مدیرمسؤول محترم روزنامه «وطنامروز»
با سلام و آرزوی توفیق
بازگشت به سرمقاله مندرج در شماره 2413 مورخ چهارشنبه 22/1/97 آن جریده و طرح چندینباره برخی مطالب درخصوص دولت و شخص اینجانب، محض یادآوری و شفاف کردن برخی موضوعات مورد تاکید آن نشریه، درخواست میکنم مطابق قانون مطبوعات مطالب زیر با همان کیفیت سرمقاله در اولین شماره نشریه منتشر شود.
1- شخصاً با جنابعالی و همکاران درخصوص اهمیت ابعاد جنگ روانی و تبلیغاتی جبهه دشمن علیه منافع ملی و موجودیت کشور بدون تردید موافقم و طی سالها تدریس و تحقیق و فعالیت اجرایی به صورت دقیق و علمی بارها به این موضوع پرداختهام که شواهد و آثار آن در دسترس است و مطلبی نیست که طی چند سال اخیر به آن توجه نموده باشم اما معتقدم یگانه عامل اصلی برای مقابله با توفان تبلیغاتی نظام سلطه، واقعبینی، شناخت و توجه به تحولات ذهنی و روانی بهوجود آمده در لایههای مختلف اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران است. در واقع هر نوع نادیدهانگاری و بیتفاوتی در قبال گرایشات عمومی جامعه به مثابه آب در هاون کوفتن و حتی کمک به نظام تبلیغاتی دشمن است. به عبارت دیگر آنچه در ذهنیت عموم جامعه ایران میگذرد و از خلال انواع پژوهشها و بررسیهای جامعهشناختی بهدست میآید با رویه و ذهنیت و آنچه شما و دوستانتان دنبال میکنید فاصله زیادی دارد و حتی در مقابل آن قرار دارد. ما نمیتوانیم تمام یا اکثریت قاطع جامعه را فریبخورده و آلت دست اجانب و رسانههای آنها بدانیم. مردم ایران به صراحت در چند دوره انتخابات اخیر راهبرد تعامل با دنیا، استفاده از ابزار دیپلماسی، اعتدال و پرهیز از روشهای عوامانه و پوپولیستی را برای اداره کشور انتخاب کردهاند و امید فراوانی به تدابیر اعلام شده و صریح دولت در این خصوص داشتهاند. بنابراین همه ما باید از این رای و انتخاب مردم حمایت کنیم و هرگونه سرسختی و لجاجت برای به شکست کشاندن این راهبرد و یا نمایش بیتاثیر بودن و نادرست بودن آن توسط هر مرجعی، درست حرکت در جبهه رسانهای دشمن بوده و باعث ناامیدی، دلسردی و گرایش بیشتر افکار عمومی به سمت ادعاها و شعارهای مخالفان ثبات و امنیت کشور و موفقیت آنها در (به قول نویسنده سرمقاله مذکور) «نبرد ادراکی» است. بنابراین گام نخست برای موفقیت در این نبرد ادراکی و جنگ شناختی درک عمیق واقعیتهای موجود و نگرش و تمایلات عمومی جامعه ایران، همراهی و همدلی صادقانه با ملت و پرهیز از قطبی کردن افکار عمومی است. در حالی که با مرور سوابق و عملکرد دوستان در آن جریده مشاهده میشود مکررا برخلاف آن عمل میشود و همواره سعی بر تشدید فاصله نظام از واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی و ارائه انواع روایتهایی است که موجب ناامیدی و دلسردی و پشیمانی مردم از آنچه معتقدند و درست میدانند، میشود.
2- راهبرد اصلی دولت (همراه با آرای مردم)، در چند سال گذشته تعامل صادقانه با مردم ایران و دنیا بوده است و به آن نیز ملتزم و متعهد بوده است اما به نظر میرسد نوع موضعگیری طیف مخالفان دولت بخصوص جرایدی از جمله «وطنامروز» در جهت نومید کردن مردم و به شکست کشاندن این پروژه بوده است در حالی که خود و دوستانتان میدانید پیش گرفتن سیاست انزوا و اتخاذ روشهای پوپولیستی و سطحی و شعاری طی سالهای 1384 تا 1392 چه خسارات و مضایقی را برای کشور بهوجود آورد و حمایت تام و تمام و کمال برخی نهادها و مشارکت موثر جنابعالی در آن فرآیند نادرست (حداقل تا سال 90) موجب چه مخاطرات و بحرانهایی برای کشور و نظام شد که متاسفانه تا دهها سال بعد نیز تبعات و پیامدهای آن ادامه خواهد داشت. خوب است عنایت داشته باشید که هنوز چند صباحی از آن دوره نگذشته و غبار تاریخ هنوز بر نتایج و اثرات آن مسیر نادرست ننشسته و وجدان جمعی و عمومی مردم و نخبگان و فعالان سیاسی بر انحرافیبودن، سطحیزدگی و شعارمحوری آن گواهی میدهد و بانیان و مدعیان آن شعارها که شما نیز از اقربا و نزدیکان و اشخاص محوری آن بودید، بدون رودربایستی، در هر کوی و برزن عَلَم براندازی نظام را برپا کردهاند و برای سوءاستفاده احتمالیشان از سفره کشور و نظام مهیا شده و روزشماری میکنند.
3- اینکه دشمنان قصد سوءاستفاده از نقاط ضعف و مشکلات مدیریتی کشور را دارند و اساسا راهبرد خود را بر آن مبنا تنظیم کرده و میکنند بر کسی پوشیده نیست. اما اینکه جنابعالی و دوستان و همفکرانتان بتازگی نابلدی و ناکارآمدی دولت را کشف کردهاید جای تعجب دارد. شما چگونه به ناکارآمدی دولت اذعان میکنید و تعمدا ناکارآمدی و ضعف سایر نهادها و نیروهای موثر کشور را نادیده میگیرید. قطعا چون به اطلاعات غیررسمی، از طریق کانالهای خبری خاص دسترسی دارید با عمق مشکلات مختلف کشور آشنا هستید و از هزینههایی که این نهادهای غیرمسؤول برای کشور بهبار آوردهاند اطلاعات دقیق دارید، مگر آنکه نخواهید اینها را ببینید. لذا عجیب است دولتی که ترکیب مدیران ارشد آن از برجستهترین و باتجربهترین نیروها تشکیل شده را نابلد تلقی میکنید، بگذریم از آنکه خود بهتر میدانید اگر شرایط دیگری بود دولت حتی میتوانست ترکیب مدیران ارشد خود را چند سطح بالاتر نیز برگزیند که جو و فشار روانی دوستان شما مانع آن شده و میشود. حال بعد از آنکه طی یک دهه گذشته انواع بحرانها و مصیبتها بر کشور نازل شده است و هدف اولیه دولت یازدهم و دوازدهم بازگشتن به نقطه حداقلی (در عرصه داخلی و خارجی) است، این دولت متهم به عملیات روانی میشود. مگر نه آنکه شما و دوستانتان تمام ظرفیتهای انسانی و مادی کشور را با عملکرد و رفتارتان بازنشسته، خانهنشین و حتی از کشور فراری داده و تعمدا و کماکان همین رویه را تا این روزها دنبال میکنید و به بهانه و انگهای مختلف (حتی به اتهام بزرگ جاسوسی و خیانت به کشور) نیروهای جوان، وطندوست و کاربلد را در مضیقه قرار داده و آنها را مجبور به ترک وطن میکنید. ما نیز صادقانه به برخی ناکارآمدیهای ساختاری اذعان داریم اما چرا آن را محدود به دولت میدانید. لذا باید باب گفتوگو و تعامل را برای مشخص کردن مبانی و بنیانها و ریشههای این ناکارآمدی باز کنیم، چرا که بهتر میدانید از قضا ریشه ناکارآمدیها در برخی فرمولها و چارچوبهایی است که جنابعالی و دوستانتان بنا گذاشتهاید و علیرغم تمام شکستها و انحرافات کماکان از آن دفاع و بر آنها اصرار دارید.
4- مایه شگفتی است که هنوز و بعد از آشکار شدن آثار سیاستهای هستهای دولت نهم و دهم که منجر به انزوای بینالمللی، سوءاستفاده دشمنان و شکلگیری اجماع جهانی و نهایتا صدور انواع و اقسام مختلف قطعنامهها، تحریم و فشارهای اقتصادی و سیاسی شد، راهبردهای جدید هستهای کشور که با هماهنگی رهبری معظم انقلاب اتخاذ شده را شکست خورده تلقی میکنید، بگذریم از آنکه تلاشهای سازمانیافته جدی نیز برای رسیدن به این هدف اتخاذ و مجددا دنبال میکنید. حال باید پرسید صادقانه شما چه جایگزینی برای رفع تهدیدات جهانی علیه کشور و تامین امنیت ملی و ثبات کشور پیشنهاد میکنید یا میکردید؟ آیا جز این است که روشهای قبلی که مدعی درستی آنها بودید کشور را در آستانه بحرانهای بسیار خطرناکی سوق میداد، بنابراین آنچه آمریکاییها از آن بهره بردند و میبردند تندرویها و سیاستهای بازیگوشانه همفکران جنابعالی بوده و هست که از اساس منافع ملی و پایداری کشور را به سخره گرفته و نادیده میگیرند، نه راهبردهای اعضا و همکاران دولت. همکاران دولت همگی مشخص و آشکار بوده و سوابق و تجارب و خدماتشان برای کشور و نظام روشن است و عمده آنها کسانیاند که در روزهای خطر و بحران مرد میدان بودهاند نه آنکه با انبوه رانتها و توجیهات، برای کشور هزینه و دردسر به وجود آورده باشند.
5- با این همه، اگر بپذیریم که همه دغدغهها و نگرانیهایی که مرتبا بر آن دامن میزنید، نه از سر سیاسیکاری و بازیهای قدرت و منافع بوده و برای حل مشکلات اساسی پیش روی کشور باشد، ما نیز معتقدیم اکنون بیش از هر زمان دیگری رسیدن به اجماع ملی و گفتوگو ضروری است تا از طریق وحدت ملی روشها و راهبردهای اداره کشور با همفکری و تعامل ارتقا یابد اما متاسفائه در عمل کمترین نشانهای از حرکت مخالفان دولت برای گفتوگو و تعامل مشاهده نمیشود و طرح و پروژههای متعددی (از منابع عمومی کشور) برای انسداد مسیرهای گفتوگو و در بنبست قرار دادن دولت اجرا و پیگیری میشود. قدم اول در اجماع، گفتوگو و وحدت ملی، به رسمیت شناختن تفاوتها و قبول شرایط برابر برای همه نیروهای وفادار سیاسی است و تجربه ثابت کرده است این درست نقطهای است که شما و دوستانتان هیچگاه نمیپذیرید. نشانه آشکار این گزاره و مواضع غیرمسالمتجویانه شما جاسوس خواندن و اتهام طراحی شبکه همکاری به نزدیکان دولت است که در سرمقاله مذکور با وضوح و بدون تعارف آوردهاید.
حسامالدین آشنا
مشاور رئیسجمهور و رئیسمرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری