محمدتقی جواهری: وزیر خارجه ایالات متحده 15 اردیبهشت امسال یعنی درست 3 روز قبل از اعلام نظر نهایی «دونالد ترامپ» درباره خروج از توافق هستهای، از اتخاذ نوعی «دیپلماسی خاص» در قبال جمهوری اسلامی ایران پرده برداشت. «مایک پمپئو» در این باره از «دیپلماسی قوی» برای حل مشکلات با راههای مسالمتآمیز «بدون شلیک حتی یک گلوله» سخن گفت.
هماکنون ایالات متحده آمریکا رسما از توافق هستهای با ایران خارج شده و ظاهرا هیچ نامی از واشنگتن در مذاکرات هستهای میان ایران و اعضای 1+4 وجود ندارد. از سوی دیگر، تروئیکای اروپایی نیز در حال تلاشی سخت و طاقتفرسا(!) برای مقابله با تحریمهای ثانویه آمریکا در قبال ایران است. سوال اصلی اینجاست: جای دیپلماسی قوی و خاصی که پمپئو در قبال ایران به آن اشاره کرده است، در چنین معادلهای کجاست؟ آیا واقعا ایالات متحده از معادلات برجام حذف شده است یا مشغول اداره بازی خود به شیوهای دیگر است؟
1- بر خلاف آنچه در ظاهر تصور میشود، آمریکا کماکان مشغول هدایت و مدیریت فضای پس از خروج کاخسفید از توافق هستهای است. به عبارت دقیقتر، نهتنها واشنگتن از معادلات برجام حذف نشده، بلکه در حال ادامه بازی خود؛ آن هم در قالب نوعی «دیپلماسی پنهان» و پیچیده است. اخیرا کاخ سفید رسما اعلام کرد میان مایک پمپئو و وزرای خارجه 3 کشور آلمان، انگلیس و فرانسه رایزنیهایی بر سر «انعقاد توافق جدید» با تهران شکل گرفته است. کاخسفید صراحتا از تروئیکای اروپایی خواسته است به جای «ارائه تضمینهای اقتصادی به ایران» و «تلاش برای حفظ سند فعلی توافق هستهای»، زمینه را برای چینش «میز جدید مذاکره با ایران» فراهم کند. این خواسته پمپئو، با استقبال «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان و «امانوئل مکرون» رئیسجمهور فرانسه روبهرو شده است. مقامات ارشد آلمانی و فرانسوی که با رشد امیال ضدآمریکایی در اروپا و ایجاد شکاف در 2 سوی آتلانتیک مخالفند، درصدد فرموله کردن خواستههای برجامی جدید آمریکا و شکلدهی مذاکرات جدید با کشورمان هستند. تاکیدات اخیر و ظاهرا بیمقدمه مکرون و مرکل بر «بسط توافق هستهای با ایران» به موضوعات موشکی و منطقهای در همین راستا قابل ارزیابی و تحلیل است. تروئیکای اروپایی بار دیگر به واشنگتن تعهد داده ضمن گذار از «نسخه فعلی توافق هستهای»، زمینه را جهت شکلدهی توافقی بشدت محدودکننده و بازدارنده علیه ایران مهیا کند. این تعهدی بود که تروئیکای اروپایی از ابتدای سال 2017 میلادی به ترامپ داد و هنوز[بهرغم خروج آمریکا از برجام] بر آن باقی است.
2- شواهد موجود نشان میدهد ایالات متحده بازی جدید خود در قبال ایران را از کانال «دیپلماسی پنهان» به «دیپلماسی رسمی» و «دیپلماسی عمومی» هدایت میکند. از جمله اینکه مایک پمپئو در یک سخنرانی از پیش تعیین شده، راهبرد جدید ایالات متحده در قبال برجام را اعلام کرد. وزیر خارجه آمریکا، در این سخنان آدرسها و نشانههایی جدید هر چند تخیلی تحت عنوان شروط «انعقاد توافق جدید» با ایران اعلام کرد. در این معادله، تروئیکای اروپایی صرفا نقش کاتالیزوری را بر عهده دارد که وظیفهاش، تسریع خواستهها و اهداف ایالات متحده در تقابل با ایران است. بدیهی است در این معادله، خبری از اعطای تضمینهای واقعی در قبال حفظ برجام نخواهد بود ـ زیرا در این صورت پازل مشترک چیده شده از سوی آمریکا و تروئیکای اروپایی در تقابل با کشورمان ناقص خواهد ماند! ـ همانگونه که اعلام شد، آنچه امروز در صحنه روابط بینالملل و درباره برجام شاهد آن هستیم، یک بازی تاکتیکی و مقطعی نبوده، بلکه جزئی از یک بازی هدفمند، مدتدار و مشترک از سوی آمریکا و اروپاست. متعاقبا باید این نکته را مدنظر قرار داد که «خروج آمریکا از برجام» جزئی از این بازی بوده؛ نه «انتهای بازی»!
اخیرا روزنامه «ولت ام سونتاگ» چاپ برلین، به نقل از منابع و دیپلماتهای اروپایی درباره مذاکرات جدید با ایران بر سر انعقاد توافقی جدید نوشت: «رسیدن به توافقی جدید که در حین حفظ مفاد هستهای[مندرج در برجام] فعالیتهای ایران در زمینه موشکهای بالستیک را محدود کند، میتواند ترامپ را برای رفع تحریمها علیه ایران متقاعد کند! لازم است ما از نام «توافق هستهای وین» فاصله بگیریم و چند بند دیگر به آن اضافه کنیم. فقط این کار پرزیدنت ترامپ را مجاب خواهد کرد دوباره با برداشتن تحریمها موافقت کند!»
یک مرور ساده بر اظهارات دیپلماتهای اروپایی نشان میدهد دغدغه اصلی اروپاییان در برهه زمانی فعلی، «حضور دوباره آمریکا در توافق» است، حتی اگر این مسأله به قیمت تغییر توافق پیشین هستهای و وضع محدودیتهای تازه علیه کشورمان تمام شود! به عبارت بهتر، در این معادله، دغدغهای به نام «حفظ توافق هستهای بدون آمریکا» برای دیپلماتهای اروپایی موضوعیت ندارد. در اینجا متوجه رویکرد ریاکارانه و مزورانه کشورهای اروپایی در قبال برجام و دروغین بودن ادعای حفظ توافق هستهای (به صورت موجود) از سوی آنها خواهیم شد. به تبع این مسأله، ادعای تروئیکا و دیگر بازیگران اروپایی مبنی بر اعطای تضمینهای اعتباری و بانکی برای حفظ برجام نیز اصالت ندارد.
آنچه مسلم است اینکه دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان باید مراقب «تله دیپلماتیک» کشورهای اروپایی و در راس آنها 3 کشور انگلیس، آلمان و فرانسه باشد. اتخاذ هر گونه مواضع خوشبینانه و سادهانگارانه نسبت به طرف اروپایی، نهتنها ما را در این تله دیپلماتیک خواهد افکند، بلکه امکان خروج دوباره ما از این وضعیت را نیز دشوار خواهد کرد. بدون شک هر اندازه زمان بگذرد، ابعاد و جزئیات بازی مشترک آمریکا و اروپا در تقابل با برجام، شفافتر خواهد شد. با این حال، دستگاه دیپلماسی ما باید بازی طرف مقابل را به گونهای هدایت کند که خود به صورت ناخواسته به جزئی از آن تبدیل نشود!