حسین نوری: پایتخت از روز نخست زیر رگبار فضای مجازی بود. جریان روشنفکری بدون اینکه قصه را بداند و چند قسمت از فیلم را تماشا کند شروع کرد به نقد کردن! منتقدانی که از یک سو بیصبرانه برای تماشا پای گیرندههای خود نشسته بودند و از سوی دیگر بدون صبر و تحمل نسبت به آنچه فیلم قرار است به کدام سمت برود توپخانه هشتگی خود را سمتش گرفته بودند و حاصل آن نقدهایی بود که در گروهها و کانالهای مختلف علیه سریال پایتخت نوشته شد. منتقدانی که باید آزادانه بیندیشند و بدون جبههگیری حرفشان را بزنند، در نقد پایتخت تا میتوانستند سازمان اوج را کوبیدند، در صورتی که صداوسیما که تولیدکننده اصلی این سریال است کمتر مورد نقد قرار گرفت. کمی که جلوتر رفت بخشی از جماعت عجول حزباللهی هم لبه دیگر تیغه قیچی علیه اوج شد که چرا اوج هزینه سریالی را داده است که در آن فلان شوخی باشد و تبلیغ سفر به ترکیه شود. فارغ از اینکه در عالم واقع ایران بیشترین سفر توریستی را به ترکیه قبل از پخش پایتخت داشته است و تنها پایتخت، این سفر را مقید کرد به چند ویژگی که اولا در ترکیه قاچاق انسان هم میشود، ثانیا دزدی از توریستها هم میشود، ثالثا بخشی از سفرها بهخاطر قاچاق لباس است که به اقتصاد ایران لطمه میزند، رابعا این کشور امنیتی ندارد! واقعیت اما این است که سریال پایتخت اگر چه در قسمتهای اول کمی ضعیفتر از سایر سریهای قبلی خود از منظر قصه و فیلمنامه ظاهر شد و در مواردی نیز شاید از نگاه برخی تبلیغ گردشگری کشور ترکیه به حساب آمد اما بالاخره چونان دیگر سریهای پایتخت گلیم خود را از آب بیرون کشید و راه خود را پیدا کرد چنانکه شاید بیشترین تاثیر را بر فضای مجازی کشور حتی جلوتر از جابهجایی نرخ ارز و دلار داشته است و چه کسی است که در این چند روز هشتگ پایتخت 5 را نزده و چیزی ننوشته باشد! داستان سری پنجم پایتخت با ورود کاراکترهای سریال به سوریه وارد مرحلهای تازه شد که تقابل، تضاد یا حتی همکاری تراژدی و کمدی را به همراه داشت، تغییر لحن سریال و در عین حال حفظ ژانر کمدی حتی در جدیترین سکانسها و تراژدیترین ماجراها نشانگر توانایی نویسنده سریال و کارگردانی خوب آن است. شخصیتهایی که تمام افعال آنان را به طنز میبینیم و میشناسیم؛ خود را در مخمصهای جدی و مهلک مییابند و حال باید خود دست به کار شوند از آن رهایی یابند. تصویرسازی فوقالعاده سریال از داعش و توحش رفتاری آنان با درگیر کردن همه کاراکترهای فیلم و در عین حال از حد خارج نکردن صحنههای تکاندهنده فیلم کار را به جایی میرساند تا مخاطب با هر سلیقه و دیدگاه به صفحه تلویزیون خیره و قدرت پلکزدن از او گرفته شود. نکته ویژهای که در سریال پایتخت وجود دارد، قهرمانسازی از کاراکترهای فیلم است. قهرمانسازیای که همواره ملتزم رعایت دقایق بسیار است، ظرافتهایی که ما را قانع میکند از شخصیتها اعمال قهرمانانه مشاهده کنیم؛ به عنوان مثال «ارسطو» برای ما قهرمان میشود اما رفتار او آمیخته با طنز است وقتی برای کشتن داعشی از فرغون و پاره سنگ و... استفاده میکند. کاراکترهای این سریال که آنها را با شوخی و طنز شناختهایم و انتظاری غیر از این از آنها نداریم حالا با همان نوع رفتارها دست به کار میشوند، ما را مجاب میکنند که چارهای جز این نیست و در حالی که رفتاری از سر ناچاری به انجام میرسانند، این رفتار، برای بیننده قهرمانگونه تجلی میکند. کاش منتقدان و کارشناسان رسانهای اندکی صبر میکردند و برای به صدا درآوردن زنگ نخستین نقدهای منتشر شده در فضای مجازی، زحمات تیم سازنده سریال و علاقه و توجه مخاطب به سریال را قربانی نمیکردند.