محسن شهمیرزادی: «فیلمی که سال ٩٤ تولید شده و در فجر ٩٥ کاندیدا داشته و 4 جایزه گرفته و از ماهها قبل مسؤولان صنفی و دولتی در جریان اکران نوروزی آن هستند فرصت گرفتن سرگروه و سالن را نداشته اما فیلمهایی که همین امسال تولید شدهاند فرصت داشتهاند سرگروه بگیرند و در تهران و شهرستان به دهها سالن دست پیدا کنند. پس برای محروم ماندن «فراری» از سرگروههای معمول و سالن کافی باید به دنبال دلایل دیگری بود.» اینها جملاتی است که علیرضا داوودنژاد، کارگردان فیلم فراری پس از شکست فیلمش در اکران نوروزی بیان کرده است.
او که برای تولید فیلم جدیدش در خارج از ایران به سر میبرد، معتقد است نسخه فیلم او را پیچیدهاند و شکست فراری در گیشه، دلایل دیگری جز خود فیلم دارد. داوودنژاد خود تعمد در فیلمسوزی را عامل این اتفاق میداند. افتتاحیه ضعیف و کم رمق فیلم و در اختیار گرفتن کمترین سالنها، نمایش فیلم در سینماهای ضعیف و کممخاطب و اکران در سانسهای مرده از جمله دلایلی است که داوودنژاد برای شکست «فراری» عنوان کرده است. بسیاری این فیلم را یکی از مهمترین فیلمهای کارنامه کاری این کارگردان عنوان کردهاند که سیستم درست توزیع و اکران استاندارد آن میتوانست زمینهساز اتفاقات بهتری برای داوودنژاد و فیلمش باشد؛ اتفاقاتی که عدم وقوع آن باعث شد این کارگردان 65 ساله به گلایه از تهیهکننده اثر و شرکت پخشکننده «فراری» بپردازد. سیستم اکران هر فیلم را باید مهمترین فرآیند پساتولید هر اثر دانست و به همین خاطر است که سازندگان آثار سینمایی همواره در تلاشند بهترین شرکت برای توزیع را در این زمینه انتخاب کنند. اما انحصاری شدن این سیستم در سینمای ایران و محدود شدن آن به چند شرکت و افراد خاص موجب شده قدرت مطلق این چرخه در اختیار گروه محدودی قرار بگیرد که اغلب مبنای انتخاب خود را براساس سود بیشتری که میتواند از یک اثر به دست آورد، قرار میدهد. فراری نیز اگرچه پخش خود را به «هدایت فیلم»، یکی از برجستهترین شرکتهای پخش سینمایی سپرده بود اما نتوانست در گیشه سینماها اقبالی کسب کند و با شکست
رو به رو شد. با این وجود باید با داوودنژاد همنظر بود و علت شکست فراری را که در جشنواره جزو فیلمهای محبوب قلمداد میشد، در جایی جز اتفاقات ظاهری جست. اول آنکه فراری در اکران نوروزی با رقبای تازهنفسی روبهرو بود که اغلب جزو فیلمهای مهم جشنواره فجر سال 96 بودند و علیالقاعده نمیشد انتظار داشت فیلمی متعلق به جشنواره 2 سال پیش که در واقع تنها ستاره آن محسن تنابنده است در مواجهه با کمدیهایی چون مصادره و لونه زنبور یا فیلمهای جنجالی همچون به وقت شام و لاتاری و حتی یک انیمیشن بشدت قوی همچون فیلشاه از شانس بالایی برای فروش برخوردار باشد.
علاوه بر این، با توجه به نمایش فصل پنجم سریال پایتخت در ایام نوروز و حضور محسن تنابنده به عنوان شخصیت اصلی این سریال، بهترین شرایط برای اکران فیلمی با بازی او در سینماها، درست بلافاصله پس از اتمام این سریال بود. همچنین سوژه روز فراری پس از گذشت 3 سال برای مردم به نمایش در آمد و حافظه تاریخی مردم به این اندازه وسعت ندارد که امروز با یک رویداد اجتماعی متعلق به چند سال پیش ارتباط برقرار کند و اصلا دلیل این میزان از تعلل سازندگان اثر برای فراهم کردن اکران عمومی آن مشخص نیست. به این نکات باید این نکته را هم اضافه کرد که سیستم پخش و سینماهای خوب، به خودی خود نمیتواند ضمانت موفقیت در گیشه را تضمین کند، چرا که در شرایط فعلی تبلیغات و فضاسازی بویژه در فضای مجازی تاثیر فراوانی بر فروش یک اثر سینمایی دارد. علیرضا داوودنژاد در حالی از عدم تبلیغ مناسب این فیلم گلایه دارد که امروزه انبوه بیلبوردها و تیزرهای تلویزیونی تنها راه تبلیغ به حساب نمیآید. صفحات شخصی عوامل فیلم، بعضا از همه بیلبوردها و شبکههای تلویزیونی بازدید بیشتری دارد و تبلیغ سلبریتیها برای مردم از جذابیت حداکثری برخوردار است. این در حالی است که «فراری» با وجود پتانسیل بالایی که در زمینه استفاده از این فرصت داشت، در عمل کمترین استفاده را از آن کرد و حتی میتوان داوودنژاد و عوامل فراری را جزو متهمان ردیف اول کمکاری در این زمینه دانست.
در میانه بیتوجهی عوامل و کمکاری شرکت پخش، بیش از همه عدم تلاش تهیهکنندگان این فیلم یعنی جهانگیر کوثری و مجید مدرسی به محل سوالی برای علاقهمندان سینما و اهالی رسانه تبدیل شده است. جالب اینکه جهانگیر کوثری در یکی دیگر از آثار اخیر خود یعنی «پل خواب» نیز با وجود رگههای آشکار روشنفکری موجود در کار و حضور اکتای براهنی در قامت کارگردان اثر، تلاش چندانی برای تبلیغ و معرفی این اثر نکرد، گویی که اساسا عدم بازگشت هزینههای تولید این آثار برای تهیهکنندگان آن اهمیتی ندارد! شکست «فراری» در گیشه برگردن هرکسی سنگینی کند، بیشک توفیری در اصل این موضوع ایجاد نخواهد کرد که این فیلم شریف و دغدغهمند و یکی از فرصتهای سینمای اجتماعی ایران برای ارائه تصویری متفاوت از سایر آثار تولید شده در این حوزه، در نهایت با وجود همه قابلیتهایی که داشت نتوانست آنگونه که باید در معرض دید مخاطبان قرار بگیرد.