printlogo


کد خبر: 191104تاریخ: 1397/1/28 00:00
مستندات قرآنی تقریب از دیدگاه رهبر انقلاب
چرا روی اختلاف مذاهب اسلامی سرمایه‌گذاری می‌کنند؟

حمیدالله  رفیعی‌زابلی: بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام(ص)، مسلمانان به علت‌های مختلف، گرفتار اختلافات اعتقادی و سیاسی شده و بتدریج به فرقه‌های متعدد تقسیم شدند. این اختلافات مذهبی و فرقه‌ای با گذشت زمان، باعث نفوذ تدریجی دشمنان اسلام شد و در راستای تحقق منافع این قدرت‌های شیطانی، موجبات درگیری‌های فیزیکی و قتل و کشتار را در میان پیروان مذاهب اسلامی فراهم آورد. این در حالی است که پیروان این مذاهب می‌توانند با حفظ مبانی مذهبی خود، به آیات قرآن کریم و احادیث نبوی تمسک جسته و فضای برادری و انسجام عملی را در میان خود به وجود آورده و دشمنان اسلام را از غلبه بر مسلمانان، مأیوس و ناامید کنند. ولی با کمال تأسف، نادانی برخی مسلمانان از یک‌سو و نفوذ دشمنان در میان مسلمانان از سوی دیگر باعث شده زمینه تسلط دشمنان اسلام بر کشورهای اسلامی فراهم شود و جهان اسلام در معرض خطر جدی قرار گیرد. امروز طعم تلخ این اختلافات را همه مسلمانان اعم از شیعه و سنی و سایر فرقه‌های اسلامی در کام خود می‌چشند و آثار مخرب و مرگبار آن را نظاره‌گرند. طبق فرمایش مقام معظم رهبری، امروز دنیاى اسلام که از جهت ذخایر مادى، انسانى، فکرى و تاریخى یکى از بزرگ‌ترین مجموعه‌هاى جهان است، بیش از همیشه نیازمند وحدت و تقریب است.  متمرکز و هم‌جهت کردن تلاش‌ها و توان‌ها و به جریان انداختن آن در سمت و سوى نجات امت اسلامى، هدف و آرزوى هر مسلمان خیرخواه و دلسوزی است و باید دانست این هدف، جز در سایه نزدیک کردن دل‌ها، فکرها و ایمان‌ها، دست یافتنى نیست. 2 مرد بزرگ جهان اسلام بیش از نیم قرن پیش، این حقیقت روشن را دریافتند و براى آن تلاش کردند و دارالتقریب مذاهب اسلامى را در قاهره برای این امر تأسیس کردند. اگر مردان علم و سیاست، این تلاش را به طور جدی دنبال مى‌کردند، شاید دنیاى اسلام امروز شاهد نتایج غم‌انگیز اختلاف مسلمانان نمى‌شد و شاید مصیبت فلسطین و اوضاع رقت‌بار، هولناک و دلخراش کنونی، گریبان جهان اسلام را نمى‌گرفت. این 2 شخصیت برجسته و ممتاز، یکى فقیه بزرگ دوران و مرجع اعلاى شیعیان جهان در زمان خود و شخصیت کم‌نظیر روحانى در دوران‌هاى اخیر، آیت‌الله العظمى بروجردى و دیگرى، فقیه و مفتىِ بزرگ اهل سنت و رئیس شجاع و نواندیش الازهر، علامه شیخ محمود شلتوت بودند. در عصر حاضر نیز آیت‌الله العظمی خامنه‌ای برای تأمین و تحقق مصالح جهان اسلام بیش از پیش بر اهمیت فزاینده تقریب مذاهب اسلامی تأکید ورزیده و با تشکیل «مجمع التقریب  بین المذاهب الاسلامیه» راه آن 2 بزرگوار را احیا کرده‌اند. مقام معظم رهبری، تقریب بین مذاهب اسلامی را در بیانات خود از جهات متعدد مورد بررسی قرار داده و محورهایی را برای وحدت امت اسلامی مورد توجه قرار داده‌اند. در این مقاله، دیدگاه‌های ایشان که در سخنرانی‌ها و پیام‌های متعدد ایراد شده، به طور منسجم جمع‌آوری و در برخی موارد، به مستندات قرآنی آنها نیز اشاره شده است.  پیامبر اسلام(ص) محور اصلی وحدت امت اسلامی هستند و یکی از عوامل اساسی و عمده تقریب مذاهب اسلامی، وحدت مسلمانان بر محوریت ایمان به رسول گرامی اسلام(ص) است. رهبر معظم انقلاب اسلامی، این مطلب را چنین بیان فرموده‌اند: «وجود نبى مکرم اسلام(ص)، بزرگ‌ترین مایه وحدت در همه ادوار اسلامى بوده است و امروز هم مى‌تواند باشد؛ چون اعتقاد آحاد مسلمانان به آن وجود اقدس بزرگوار، با عاطفه و عشق توأم است و لذا آن بزرگوار، مرکز و محور عواطف و عقاید همه مسلمان‌هاست و همین محوریت، یکى از موجبات انس دل‌هاى مسلمین و نزدیکى فِرَق اسلامى با یکدیگر به حساب مى‌آید. ابعاد شخصیت نبى اکرم را هیچ انسانى قادر نیست به نحو کامل بیان کند و تصویر نزدیک به واقعى از شخصیت آن بزرگوار ارائه نماید. آنچه ما از برگزیده پروردگار عالم و سرور پیامبرانِ سراسر تاریخ شناخته و دانسته‌ایم، سایه و شبحى از وجود معنوى و باطنى و حقیقى آن بزرگوار است اما همین مقدار معرفت هم براى مسلمانان کافى است تا اولاً، حرکت آنها را به سمت کمال تضمین کند و قله انسانیت و اوج تکامل بشرى را در مقابل چشم آنان قرار دهد و ثانیاً، آنها را به وحدت اسلامى و تجمع حول آن محور تشویق کند». (سخنرانی در تاریخ 24/7/1368) مقام معظم رهبری در جایی دیگری نیز می‌فرمایند: «نام مقدس پیامبر(ص) یکى از پرجاذبه‌ترین پدیده‌هاى اسلامى براى کلیه مسلمانان عالم است، چون مسأله، مسأله عاطفه و ایمان با هم است. لذا قوت عملکرد این یاد و این نام براى صحنه‌هاى مربوط به مسلمین، از بسیارى از پدیده‌هاى دیگر اسلامى که فقط بر ایمان متکى است و عواطف در آن نقشى ندارد، بیشتر است. به همین خاطر، بعضى از متفکران بزرگ عالم اسلام، در دوره قبل از ما گفته‌اند محور وحدتِ مسلمین و اتحاد عملى آنها، مى‌تواند نام مقدس آن بزرگوار و ایمان به آن حضرت و یاد آن نبى معظم باشد». (سخنرانی در تاریخ 16/7/1369)  وحدت امت اسلامی بر محوریت رسول گرامی اسلام (ص)، امری ضروری در دین مبین اسلام است که ریشه در قرآن کریم دارد. خداوند در این کتاب آسمانی می‌فرماید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ‌الله وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ؛ محمد(ص) فرستاده خداوند متعال است و کسانى  که با او هستند، در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند». (فتح/29) خداوند در این آیه شریفه پس از آنکه گواهى به رسالت پیامبر اسلام(ص) داده به توصیف یارانش پرداخته و اوصاف ظاهر، باطن، عواطف، افکار و اعمال آنها را طى چند صفت بیان کرده است. یکی از صفات یاران آن حضرت این است که در برابر کفار، شدید و محکم هستند و دومین وصف آنان این است که در میان خود، رحیم و مهربانند. آنها کانونى از عواطف و محبت نسبت به برادران، دوستان و هم‌کیشان خود و آتشى سخت و سوزان و سدى محکم و پولادین در مقابل دشمنان هستند. (آیت‌الله العظمی ناصر مکارم‌شیرازى، 1371، ج22: 13) این آیه شریفه، هر چند اوصاف اصحاب راستین رسول خدا(ص) را بیان فرموده است ولی در حقیقت اوصاف همه کسانی است که به رسالت آن حضرت ایمان دارند و به عبارت دیگر، همه مؤمنان در هر عصر و زمان را شامل می‌شود که باید در برابر دشمنان دین اسلام، شدید و محکم بایستند و در میان خود، کمال عطوفت و مهربانی را داشته باشند. بنابراین پیروان مذاهب اسلامی باید بر محوریت ایمان به رسول خدا(ص)، فاصله‌ها را از میان خود برداشته و زمینه تقریب مذاهب را فراهم کنند؛ چه اینکه در عصر حاضر، خطر دشمن بیش از هر زمان دیگری مسلمانان را تهدید می‌کند. سوای ارزش ذاتی تقریب مذاهب اسلامی با قطع نظر از خطر دشمنان اسلام، خود وحدت مسلمانان نیز ارزش ذاتی دارد. مقام معظم رهبری در این رابطه می‌فرماید: «اگر وحدت و نزدیکى فِرَق اسلامى چیزى است که در خدمت اسلام مى‌باشد و اگر قبول داریم که اتحاد مسلمین به حال مسلمین مفید است و در جهت عظمت اسلام مى‌باشد، یقیناً باید معتقد باشیم از سوى دشمنان اسلام، سخت‌ترین تلاش‌ها و پیچیده‌ترین توطئه‌ها علیه این وحدت و اتحاد در جریان است. این دو از هم غیرقابل انفکاک است. امروز هر چیزى که براى اسلام نافع‌تر است، از نظر دشمنان اسلام مبغوض‌تر مى‌باشد. امروز هر چیزى که بیشتر در جهت عظمت اسلام باشد، بیشتر هم مورد تهاجم دشمنان اسلام است. این، یک معادله قطعى است». (سخنرانی در تاریخ 24/7/1368)
آِیه شریفه «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ» (توبه/ 128) که می‌فرماید: «به یقین، رسولى از خود شما به سوی‌تان آمد که رنج‌هاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است»، هر گونه بهانه را برای ایجاد اختلاف، تفرقه و تنفر از هر مسلمانی می‌گیرد. پیامبری که تحمل مشقات و رنج‌های امت بر او دشوار است، اختلافات مسلمانان و خصومت‌ها و خونریزی‌هایی که در جامعه اسلامی به علت اختلاف پیروان مذاهب اسلامی تحقق پیدا می‌کند، به مراتب ایشان را غمگین کرده و باعث عدم رضایت آن حضرت از مسلمانان می‌شود. به یقین ناامنی‌ها و اختلافات و دوری مذاهب اسلامی از همدیگر نه‌تنها باعث نفوذ دشمنان در میان مسلمانان شده، بلکه باعث شده جامعه اسلامی در برابر دشمنان خوار و ذلیل شود. قرآن کریم، اثر شوم اختلاف را چنین بیان می‌کند: «وَ أَطیعُوا‌الله وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ» «(فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید! و نزاع (و کشمکش) نکنید، تا سست نشوید، و قدرت (و شوکت) شما از میان نرود!» (انفال/ 46). با توجه به این آیه، اختلاف و تفرقه در میان مذاهب اسلامی، به خودی خود یک پدیده شوم است که نه خداوند متعال به آن راضی است و نه پیامبر گرامی اسلام(ص) و نه با هیچ آموزه دین مبین اسلام موافق است. بنابراین وحدت و تقریبی که زمینه اختلافات غیرمعقول را از بین می‌برد، به طور ذاتی ارزش بسزایی دارد.
دشمنان اسلام عامل اختلاف‌افکنی بین مذاهب اسلامی
مقام معظم رهبری درباره نقش دشمنان اسلام در راستای اختلاف‌افکنی بین مذاهب اسلامی چنین می‌فرمایند: «در زمان حال، براى اینکه مسلمین با هم متحد و متفق نباشند و علیه هم کار کنند، تلاش‌هاى مضاعفى انجام مى‌گیرد. این تلاش‌ها به خصوص در وقتى تشدید پیدا کرده که نیاز مسلمین به وحدت، بیش از همیشه است. به تصور خیلى نزدیک به واقعیت، انگیزه تلاش‌هاى دشمنان این است که از تحقق آرزوى سیادت و حاکمیت اسلام که امروز به مراحل عملى نزدیک مى‌شود، جلوگیرى کنند. طبیعى است اگر اسلام بخواهد حاکمیت پیدا کند و مسلمین در دنیاى اسلام بخواهند به اسلام تمسک کنند، با این اختلافات امکان‌پذیر نیست. فاجعه‌آمیزترین مانع در راه حاکمیت و سیادت اسلام  این است که مسلمین را در درون جوامع اسلامى چه در یک کشور، چه در کشورهاى متعدد اسلامى- فرقى نمى‌کند- به جان هم بیندازند». (سخنرانی در تاریخ 1/7/1370) دشمنان و پیروان راه باطل در میان جهان اسلام، اموری را نشانه می‌روند که در تقویت و عزت اسلام و مسلمانان نقش اساسی و کلیدی دارند. نشانه رفتن وحدت مسلمانان و عوامل تقریب مذاهب از سوی دشمنان، ارزش آن را مبرهن می‌کند. دشمنان دوست دارند مسلمانان از دین و مذهب‌شان دست بردارند و با توجه به آیه «وَدَّ کَثیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إیمانِکُمْ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ» (بقره/ 109) که خداوند می‌فرماید: «بسیارى از اهل کتاب، از روى حسد آرزو مى‌کردند شما را بعد از اسلام و ایمان، به حال کفر بازگردانند؛ با اینکه حق براى آنها کاملا روشن شده است» امروز نیز به علت همین صفت می‌خواهند مسلمانان از دین‌شان دست بردارند. یکی از راه‌های اختلاف‌افکنی و دور نگه داشتن مسلمانان از همدیگر، پدیده تکفیر است که از سوی دشمنان اسلام طراحی شده است؛ در حالی‌ که بر اساس معیارهای متقن دین مبین اسلام، هیچ مسلمانی حق ندارد مسلمان دیگر را تکفیر کند، زیرا خداوند در قرآن کریم خطاب به مسلمانان می‌فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده‌اید! هنگامى که در راه خدا گام برمى‌دارید (و به سفرى براى جهاد مى‌روید) تحقیق کنید و به کسى که اظهار صلح و اسلام مى‌کند نگویید مسلمان نیستى.» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ‌الله فَتَبَیَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى  إِلَیْکُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِنا: نساء/ 94) بر اساس این آیه شریفه، اظهار اسلام یعنی شهادت به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر، موجب حرمت جان و مال انسان می‌شود. مفسران در شأن نزول این آیه آورده‌اند که پیامبر(ص) بعد از بازگشت از جنگ خیبر، «اسامه بن‌زید» را با جمعى از مسلمانان به سوى یهودیانى که در یکى از روستاهاى فدک زندگى مى‌کردند، فرستاد تا آنها را به سوى اسلام یا قبول شرایط ذمه دعوت کنند. یکى از یهودیان به نام مرداس که از آمدن سپاه اسلام با خبر شده بود اموال و فرزندان خود را در پناه کوهى قرار داد و به استقبال مسلمانان شتافت؛ در حالى که به یگانگى خدا و نبوت پیامبر(ص) گواهى مى‌داد. اسامه بن زید به گمان اینکه مرد یهودى از ترس جان و براى حفظ مالش، اظهار اسلام مى‌کند و در باطن مسلمان نیست، به او حمله کرد و او را کشت و گوسفندان او را به غنیمت گرفت. هنگامى که خبر به پیامبر(ص) رسید، سخت از این جریان ناراحت شدند و فرمودند: تو مسلمانى را کشتى، اسامه ناراحت شد و عرض کرد این مرد از ترس جان و براى حفظ مالش، اظهار اسلام کرد. پیامبر(ص) فرمود: تو که از درون او آگاه نبودى، چه می‌دانى؟ شاید براستى مسلمان شده بود. در این موقع آیه فوق نازل شد و به مسلمانان هشدار داد به خاطر غنایم جنگى و مانند آن، هیچ‌گاه انکار سخن کسانى را که اظهار اسلام مى‌کنند نکنند، بلکه هر کس اظهار اسلام کرد، باید سخن او را پذیرفت. (آلوسی1415ق،  ج3: 116) تکفیری‌ها با دستور خداوند به صراحت مخالفت ورزیده و به نام دین اسلام، کسانی را تکفیر می‌کنند و خون آنان را می‌ریزند و اموال‌شان را به غنیمت برده و زنان‌شان را به کنیزی می‌گیرند که نسل در نسل مسلمان بوده‌اند. این رفتار تکفیری‌ها هیچ توجیهی ندارد؛ جز اینکه با پشتیبانی دشمنان اسلام، مذاهب اسلامی را با همدیگر درگیر کرده و مانع تقریب و وحدت مسلمانان شوند. آنها برای ایجاد تنفر در میان پیروان مذاهب اسلامی ابزار و روش‌های گوناگون را به کار می‌برند. رهبر حکیم انقلاب به این پدیده چنین اشاره‌ای دارند: «این شیطانى که حمله می‌کند، همیشه یک جور حمله نمی‌کند. شیطانِ امروز که از راه اینترنت و ماهواره و روش‌هاى ارتباطى مدرن و فوق مدرن سراغ شما مى‌آید، حرف‌هاى مدرنى هم دارد؛ سخت‌افزارش را مدرن کرده، نرم‌افزار مدرن هم دارد. شبهه‌آفرینى دارد، اخلال در عقیده دارد، ایجاد تشویش در ذهن دارد، تزریق ناامیدى دارد، ایجاد اختلاف دارد. الان دلارهاى نفتى دارد یک جاهایى صرف می‌شود؛ بنده خبر دارم، اطلاع دارم. اینها گزارش‌هایش، غالباً گزارش‌هایى است که پخش نمی‌شود. در بعضى از کشورهاى اسلامى مثل ریگ پول می‌ریزند براى اینکه در بین سنى‌ها اجتماع ضد شیعه درست کنند.... از آن طرف هم به یک گوینده به اصطلاح شیعى پول می‌دهند که در تلویزیون، به نام شیعه،‌ ام‌المؤمنین عایشه را متهم کند، قذف کند، اهانت کند. روش‌ها اینهاست... از کارهاى اینها گول نخوریم. اختلاف براى آنها بیشترین و بزرگ‌ترین نعمت است». (سخنرانی در تاریخ 20/7/1390) پیروان شیطان از روش‌های شیطانی استفاده می‌کنند و تا می‌توانند برای بدفرجامی مسلمانان هر وسیله و روشی را به کار می‌برند. شیطان خطاب به خدا گفت: «من بر سر راه مستقیم تو، در برابر آنها کمین مى‌کنم! سپس از پیش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغ‌شان مى‌روم و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهى یافت!» (اعراف، 16و17)
 نادانی و جهل، مهم‌ترین منشأ اختلاف و تنفر روحی
رهبر معظم انقلاب، نقش جهالت و نادانی را در مسأله اختلاف چنین بیان می‌کنند: «کسانى که بدون فهم حقیقت و بدون تقوا، جمعیت عظیمى از مسلمانان را از دین خارج مى‌دانند، خارج مى‌کنند، تکفیر مى‌کنند؛ این گروه‌هاى  تکفیرى  نادان- حقیقتاً مناسب‌ترین صفت براى اینها نادانى است، اگرچه در آنها خباثت هم هست اما جهالت مهم‌ترین خصوصیت اینهاست- اینها را بایستى ما تا آنجایى که مى‌توانیم، ارشاد کنیم؛ مردم را از اینها بترسانیم که مردمِ ما «وَ لِتَصْغى  إِلَیْهِ أَفْئِدَه الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَه وَ لِیَرْضَوْهُ وَ لِیَقْتَرِفُوا ما هُمْ مُقْتَرِفُونَ» (انعام/ 113: نتیجه (وسوسه‌هاى شیطان و تبلیغات شیطان صفتان) این خواهد شد که دل‌هاى منکران قیامت، به آنها متمایل گردد و به آن راضى شوند و هر گناهى که بخواهند، انجام دهند) بعضى‌ها به خاطر ضعف ایمان، به خاطر ضعف معرفت، مجذوب این حرف‌هاى دشمنان مى‌شوند». (سخنرانی در تاریخ 25/10/1385) طبق دستور خداوند متعال که می‌فرماید: «وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى  وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا‌الله إِنَّ‌الله شَدیدُ الْعِقاب» (مائده، 2) ما باید مراقبت کنیم. وظیفه علما، وظیفه سنگینى است. امروز وحدت دنیاى اسلام، یک هدف اعلاست که اگر این وحدت حاصل شد، آن وقت دنیاى اسلام حقیقتاً مى‌تواند به عزت کامل و عمل به احکام اسلامى دست پیدا کند؛ مى‌تواند این کار را هم بکند. هم دولت‌ها باید کمک کنند، هم ملت‌ها باید کمک کنند.» مسلمانان و پیروان مذاهب اسلامی و حتی دولت‌های کشورهای اسلامی باید همواره در راه نیکى و پرهیزکارى با هم تعاون داشته باشند و هرگز در راه گناه و تعدى همکارى نکنند. بنابراین امروز و هر روز، تقریب و وحدت در میان مسلمانان از بهترین مصادیق نیکی و پرهیزکاری و اختلاف و بدبینی، روشن‌ترین مصداق گناه و تعدی است.  رهبر معظم انقلاب، راهکار بسیار مؤثری در برابر عوامل اختلاف‌افکنی مطرح کرده و فرموده‌اند: «...علماى شیعه و سنى با هم جلسه بگذارند، تفاهم کنند، با هم حرف بزنند [پیروان هر مذهب، عقاید و فقه خود را تدریس کنند] اما کارهاى مشترک هم می‌توانند انجام دهند... هر کسى اگر می‌خواهد مذهب خودش، کار خودش را حفظ کند، داشته باشد؛ اگر می‌خواهند بحث مذهبى بکنند، هیچ اشکالى ندارد-من بحث مذهبى را هم قبول دارم- اگر دوست دارند بحث علمىِ مذهبى بین علما و بین صاحبان فن بکنند، بنشینند این کار را بکنند؛ منتها نه در منظر و مرئاى مردم، بلکه در جلسات علمى بنشینند با هم بحث کنند؛ او استدلالش را بگوید، آن استدلالش را بگوید؛ یا یکى قانع می‌شود، یا قانع نمی‌شود؛ اینها اشکال ندارد؛ لیکن به‌رغم همه اینها، یک امور مشترکى وجود دارد؛ یک دردهاى مشترکى هست که درمان‌هاى مشترکى دارد. عالم شیعه در بین مردمِ خود، عالم سنى در بین مردمِ خود نفوذ دارند؛ از این نفوذ استفاده کنند، این مشکلات مشترک را برطرف کنند. امروز کسانى هستند که سلاح‌شان تکفیر است؛ ابایى هم ندارند که بگویند ما تکفیرى هستیم؛ اینها سمند... این سم را باید از محیط اسلامى خارج کرد». (سخنرانی در تاریخ 20/7/1390) خداوند متعال در آیه «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ‌الله وَ أُوْلَئکَ هُمْ أُوْلُواْ الْأَلْبَابِ» (زمر/ 17و 18) می‌فرماید: «پس بندگان مرا بشارت ده! همان کسانى که سخنان را مى‌شنوند و از نیکوترین آنها پیروى مى‌کنند، آنان کسانى هستند که خدا هدایت‌شان کرده و آنها خردمندانند». با توجه به این آیه شریفه، بحث‌های علمی در میان پیروان مذاهب اسلامی مطلوب قرآن کریم است؛ به شرطی که برای جست‌وجوی حق و انتخاب بهترین باشد و اغراض غیرمعقول را در بر نداشته باشد. به گفته فخر رازی، مفسر مشهور اهل سنت، هدایت و رستگاری بستگی به این دارد که انسان چیزهای زیادی بشنود و از میان آنها، بهترین و صحیح‌ترین را انتخاب کند. روشن است که تمییز بهترین و صحیح‌ترین، بدون شنیدن و بدون به کارگیری عقل و استدلال امکان‌پذیر نیست. (رازی، 1420ق، ج26: 437) رهبر معظم انقلاب در این رابطه می‌فرمایند: «در بحث علمى، طبیعى است که هر کس عقیده‌اى دارد. اثبات آن عقیده، به معناى نفى و رد عقاید دیگرى، استدلال بر عقیده خود است. همه اینها مفهوم، قابل درک و قابل تحمل است. همین بحث‌ها هم همیشه دامنه تفکر را گسترش مى‌دهد، تعمیق مى‌کند و پیش مى‌برد؛ مانعى ندارد؛ لیکن آنجایى که 2 گروه، هر دو منتسب به اسلام، و هر دو معتقد به مبانى اساسى واحد، در مقابل هم صف‌آرایى مى‌کنند تا یکدیگر را محو کنند، یا ضربه بزنند، یا جریحه‌دار کنند، این فاجعه است؛ ما از این کار بایستى جلوگیرى کنیم». (سخنرانی در تاریخ 1/7/1370) مقام معظم رهبری به عنوان راهکار مؤثر در رفع اختلاف و ایجاد تقریب مذاهب نکاتی را مورد توجه قرار داده‌اند. ایشان می‌فرماید: «در مسأله وحدت، 2 نقطه یا 2 جهت‌گیرى اساسى وجود دارد که هر کدام به تنهایى، حائز اهمیتند: ... یکى از این دو نکته، عبارت از رفع اختلافات و تناقض‌ها و درگیری‌ها و تضادها و کارشکنی‌هاست که از قرن‌ها پیش تا امروز، میان طوایف و فِرَق مسلمین وجود داشته است و همیشه هم این تناقض‌ها به ضرر مسلمین تمام شده است. اگر به تاریخ اسلام برگردیم، خواهیم دید که زمام و مبدأ همه یا قسمت اعظم این تعارض‌ها و تناقض‌ها، به دستگاه‌هاى قدرت مادى برمى‌گردد. تاریخ اسلام را ملاحظه کنید، خواهید دید از اختلافات اولیه یعنى مسأله خلق قرآن و امثال آن تا بقیه اختلاف‌هایى که در طول زمان، بین فِرَق اسلامى مخصوصاً در زمان‌هاى بیشترى بین شیعه و سنى اتفاق افتاده است، تقریباً سرنخ این اختلافات در تمام بلاد اسلامى، دست قدرت‌هاست. البته جهالت‌هاى عمومى و تعصب‌هاى غیرمتکى به منطق و تحریک احساسات یکدیگر اثر دارد اما اینها زمینه است و هیچ کدام، آن حوادث خونین بزرگى را که ما در تاریخ مشاهده مى‌کنیم به وجود نمى‌آورد. آن حوادث بزرگ، به دستگاه ارباب قدرت برمى‌گردد که از این اختلاف، دنبال فایده‌اى مى‌گشتند. استعمار که وارد کشورهاى اسلامى شد، بعضى مستقیم و بعضى غیرمستقیم، واضح شد که او هم دنبال همین قضیه است. رفتار بعضى از شخصیت‌هاى معروف اروپایى، چه سیاسى و چه فرهنگى، خیلى عبرت‌انگیز است. به مصر که مى‌رفتند، یک طور صحبت مى‌کردند؛ به باب عالى کشور عثمانى که مى‌رفتند، یک طور صحبت مى‌کردند؛ به ایران شیعى که مى‌آمدند، طور دیگر صحبت مى‌کردند. هدف‌شان هم به هم ریختن نظام وحدت بود که استعمار اروپا و سردمداران تمدن صنعتى، از آن مى‌ترسیدند؛ حق هم داشتند بترسند. کار خودشان را هم کردند و بین مسلمین، اختلاف عمیق و عجیبى را به وجود آوردند. وحدتى که ما اعلام مى‌کنیم و شعار مى‌دهیم و به آن دلبسته هستیم و دنبال آن، حرکت و کار مى‌کنیم، نخستین نقطه‌اش باید ناظر به رفع این تعارض‌ها و تناقض‌ها و اختلاف‌ها و درگیری‌ها باشد که خداى متعال به این راضى است و مؤمنان و مخلصان و اولیا و عقلا از آن خشنودند. باید مقدمات و زمینه‌هاى این کار فراهم شود. اختلاف عقیدتى دارند، داشته باشند؛ اختلاف قومى دارند، داشته باشند؛ تغایر نژادى دارند، داشته باشند. اینها مستلزم و مستوجب تنافس و تعارض و درگیرى و جدال بین مسلمین نشود. باید همه مخلصانه کار کنند. علماى بزرگ، متفکران، روشنفکران، نویسندگان، شعرا، هنرمندان، واقعاً این را واجب الهى بدانند. این آیه شریفه قرآن: «و اعتصموا بحبل‌الله جمیعا» (آل‌عمران/ 103) و آیات دیگر، خطاب به ما و همه مسلمین در مقابل دشمنان اسلام است. به این آیات عمل کنیم. نکته دوم این است که این وحدت باید در خدمت و در جهت حاکمیت اسلام باشد... اگر علماى اسلام قبول مى‌کنند که قرآن فرموده است: «و ما ارسلنا من رسول الّا لیطاع بإذن الله» (نساء/ 64)، پیامبر نیامد که نصیحتى بکند، حرفى بزند، مردم هم کار خودشان را بکنند و به او هم احترامى بگذارند؛ آمد تا مورد اطاعت قرار بگیرد، جامعه و زندگى را هدایت کند، نظام را تشکیل بدهد و انسان‌ها را به سمت اهداف زندگى درست پیش ببرد.  اگر علماى اسلام قبول دارند که قرآن کریم مى‌فرماید: «لقد ارسلنا رسلنا بالبیّنات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم النّاس بالقسط» (حدید/ 52)، اقامه قسط و عدل و رفع ظلم و ایجاد زندگى صحیح براى بشر، هدف ادیان است، پس باید حرکت به سمت حاکمیت اسلام باشد و حاکمیت اسلام در کشورها و جوامع اسلامى، امرى ممکن است». (سخنرانی در تاریخ 16/7/1369) همچنین در بیانی دیگر، ایشان معتقدند: «اگر در جوامع و کشورهاى اسلامى، علما، روشنفکران، متفکران، بزرگان و پیشگامان وحدت، جهت حرکت‌شان به سمت حاکمیت اسلام باشد، این حرکت، حرکت موفقى است؛ و الا اگر این طور نباشد و در مقابل حاکمیت طواغیت و کفار و حکومت‌هاى سرسپرده و بى‌عرضه، تابع و تسلیم باشند، معلوم است که وحدت تضمینى نخواهد داشت.شما از این طرف، شعار وحدت بدهید، جوش بزنید، غصه بخورید؛ از آن طرف، پول‌هاى بناحق بذل و خرج شده و یک عده آدم سست عنصرِ قلم به مزدِ نوکرصفت هم پیدا مى‌شوند و اندوخته‌هاى شما را به باد خواهند داد و رشته‌ها را پنبه خواهند کرد. «مجمع التقریب بین المذاهب الاسلامیه» ... زمینه‌هاى تقریب را در جنبه‌هاى اعتقادى، کلامى، فکرى، فقهى، اصولى و علمى فراهم بکند؛ لیکن آن هدف اساسى باید به یاد متفکران اسلام باشد. دشمنان اسلام، این را نمى‌خواهند اما آنچه خدا مى‌خواهد، آن خواهد شد. «و‌الله غالب على امره» (یوسف/ 21)» (سخنرانی در تاریخ 16/7/1369) مقام معظم رهبری، تقریب بین مذاهب را در 3 موضوع امکان‌پذیر می‌دانند.  ایشان می‌فرمایند: «در مسأله تقریب همان طور که مکرر گفته شده غرض این است که فرقه‌هاى اسلامى، در مقام فکر و اعتقاد به یکدیگر نزدیک بشوند. اى بسا برخى از تصورات فِرق نسبت به یکدیگر، با مباحثه و مذاکره، به استنتاج خوبى منتهى بشود. شاید بعضى از سوءتفاهم‌ها برطرف و بعضى از عقاید تعدیل و بعضى از افکار به طور واقعى به هم نزدیک بشود. البته اگر این بشود، بسیار بهتر از هر شکل دیگر است؛ حداقل این است که روى مشترکات تأکید بشود. این گفت‌وگوها و مذاکرات، کمترین فایده‌اش این خواهد بود. بنابراین باید از طرح مسائل تفرقه‌انگیز خوددارى بشود. در مرحله فقهى نیز تبادل نظر بین مذاهب مختلف، در بسیارى از ابواب فقهى، به فتاواى نزدیک، بلکه واحدى منتهى خواهد شد. بعضى از فِرق اسلامى، در برخى از ابواب فقهى، تحقیقات و پیشرفت‌هاى قابل ملاحظه‌اى دارند؛ دیگران مى‌توانند از آنها استفاده کنند. گاهى ممکن است در برخى احکام و استنباطات اسلامى از کتاب و سنت، نوآوری‌هایى در اختیار بعضى از فِرق اسلامى باشد؛ دیگران از آن استفاده خواهند کرد و به فتاواى نزدیک به هم یا مشترکى خواهند رسید. در نهایت و شاید مهم‌تر از همه نتایج تقریب، تقریب عملى است؛ یعنى همکارى مسلمین با یکدیگر، منهاى احساس جدایى عقیدتى فرقه‌اى. اگر دشمنان بگذارند و اگر ما عاقل باشیم، این امر بسیار ممکن و سهل‌التناولى است. پس، این سه مرحله است: هم در مرحله اعتقاد، هم در مرحله احکام فقهى و هم در مرحله همکارى عملى. آنچه اینها را تضمین مى‌کند، این است که اولًا به توطئه دشمن هوشمندانه نگاه کنند؛ ثانیاً به آن مواردى از اسلام که این تقریب را تضمین مى‌کند، بیشتر فکر کنند». (سخنرانی در تاریخ 1/7/1370)
 نتیجه‌گیری
از آنچه بیان شد، این نتیجه به دست می‌آید که تقریب مذاهب، زمینه‌ساز وحدت امت اسلامی است. تقریب و وحدت، خواست خداوند و پیامبر اسلام(ص) است. این پدیده با کمک و تعاون پیروان مذاهب بویژه علمای آنان امکانپذیر است؛ چه اینکه عقلاً و شرعاً بین اختلاف در عقاید و مسائل فقهی و اختلاف عملی هیچ ملازمه‌ای وجود ندارد. افزون بر آن، بسیاری از اختلافات و سوءتفاهم‌ها با بحث‌های علمی در حوزه‌های اعتقادی و فقهی مرتفع می‌شود و در نتیجه، افزون بر اینکه نسبت به عقاید همدیگر خالی از اتهام و نسبت‌های ناروا به صورت واقع‌گرایانه آشنا می‌شوند، منافذ اختلاف‌افکنی را بر روی دشمنان اسلام می‌بندد و منفعت معنوی و مادی آن نصیب همه مسلمانان می‌شود.
منبع: فصلنامه حبل‌المتین


Page Generated in 0/0068 sec