هاشمی پشیمان شویم! از قضا باید گفت: بدا به حال عناصری که تا آدمها خوب هستند، علیهشان موضع میگیرند و تا آدمها بد میشوند، علم «دیدید گفتیم» بلند میکنند! طرفه حکایت اینجاست؛ با وجود این همه دیدن و گفتن و ادعا و باد و بروت، این را یادشان رفت ببینند و بگویند نپذیرفتن نتیجه انتخابات و حرکت علیه قانون، مصداق قطعی «بربریت سیاسی» است! بحث اصلی ۸۸ بحث ادعای دروغ تقلب است و الا به گواهی دلار بالاتر از ۵ هزار تومان و دستاورد تحقیقا هیچ برجام، بیشتر باید بصیرت(!) آقای هاشمی در دفاع از آقای روحانی ثابت شود! حقا که وقاحت حامیان فتنه، تنه به وقاحت حامیان انحراف میزند و بالعکس! آنی فرض کنید ما هم در ورای شکست در ۹۲ یا ۹۶ همان میکردیم که فتنهگران در ۸۸ کردند! بعد اما در هر مواجههای یا مناظرهای، به جای اندکی عذرخواهی از قانونشکنی و فتنهآفرینی، مستند به کار و کارنامه تقریبا خالی دولت موسوم به اعتدال، پرچمدار «دیدید گفتیم» میشدیم که دیدید گفتیم وعدههای کذا توخالی است؟! الغرض! در هر انتخاباتی، له و علیه نامزدها سخن گفته میشود و هر رئیسجمهوری هم به وعدههایی عمل میکند و به وعدههایی نه! بگذریم که رأیدهندگان به کاندیداها، با علم به نواقص کاندیدای مورد نظر، به او رأی میدهند و تنها در قیاس نسبی با سایر نامزدها! بنابراین ما وقتی علیه انحراف جریان انحرافی موضع میگیریم، از همان منظر مواضعمان در سال 88 علیه فتنهگران است. ما معتقدیم هر حرکتی در ضدیت با قانون، زشت است. همچنان که هنجارشکنی به بهانه اعتراض و نقد، زشت است. ما از همان زاویه، منتقد شارلاتانبازی علیه احکام دستگاه قضا توسط جریان انحرافی هستیم که شانتاژ کارگزاران و آقازادهها ضد قوهقضائیه را به نقد نشستیم. ما هرگز نمیگوییم چون روزی به شخصی رأی دادهایم یا حمایتی از چند خدمت او کردهایم، پس هر چه تَکرار کرد، درست است. ما قبیلهگرا نیستیم. نگاه ما به شهدایی است که زندگی خود را وقف انقلاب اسلامی کردند، نه سیاسیونی که جمهوری اسلامی را فقط به شرط حمایت از خود میخواهند. نگاه ما و محل قرار ما و میعادگاه ما «زیارتگه عشاق» است؛ مزار محسن وزوایی که حتی کربلا را هم برای خودش نمیخواست! بنازم به این نگاه! یک نگاه هم البته این است که توهم بزنیم برنده انتخابات یعنی من، ولو هنوز رأیگیری تمام نشده باشد! یا توهم بزنیم هر حکمی جز آنچه ما میپسندیم، ضد عدالت است! یا توهم بزنیم به مشتی لفاظی بسته است، یاور رهبر شدن! یا توهم ارتقای مقام بزنیم و خود را «یاور مهدی» بدانیم! نه! بنیصدر اگر چه در این کشور، رئیسجمهور هم شد اما آدم نظام ما نبود! و اصلا و اساسا هیچ متوهمی، آدم نظام ما نیست! بزرگشده مکتب خمینی و خامنهای و آدم تراز انقلاب اسلامی و مرد همتراز جمهوری اسلامی یعنی شهید والامقام علی چیتسازیان که وسط جنگ با دشمن، معتقد بود «ابتدا باید از سیمخاردار نفس، رد شد!» زندهباد گلعلی بابایی بابت کتاب «ققنوس فاتح»! زندهباد حمید حسام بابت کتاب «وقتی مهتاب گم شد»! معالاسف، سیاسیونی داریم که خود، سقوط کردهاند، لیکن مرتب به زمین و زمان، هشدار میدهند! اگر قرار بود با سقوط رجالگان، جمهوری اسلامی سقوط کند، زمان بنیصدر، وقت مناسبتری بود که تازه! جنگ هم بود! بعضیها خوب است دقت کنند! قاسم سلیمانی وزیر اقتصاد نیست که فحش برخی نابسامانیها را به انقلاب میدهند! طبق قاعده مردمسالاری، تعیین تکلیف امور کشور، منجمله امور اقتصادی به دست رأی مردم است، نه لزوما نظر نظام! رئیس کل بانک مرکزی را نظام معین نمیکند، بلکه منصوب رئیسجمهور منتخب مردم است! کم مانده بابت نرخ دلار هم گریبان ایتام شهید محمد بلباسی را بچسبند، از بس وقیح هستند بعضیها! ای که چقدر دلم تربت پاک و مطهر شهدا را میخواست در یومالله مظلوم جمهوری اسلامی! اینکه در قطعه 26 بهشت زهرا، بنشینی پای خاطرات حسام و بابایی از شهیدان خوشلفظ و وزوایی! هان ای نظام مظلوم! ای جمهوری اسلامی! ما در شناخت مردان و مدیران تو، هرگز به خطا نمیرویم! برای ما «ظریف» وزیری از وزرای حسن روحانی است اما فرق میکند قصه این همه شهید آرمیده در بهشت! ما خون پاک شهیدان را به حساب تو مینویسیم! ما شهید ابراهیم هادی را برآمده از تو میدانیم! و آن شهید بولدوزرچی جاده امالقصر که به مدد پروردگار، آمد و با چه مجاهدتی، خاکریز زد برای بچهها! اگر احسنالحال دولت اعتدال، شب توافق تقریبا هیچ بود، احسنالحال جمهوری اسلامی، همان لیالی عملیات بود: «سپیدهدم خونین عشق، فرارسید دوستان!» آری! تا وصیتنامه شهدا هست، ما از آسمانیها میگیریم بشارت سپیدهدم را و نوید صبح و سحر و ظفر را! و نور را! و قریبی ظهور را! بیخود خدا زنده نگه نداشته بابایی و حسام را! بیخود 40 سال نگذشته از عمر انقلاب اسلامی! بیخود «الی بیتالمقدس» نبود اسم معنیدار آن فتح بزرگ! و «انقلاب اسلامی» عملیات ادامهدار خداوند است برای آخرین شبشکنی! و خدا اینگونه مقدر کرده است که با خون سرخ شهیدان ما گرامی بدارد مقدم بقیه..الله را...