یک وقتهایی
هوس میکنم
ببوسم روی ماهت را
آری تو را
وقتهایی که دخل دلم
با این ریختوپاشهای دنیا نمیخواند
چقدر باختهام در قمار دنیا
چه بازیها که سر دلم ندادم
اما هنوز، دخلش پر از امید است...
پر از نامهایی که برای دهانم بزرگ است
اما روی زبانم هست
هزار دقیقه و ثانیه
بدهکارت میشوم
یک عالمه لبخند
یک عمر شکر
بدهکارم به تو...
تو اما
آنقدر عاشقی و لطیفی
همانقدر حلیم
غفور بودنت که به کنار
رحمانیتت شرمنده کرده مرا
هربار، زیر این گوش پر از صدا
زیباترینها را، زمزمه میکنی
گفتی:
دنیا را جدی نگیر
برای تو آفریدم
همه طردت کردند؟
امنتر از آغوش من، کجا؟
دلت را شکستهاند
من بندش میزنم
نگاهم را به تو دوختهام
عزیز من
آخر تمام راههای رفته
که بنبست بود
هوا سرد شد
امیدت یخ بست
باغ آرزوهایت را توفان زد...
پشت تمام اینها
منتظرت هستم...
یک رهایی تا من فاصله داری
تا اجابت، تا آبی آسمان...
تمام دنیا فدایت، بخشیدمت بیا...
این وقتها
هوس میکنم
ببوسم روی ماهت را
خدای مهربانم
برداشتی آزاد از آیه ۱۸۶ سوره بقره