1- شیوه آقای آشنا برای رد گم کردن در این جوابیه چندان هنرمندانه نبوده است. آقای آشنا برای اینکه خواننده فراموش کند در میان اطرافیان وی کسانی توسط دستگاه اطلاعاتی خود دولت به جاسوسی متهم شده و محکوم هم شدهاند، «وطن امروز» را متهم کرده که اکثریت ملت ایران را آلت دست اجانب میداند! اتفاقا قضیه کاملا برعکس است؛ اکثریت ملت ایران با صدای بلند در همه نظرسنجیها و مطالعات جامعهشناختی- که آقای آشنا هم ادعا میکند به آنها دسترسی دارد- گفتهاند مشکل اصلی آنها مشکل اقتصادی است، نگران بیکاری جوانانشان هستند و باور هم ندارند برجام به عنوان یگانه دستاورد ظاهری دولت قادر به حل مشکلات آنها باشد. این اکثریت نه آلت دست بیگانه است و نه هویت و شخصیت خود را دربست در اوهام و آمال کسانی مانند آقای آشنا هضم کرده است. این اکثریت به امید بهبود به آقای روحانی رای داده اما تنها نتیجهای که به دست آورده پرخاشگری، وعدههای پی در پی، خلاف واقعگویی و باز کردن پای اجانب به امور و مقدرات کشور بوده است.
2- نبرد ادراکی که اکنون میان ملت ایران و دشمنانش جریان دارد، اتفاقا مبتنی بر تحریف واقعیات جامعه و ایجاد شکاف درون نظام است که بیش از هر کس ارکان اصلی دولت آقای روحانی مقصر آن هستند. لابد محققان مرکز بررسیهای استراتژیک فرصت مطالعه ساده مقالات مراکز راهبردی غربی را داشتهاند که همه آنها تاکید میکنند مساله کلیدی در راهبرد آمریکا درباره ایران ایجاد شکاف داخلی درباره موضوعات امنیت ملی و سپس استوار کردن تحریمها روی این شکافهاست. آقای آشنا و مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری نقشی کلیدی در تولید ادبیات شکاف درباره موضوعات کلیدی درون نظام ایفا کرده است. کیست که نداند در حوزههای موشکی، منطقهای و حتی در مسائل داخلی، برخی افراد منتسب به آن مرکز با تولید گزارش، مقاله و حتی ویدئوهای منتشر شده در فضای مجازی، آدرس شکاف و اختلاف در داخل کشور را به دشمن داده و حتی سعی کردهاند ادبیات فروپاشی نظام را تئوریزه کنند. از این منظر، مرکز بررسیهای استراتژیک به عنوان یکی از ارکان نبرد ادراکی دشمن عمل کرده و نمیتواند نقش خود را در ارسال این آدرسها به دشمنان ملت پنهان کند.
این آدرسها بدون تردید نقشی کلیدی در تصمیم آمریکا به اعمال فشار بر ملت ایران ایفا کرده است و طبعا کسانی که در این مقطع حساس آدرس شکاف و اختلاف در موضوعات کلیدی به دشمن دادند باید پاسخگوی فشارهایی باشند که به ملت ایران وارد میشود.
3- تکرار پی در پی این جمله در جوابیه آقای آشنا که کسانی در کشور در پی به شکست کشاندن پروژه سیاست خارجی دولت هستند، ادعای مضحکی است که باز هم با هدف پوشاندن شکستها و ناکامیهای دولت مطرح میشود. تمام ارکان نظام جمهوری اسلامی با وجود پیشبینیهای دقیقی که از شکست خورده بودن مسیر اعتماد به آمریکا داشتند، با روند حصول برجام و اجرایی شدن آن همراهی کردند. ناسپاسی بسیار میخواهد که اکنون که این پروژه شکست خورده و کشتی سرگردان برجام به گل نشسته، این و آن را مقصر جلوه بدهند. افکار عمومی هم البته به عنوان یگانه قاضی معتبر در این صحنه هرگز چنین قضاوتی را نخواهد پذیرفت.
4- آقای آشنا «وطن امروز» را متهم کرده است در سالهای دولتهای نهم و دهم هوادار آن دولت بوده است! واقعیت این است- و یک مراجعه مختصر به سوابق «وطن امروز» که برخلاف سوابق پنهان و امنیتی آقای آشنا کاملا آشکار و در دسترس همگان است- که «وطن امروز» تا زمانی که تیم آقای احمدینژاد در چارچوب ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی در حال خدمت به کشور بود، از آن حمایت کرد و روزی هم که به انحراف کشیده شد، جزو نخستین رسانههایی بود که به انتقاد از آن برخاست. خوب است آقای آشنا توجه کنند برخی از کسانی که تا روز آخر با آقای احمدینژاد همراه بودند، در دولت آقای روحانی صاحب منصب هستند اما «وطن امروز» به محض مشاهده انحراف، ذرهای در مرزبندی سریع تردید نکرد. اتفاقا تفاوت میان «وطن امروز» و کسانی مانند آقای آشنا همین است که قبیلهگرا نیستند و از قبیله خود ولو برای دشمن جاسوسی و به کشور خیانت کرده باشد، دفاع نمیکنند. از این گذشته، آقای آشنا را دعوت میکنیم به این پرسش پاسخ دهند که واقعا مواضع امروز جریان انحراف در حوزههایی مانند رابطه با آمریکا، مسائل فرهنگی، همسخنی با ضدانقلاب و... چه تفاوتی با موضع امثال ایشان دارد؟!
5- دفاع آقای آشنا از ناکارآمدی دولت را باید در تاریخ ثبت کرد. دولتی که با ادعاهای گزاف سرکار آمده، همه امکانات کشور را در اختیار دارد، همه نهادها مکلف به همکاری با آن شدهاند، در سیاست خارجی همه درها به روی آن باز شده و تا حد صدا کردن دیپلماتهای آمریکایی با نام کوچک و پیادهروی در خیابانهای اروپا هم پیش رفته، امروز هیچ کارنامهای برای عرضه به مردم ندارد. اینکه دولت آقای روحانی هیچ برنامهای برای حل مشکلات زیستمحیطی ندارد، اینکه رئیسجمهور وزرا را نه میبیند و نه حل مسائل کشور اولویتی برای او دارد، اینکه دولت حتی وعدههای پیشین خود را انکار میکند، اینکه دولت پرخاشجو و عصبی است، اینکه خود مقامهای دولتی میگویند دستاورد آنها از برجام هیچ بوده، اینکه مساله اشتغال روز به روز وخیمتر میشود، اینکه دولت با وجود همه هشدارهای قبلی مبنی بر احتمال انفجار در بازار ارز هیچ تدبیری برای جلوگیری از افزایش قیمت دلار نکرد، اینکه دولت همه تخممرغهای خود را در سبد برجام گذاشت و امروز دولتی در آمریکا سر کار آمده که حتی برجام را یک توافق لازمالاجرا نمیداند، آیا اینها تقصیر منتقدان یا نهادهای خاص است؟ حتی اگر بنا بر بهانهجویی هم باشد، این بهانهها دیگر پذیرفته نیست و مردم مدتهاست تکلیف خود را با کسانی که مسؤولیتناپذیری، مهمترین مشخصه دوران مسؤولیت آنها بوده، مشخص کردهاند.
6- دفاع از سیاست هستهای دولت توسط آقای آشنا را هم باید در کنار دفاعش از کارآمدی اقتصادی دولت گذاشت! پیشنهاد میکنیم ایشان فقط به یک سوال ساده پاسخ دهند و آن اینکه کدامیک از پیشبینیهای منتقدان درباره برجام و هشدارهایی که دادند نادرست از آب درآمد؟ مگر قرار نبود برجام به عنوان آفتاب تابان کشور را گلستان کند؟ مگر قرار نبود همه تحریمها بالمره برداشته شود؟ مگر قرار نبود جهان به ایران اعتماد کند؟ مگر قرار نبود مشکلات از ریز و درشت و تا حد آب خوردن مردم با برجام حل شود؟ مگر نمیگفتید آمریکا کدخداست و باید مشکلات را با آن حل کرد؟ حالا چطور شده خودتان هم دم از دور زدن تحریم و منزوی کردن آمریکا میزنید؟! جای تاسف است که صداقت لازم برای اعتراف به نادرستی راه و تصحیح آن هم در آقای آشنا نیست و با این وضع تنها عایدی ملت این خواهد بود که هم برنامه هستهای را از دست داده و هم مجددا به دلیل تدابیر مشعشع آقایان تحریم شده است!
7- پیشنهاد گفتوگو و مذاکره البته چیزی است که همواره باید از آن استقبال کرد، منتها عقیده ما در «وطن امروز» این است که مذاکره و وحدت یک پیشنیاز دارد و آن هم این است که مدعیان وحدت سخنان دشمن را در داخل کشور تکرار نکنند.