عبدالباری عطوان: رجب طیباردوغان، رئیسجمهوری ترکیه یک پدیده استثنایی سیاسی در منطقه خاورمیانه بهشمار میرود. بارزترین عنصر در این پدیده، توانش برای تحرک و پویایی همیشگی و در اختیار گرفتن برگ برندههای زیاد و استفاده از آنها در برنامههایش و در رویارویی با دشمنان داخلی و منطقهایاش است. بسیاری بر این باور بودند اردوغان پس از کودتای نظامی علیه دولتش در سال 2016، ضعیف و خسته بیرون میآید. برخی نیز پیشبینی میکردند سیاست مشت آهنین وی که در پی این کودتا در پیش گرفت و شامل برقراری حالت فوقالعاده و سرکوب سیاسی متهمان دست داشتن در کودتا بود، منجر به سرنگونی وی و حکومتش میشود اما اردوغان توانست زهر انتقادهای جامعه جهانی از اقدامات پساکودتا را بگیرد و از طریق ایجاد ائتلافهایی با شاخههای متعدد داخلی و خارجی که بارزترین آنها با روسیه و ایران است، در قدرت بماند. اردوغان در حال حاضر با چندین بحران روبهرو است که بارزترین آنها فروپاشی طرحش برای تغییر چند نظام عربی حاکم و جایگزینی همپیمانان اسلامگرایش است که الگوی حاکم بر ترکیه را بهترین گزینه میدانند و ما در اینجا درباره مصر، سوریه، الجزایر، یمن و نیز عراق سخن میگوییم. همچنین روابطش با غرب وخیم شده است و دروازه عضویت ترکیه در اتحادیه اروپایی به رویش بسته شده و ائتلاف استراتژیکش با ایالات متحده آمریکا و پیمان ناتو متزلزل شده است. به باور بسیاری، دخالت نظامی و سیاسی اردوغان در بحران سوریه یکی از بارزترین نقاط ضعف وی است و اردوغان در این زمینه ارزیابی درستی انجام نداده است. این در حالی است که هوادارانش آن را نقطه قوت وی و اقدام پیشگیرانه اجتنابناپذیر میدانند، لکن واقعیتهای روی زمین برعکس این را میگوید. اعزام نیروهای ترکیه به منطقه عفرین در شمال سوریه و اشغال آن پایان جنگ نیابتی بود. ورود 3 میلیون و نیم آواره سوری به شهرهای ترکیه نیز باعث ایجاد بحران داخلی در سایه اتهام مخالفان در زمینه تهدید توازن طایفهای و نژادی در کشور شده است. بحران اقتصادی کنونی ترکیه را نیز نمیتوان نادیده گرفت؛ بحرانی که به شکل کاهش زیاد بهای لیره و افزایش میانگین تورم، بر ترکیه سایه افکنده است. کاهش بهای لیره و بالا رفتن تورم بزرگترین دستاورد حزب «عدالت و توسعه» حاکم یعنی موفقیت اقتصادی را تهدید میکند. اردوغان که حزبش از سال 2002 قدرت را در دست دارد و توانست نظام حاکم بر کشور را از پارلمانی به ریاستجمهوری از طریق برگزاری همهپرسی مردمی که به دشواری در آن پیروز شد، تغییر دهد، با دعوت به برگزاری انتخابات ریاستجمهوری و پارلمانی زودهنگام در آینده نزدیک، دست به ماجراجویی میزند که میتواند خطرناکترین ماجراجویی زندگی سیاسیاش با توجه به وخامت اوضاع اقتصادی و مواجه شدن با دشوارهایی در سوریه به شمار رود. برای بسیاری دشوار است که غافلگیریهای صندوقهای رای انتخابات پیش رو را در سایه متحد شدن بیشتر احزاب سیاسی پشت یک هدف یعنی سرنگونی اردوغان و حزبش از قدرت، آن هم با حمایت از قدرتهای منطقهای و بینالمللی و در رأس آنها آمریکا و اروپا، پیشبینی کنند. اردوغان پاتک خود یا به عبارت دیگر تبلیغات انتخاباتیاش را با دست زدن به 4 اقدام اساسی آغاز کرد: نخست- ورود به رویارویی سخت با دولت اشغالگر اسرائیل و آمریکا در بستر انتقال سفارت آمریکا به قدس اشغالی و اخراج سفیر رژیم اسرائیل و فراخواندن سفیر ترکیه از تلآویو در اعتراض و در همبستگی با شهدای نوار غزه. دوم- دعوت به برگزاری نشست سران کشورهای سازمان همکاری اسلامی که رهبری آن را در استانبول به عهده داشت؛ امری که رهبریت اسلامیاش را تقویت کرد و دشمنانش بویژه در مصر و عربستان سعودی را به چالش کشاند. سوم- برگزاری تجمع انتخاباتی در سارایوو، پایتخت اقلیم بوسنی که بیش از 20 هزار نفر از هوادارانش در آن شرکت کردند. این تجمع چهبسا مقدمه جشنوارههای مشابه برای جذب میلیونها مهاجر ترک در اروپا شود؛ مهاجرانی که مجموعه اقتصادی و سیاسی مهمی را شکل میدهند. چهارم- اعلام وجود طرحی برای ترورش که پشت آن جماعتهای تندرو بوسنیایی هستند؛ امری که باعث همبستگی گسترده با وی شد. اردوغان در چشم دشمنانش شخصی به نظر میرسد که چند هندوانه را بزرگ را با یک دست بلند کرده است و در عین حال روی طناب بسیار مرتفع راه میرود، این در حالی است که اینها و بویژه عربها بیش از 15 سال است منتظر سقوطش هستند... . و خدا بهتر میداند.