محسن شهمیرزادی: جعفر پناهی در سال 89 و بعد از حضور فعال در اغتشاشات 88 و مسائل پساانتخاباتی به 20 سال محکومیت از ساختن فیلم، فیلمنامه و مسافرت به خارج از کشور و مصاحبه با رسانههای داخلی و خارجی محکوم شد اما پناهی بعد از این محکومیت به آسانی و بدون هرگونه مجوزی 4 فیلم سینمایی ساخت که به نوع خود میتوان به او لقب فیلمساز پرکار را داد! ماجرا اما به اینجا ختم نمیشود، چرا که جشنوارههای خارجی نظیر برلین و کن به فیلمهای درجه چند این سیاستورز کارگردانپیشه اقبال بسیاری نشان دادند و با توجه به مضمون سیاه فیلمهای او از جامعه ایران و ممنوعالخروجیاش، همواره به فیلمهای او نگاه ویژهای داشتند. پناهی امسال در شرایطی با فیلم «سه رخ» یعنی چهارمین اثرش در دوره ممنوعالکاری راهی بخش اصلی جشنواره فیلم کن شده است که به نظر میرسد برخی جریانات سینمایی در تلاشند تا شرایط را برای حضور او در این رویداد فراهم کنند. تازهترین نمونه این موضوع نامه خانه سینما به رئیس قوهقضائیه برای فراهم کردن شرایط حضور پناهی در این رویداد است.
درخواست برای قانونشکنی؟
در این نامه که به امضای همایون اسعدیان، رئیس هیات مدیره خانه سینما رسیده، خطاب به آیتالله صادق آملیلاریجانی آمده است: «احتراماً همانگونه که مستحضر هستید سینمای کشورمان به عنوان پرچمدار فرهنگ جمهوری اسلامی قارهها را درنوردیده و جایگاهی جهانی و مؤثر در عرصه هنر بینالمللی یافته است و روزی نیست که از جشنوارهها و مجامع معتبر بینالمللی جایزهای به موزه جوایز هنر هفتم میهنمان اضافه نشود. اخیراً فیلم «سه رخ» ساخته آقای جعفر پناهی در بخش اصلی جشنواره فیلم کن پذیرفته شده و رسم مألوف جشنوارهها بر این است که کارگردانان آثار، هنگام نمایش فیلمهایشان در هر رویداد سینمایی حضور داشته باشند و عدم حضورشان به دلایل سیاسی و ممنوعیتهای قضایی، تصویری نامطلوب از کشور متبوعشان ایجاد خواهد کرد. با عنایت به عرایض فوق استدعا دارد به لحاظ مصالح ملی و ارائه تصویری واقعی از فضای فرهنگ میهن اسلامی، مقرر فرمایید نسبت به صدور مجوز حضور ایشان در جشنواره مذکور مساعدت مقتضی مبذول شود». اما نکته جالب توجه در ارتباط با این نامه آن است که خانه سینما به عنوان اصلیترین نهاد صنفی اهالی سینما در حالی خواستار مساعدت قوهقضائیه درباره خروج جعفر پناهی از کشور و حضور او در جشنواره فیلم کن شده است که دادگاه انقلاب اسلامی در سال 1389 و پس از تکرار جرائم ضدایرانی جعفر پناهی او را به اتهام «اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی» به 6 سال حبس تعزیری و 20 سال محرومیت از حقوق اجتماعی شامل ساختن فیلم، نوشتن هر نوع فیلمنامه، مسافرت به خارج از کشور و مصاحبه با رسانهها و مطبوعات داخلی و خارجی محکوم کرده است. البته این حکم تاکنون بارها توسط پناهی نقض شده است!
تناقضهای بزرگ در یک نامه کوچک
اما گذشته از اصل نامه که حاوی درخواستی غیرمنطقی از ریاست قوهقضائیه است، آنچه بیش از آن جلب توجه میکند، استدلال عجیب نگارندگان این نامه برای لزوم حضور جعفر پناهی در جشنواره کن (حتی با فرض آنکه او با ساخت این فیلم و ارسال آن به یک جشنواره خارجی قانونشکنی نکرده باشد) است. آنجا که آمده است: «سینمای کشورمان به عنوان پرچمدار فرهنگ جمهوری اسلامی قارهها را درنوردیده»؛ یعنی نگارندگان این نامه واقعا معتقدند سینمای جعفر پناهی و آثار تولید شده توسط او پرچمدار فرهنگ جمهوری اسلامی است؟! همچنین در جای دیگری از این نامه عجیب آمده است: «به لحاظ مصالح ملی و ارائه تصویری واقعی از فضای فرهنگ میهن اسلامی، مقرر فرمایید نسبت به صدور مجوز حضور ایشان در جشنواره مذکور مساعدت مقتضی مبذول شود.» این یعنی حضور جعفر پناهی به عنوان یک مجرم و قانونشکن در یک جشنواره خارجی، میتواند تصویری واقعی از فضای فرهنگ میهن اسلامی نشان دهد؟! آیا اگر کسی دارای شهرت باشد، به واسطه آن حق دارد قانون را زیرپا بگذارد و ما هم برای اینکه «تصویری واقعی از فضای فرهنگی کشورمان» نشان دهیم باید در برابر قانونشکنی این فرد دارای شهرت، سکوت کنیم؟ جالب اینکه سینماگران ما در شرایطی از رئیس قوهقضائیه درخواست نادیده گرفتن قانونشکنی پناهی را دارند که پیش از این بارها و بارها نسبت به بیتوجهی برخی مسؤولان به قانون اعتراض کردهاند و با ادبیاتی تند این موضوع را مورد نقد قرار دادهاند؟ آیا قانون فقط وقتی به نفع ما است باید مورد احترام قرار بگیرد؟! به نظر میرسد پس از اینکه سینماگران از طریق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به نتیجه مدنظر خود نرسیدهاند، این بار با فشار رسانهای به قوهقضائیه قصد دارند به هدف خود نایل شوند.
بیقانونیهای سابقهدار
اما همه این حرفها و نامهنگاریها که زمزمههای اولیه آن از مدتی پیش و در فضای رسانهای جریان حامی سینمای شبهروشنفکری شنیده میشد، در شرایطی است که ساخت فیلم «سه رخ» نخستین مورد از موارد قانونشکنی جعفر پناهی نیست. پناهی در سال 2011 فیلمی تحت عنوان «این یک فیلم نیست» تولید کرد که در فرانسه توسط شرکت فیلم کانیبال توزیع شد. فیلم او در فهرست اولیه جایزه اسکار قرار گرفت و در جشنواره فیلم کن، در فستیوال فیلم نیویورک و همچنین در جشنواره فیلم ورشو پخش شد. در این میان جایزه مربی طلایی جشنواره فیلم کن و جایزه ویژه هیات داوران جشنواره آزادی لندن به او داده شد. او 2 سال بعد و در حالی که 17 سال از محکومیتش باقی مانده بود، «پرده» را تولید کرد. این فیلم او نیز در جشنوارههای مختلف بینالمللی مورد توجه قرار گرفت و خرس نقرهای بهترین فیلمنامه نیز به این فیلم داده شد. او سال 2015 «تاکسی» را تولید کرد و جشنواره برلین نیز خرس طلایی خود را به این فیلم داد. حالا پناهی فیلم چهارم خود را هم در دوران محکومیتش تحت عنوان «سه رخ» تولید کرده است؛ فیلمی که به نظر نمیرسد باز هم چیزی جز سیاهنمایی از جامعه ایران و حمایت جشنوارههای خارجی از «زغال پناهی» باشد. اما آنچه از نامهنگاری اخیر به وضوح میتوان تشخیص داد، تغییر سیاست جریان حامی سینمای شبهروشنفکری ایران در ارتباط با ماجرای جعفر پناهی و تغییر مسیر فشارهای رسانهای از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به قوهقضائیه است اما چیزی که در این میان مشخص نیست آن است که نهادی همچون خانه سینما که این روزها علیالقاعده باید درگیر موضوعات مهم صنفی و مشکلات بیشمار مالی طیف گستردهای از اهالی سینما باشد، چرا اعتبار و جایگاه خود را صرف پرداختن به چنین موضوعات کمارزش و پیش پا افتادهای میکند؟