میثم مهرپور: بالاخره فرجام برجام برای همگان هویدا شد و دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا همانطور که پیشتر نیز گفته بود به طور یک طرفه از این توافق خارج شد. این توافق اگر چه در ظاهر و باطن و به اذعان مقامات دولت حسن روحانی تقریبا هیچ عایدی برای اقتصاد ایران نداشت اما بر اساس تعهد و توافق شکل گرفته، طرفین خود را ملزم به پایبندی به آن میدانستند، موضوعی که با خروج علنی رئیسجمهور آمریکا از برجام شکل تازهای به خود گرفته است. با این حال حسن روحانی بعد از لغو برجام از سوی ترامپ از ادامه اجرای توافق با اروپا سخن گفته و تصمیم ایران درباره برجام را به ادامه مذاکرات با اروپا و چند هفته آینده موکول کرد. همین جهتگیری- یعنی عدم تصمیم قطعی درباره خروج یا عدم خروج ایران از برجام- به واسطه تداوم سیاست انتظاری و بلاتکلیفی ایران اشتباه دیگری از دولت ایران است، چرا که با خروج ترامپ از برجام 2 حالت برای تصمیمات دولت ایران در هفتههای آتی متصور است؛ حالت اول خروج ایران از برجام است که با فاصله زمانی چند هفتهای از تصمیم ترامپ انجام شود که خود این موضوع میتواند علاوه بر شوک روانی تصمیم ترامپ بر بازار ایران- که شوکی روانی و غیرواقعی است- شوک دیگری نیز با تصمیم طرف ایرانی برای خروج از برجام بر اقتصاد ایران وارد کند.
حالت دوم باقی ماندن ایران در برجام و ادامه برجام با کشورهای اروپایی (6 منهای 1) بدون حضور آمریکاست. استدلال دولتیها در این زمینه این است که کشورهای اروپایی مبادلات تجاری زیادی با ایران دارند و هرگز راضی نمیشوند به خواست آمریکا بازار ایران و منافع اقتصادیشان در ایران را رها کنند. در این میان اگر حتی یک درصد امکان همراهی اروپا با ایران و عدم تابعیت آنها از سیاستهای آمریکا وجود داشت، میشد به ادامه برجام با تمام معایب آن و به صورت کجدار و مریز امیدوار بود. این در حالی است که اصولا فلسفه مذاکرات هستهای با حضور آمریکا نداشتن اختیار کافی از سوی اروپاییها و تزیینی بودن حضور آنها در مذاکرات بود به طوری که حسن روحانی در سال 92 صراحتا آمریکا را کدخدایی دانسته بود که بدون حضور و موافقت او کاری از پیش نمیرود. در ادامه به بررسی برخی دلایل اقتصادی لزوم تبعیت اروپا از سیاستهای آمریکا و همراهی اتحادیه اروپایی با تحریمهای آمریکا در دوران «پساخروج» میپردازم.
بر اساس آمارهای رسمی میزان واردات کشور از اتحادیه اروپایی در سال گذشته و پس از اجرای برجام به رقمی حدود 21 میلیارد دلار رسیده که این رقم نسبت به سال 92 (اوج تحریمها) رشدی تقریبا 4 برابری را نشان میدهد. مراوداتی که البته بخش قابل توجهی از آن در سالهای تحریم و قبل از توافق برجام نیز وجود داشته اما به واسطه تحریمها عمده این مراودات از کانالهای دیگری مانند ترکیه و دوبی انجام میشده است. با این حال در این مساله که با اجرای برجام مراودات تجاری ایران با اروپا آن هم به صورت یک طرفه و به نفع اروپا افزایش یافته، شکی نیست اما توجه به میزان این مبادلات و قیاس آن با مراودات تجاری اتحادیه اروپایی با آمریکا روشنکننده بسیاری از ابهامهاست.
اگر چه مبادلات تجاری اتحادیه اروپایی با ایران در قیاس با مراودات این اتحادیه با برخی کشورهای منطقه غرب آسیا، کشورهای آمریکای لاتین یا بسیاری از اقتصادهای قاره آفریقا رقم قابل توجهی بوده و از این رو میتوان اروپا و ایران را شرکای بزرگ تجاری برای یکدیگر دانست اما این مساله تا زمانی صادق است که شریک مهمتری از ایران خواهان قطع این رابطه تجاری نباشد. در غیر این صورت و با قرار گرفتن اروپا بر سر دوراهی انتخاب ایران یا آمریکا قطعا میزان تجارت و مبادلات تجاری ایران و اروپا قابل قیاس با مبادلات تجاری اروپا و آمریکا نبوده و بیتردید همانند سالهای تحریم، شرکتهای اروپایی حتی بدون فکر کردن به منافع اقتصادی خود در ایران مجبور به ترک کشورمان خواهند شد، چرا که در غیر این صورت منافع بسیار بزرگتری را از دست خواهند داد. مراودات تجاری آمریکا با اروپا در قالب مبادلات کالا، خدمات و... سالانه رقمی بیش 1000 میلیارد دلار و تقریبا 50 برابر میزان مبادلات ایران با اتحادیه اروپایی است. همانطور که در گذشته نیز ثابت شده بهرغم وجود منافع اقتصادی برای شرکتهایی چون توتال یا پژو این شرکتها با دستور آمریکا و ترس از جریمههای آمریکا و قطع مبادلات تجاری با آمریکا از ایران خارج شدند.
اتحادیه اروپایی فقط در سال 2016 رقمی حدود 370 میلیارد یورو صادرات به کشور آمریکا داشته است. در همین سال اروپا، حدود 246 میلیارد یورو واردات از آمریکا داشته است که نشاندهنده بیش از 600 میلیارد یورو مبادله تجاری میان اتحادیه اروپایی و آمریکا در یکسال است، به نحوی که فقط تراز تجاری اتحادیه اروپایی از مبادلات با آمریکا رقمی حدود مثبت 124 میلیارد یورو است که فقط میزان مثبت بودن تراز تجاری اتحادیه اروپایی و آمریکا چندین برابر کل مبادلات تجاری ایران با این اتحادیه است.
تمام این اعداد و ارقام نشاندهنده این است که انتخاب بین ایران و آمریکا برای اروپاییها به لحاظ اقتصادی چیزی شبیه طنز بوده و قطعا اروپا در شرایط اجبار حتی نیمنگاهی هم به ادامه مراودات اقتصادی خود با ایران نخواهد داشت و همانطور که این مراودات با چراغ سبز آمریکا آغاز شده بود، با چراغ قرمز آمریکا نیز به پایان خواهد رسید که زمزمههای آن در روزهای گذشته و اظهارات شرکتهای اروپایی حاضر در ایران به گوش میرسد. اینکه عدهای سادهلوح گمان کنند اروپا به خاطر فروختن چند هواپیما و ساخت خودرو یا حضور در صنعت نفت ایران جرات و شهامت مخالفت با آمریکا را خواهد داشت، اوج بیاطلاعی این افراد از اعداد و ارقام تجارت میان این کشورها و روابط بینالمللی و اقماری حاکم بر کشورهای دنیاست. علاوه بر این موضوع، نقش سرمایهگذاری خارجی (FDI) بسیار پررنگ است که به نوعی امنیت اقتصادی دو طرف را وابسته به هم میکند. در این بین در حالی که چیزی حدود 5000 میلیارد یورو سرمایهگذاری مستقیم به صورت متقابل میان آمریکا و کشورهای اتحادیه اروپایی وجود دارد، مجموع سرمایهگذاری جذب شده ایران در طول سال از 5 میلیارد دلار تجاوز نمیکند که طبیعتا تمام این سرمایهگذاریها نیز از سوی اتحادیه اروپایی نیست. خود این موضوع نشاندهنده عدم تناسب منافع اقتصادی اروپا- آمریکا در قیاس با اروپا- ایران است.