printlogo


کد خبر: 193052تاریخ: 1397/3/5 00:00
حاشیه‌ای بر فهرست تضمین‌ها

مهدی محمدی : فرمایشات روز چهارشنبه رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره آینده برجام، خط مشی راهبردی کشور را هم در مذاکرات جاری با اروپا و هم در چگونگی اداره کشور در شرایطی که دشمن آشکارا درصدد به هم ریختن وضعیت داخلی است، روشن می‌کند. چند نکته زیر، حاشیه‌ای است بر منطق راهبردی آن سخنان.
اول- نخستین نکته اینکه سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی توصیف‌کننده تجربه‌ای است که نظام جمهوری اسلامی از برجام آموخته است. برجام علاوه بر اینکه برای مردم ایران در مقام یک ملت، واجد تجربه بوده، به نظام جمهوری اسلامی هم درس‌هایی آموخته است. اگرچه این درس‌ها بر رهبری نظام هرگز پوشیده نبود، لیکن امروز زمانی است که بتوان گفت میان همه اجزای حاکمیت باید اجماعی در این باب حاصل شود. آنچه مردم ایران- مطابق نظرسنجی‌های موجود- از برجام آموخته‌اند این است که برجام یک راه‌حل برای مشکلات اقتصادی و حتی تحریم‌ها نیست و اگر این مشکلات واقعی است- که هست- باید آنها را به شیوه‌ای دیگر حل و فصل کرد. اوضاع در واقع ممکن است حتی بدتر از این هم باشد. برجام نه‌تنها موفق به برداشتن تحریم‌ها نشد، بلکه به دلیل چسبندگی بیش از حد دولت به برجام، از جایی به بعد خود به یک زیرساخت برای انباشت تحریم‌ها علیه ایران هم تبدیل شد. همین حالا، دقیقا برخلاف آنچه مقام‌های دولت می‌گویند یکی از علل اصلی خروج بی‌محابای آمریکا از برجام همین بوده که می‌دانست دولت ایران بنا ندارد واکنش موثری نشان دهد و به تصریح رئیس‌جمهور 2 روز قبل از تصمیم ترامپ، برجام را با اروپا ادامه خواهد داد. در واقع اطمینان آمریکا از تداوم حضور ایران در برجام بود که- به عنوان یکی از اصلی‌ترین عوامل- خروج از برجام را برای آمریکا ساده و بی‌هزینه کرد و این دقیقا همان چیزی بود که آمریکا انتظار داشت. از این جنبه، در مقام یک سیستم حکومتی هم برجام تجربه‌ای مهم تولید کرده است. ترجمه تجربه ملت به زبان نظام این است که آمریکا قابل اعتماد نیست و مذاکره با آمریکا هم نه بخشی از دیپلماسی، بلکه در واقع مشارکت در برنامه فشار آمریکا علیه ایران است. وقتی با طرفی مانند آمریکا مذاکره می‌کنید به او دلیلی می‌دهید که فشار را بیشینه کند تا بتواند در اتاق مذاکره امتیاز بگیرد. اگر یک ستون از راهبرد دو ستونی «فشار- مذاکره» تخریب شود، ستون دوم عملا کار نخواهد کرد. تجربه بیش از یک دهه پرونده هسته‌ای به ما می‌گوید وقتی پای آمریکا در میان است، مذاکره مکمل فشار است، نه خنک‌کننده یا تعدیل‌کننده آن.
دوم- نکته دوم درباره سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی این است که ایشان فهرست تضمین‌های مورد درخواست از اروپا را-که در واقع روایتگر خطوط قرمز ایران در مذاکرات است- شفاف و علنی کردند. به لحاظ راهبردی، وقتی خطوط قرمز علنی می‌شود عقب‌نشینی از آنها بسیار دشوار خواهد بود. این بار، خطوط قرمز مدنظر رهبر معظم انقلاب اسلامی قبل از حصول هرگونه توافق علنی شده بنابراین مذاکرات محتوا و مسیر کاملا مشخصی پیدا خواهد کرد. تضمین‌های مورد نظر رهبری از اروپا در واقع عمل به همان وظایفی است که اروپایی‌ها در برجام برعهده گرفته بودند اما علاقه‌ای به عمل به آن از خود نشان ندادند. اکنون که آمریکا بیرون برجام ایستاده، ایران بار دیگر فرصتی به اروپا داده است که روشن شود قادر به نشان دادن حداقلی از استقلال راهبردی هست یا نه؟ مهم‌تر از این، مرور فهرست تضمین‌های مطالبه‌شده نشان می‌دهد خروجی مذاکره با اروپا- اگر قرار بر این باشد که خروجی حاصل شود- نه تکرار یا ادامه برجام، بلکه باید توافقی جدید باشد که بتواند ماموریت شکست خورده برجام یعنی کاهش تحریم‌ها را محقق کند.
سوم- یکی از مهم‌ترین دلالت‌های راهبردی سخنان روز چهارشنبه رهبر معظم انقلاب اسلامی این است که اروپا اگر واقعا خواهان یک توافق با ایران است باید خود را از بازی راهبردی آمریکا علیه ایران خارج کند. چنانکه وقت دیگری به تفصیل بحث خواهیم کرد، آمریکا اکنون درصدد آن است که از طریق راه‌اندازی جنگ اقتصادی و تعمیق شکاف «دولت- ملت» در داخل کشور، بقای برجام را به ابزار امتیازگیری از ایران در حوزه‌های موشکی و منطقه‌ای- که رهبری آنها را مولفه‌های معامله‌ناپذیر قدرت ملی ایران خواندند- تبدیل کند. تاکنون شواهد اندکی وجود داشته که بتواند ایران را متقاعد کند اروپا جایی بیرون این بازی ایستاده است. برعکس، انبوهی از نقل‌قول‌های مستقیم و غیرمستقیم از مقام‌های اروپایی در دست داریم که تردیدی باقی نمی‌گذارد اروپا شریک پروژه آمریکا برای امتیازگیری فرابرجامی از ایران است و همین حالا هم در مذاکرات قصد دارد برجام را تا جای ممکن به حوزه‌های غیرهسته‌ای مورد درخواست آمریکا توسعه دهد. رهبر معظم انقلاب اسلامی این مساله را شفاف کردند که اروپا تا زمانی که به عنوان بخشی از راهبرد آمریکا عمل می‌کند نباید توقع توافق با ایران را داشته باشد. امید به اینکه واقعا ممکن است اروپا راهی متفاوت از آمریکا انتخاب کند بسیار کمرنگ است اما این جدایی پیش‌شرط ضروری برای هرگونه توافق در آینده خواهد بود.
چهارم- واپسین نکته هم این است که شروط رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره توافق با وجود عمق و دقت آن، حداقلی است و نشان از آن دارد که هدف ایشان نه دشوار یا پیچیده کردن مذاکرات، بلکه تضمین این است که مذاکره در همان مسیری انجام می‌شود که مردم ایران می‌خواهند و توافق دقیقا ناظر به هدفی خواهد بود که مردم از هرگونه توافق احتمالی انتظار دارند. در واقع تضمین‌های خواسته‌شده می‌توانست بسیار وسیع‌تر و سختگیرانه‌تر باشد و از جمله ضمانت‌هایی درباره رفتار اروپا در زمان پایان توافق و حصول اطمینان از دبه نکردن در روزهای واپسین را در بر بگیرد اما این مسائل فعلا مسکوت گذاشته شده تا مسیر مذاکره سهل‌تر شود.
پنجم- دولت آقای روحانی و دیپلمات‌های مذاکره‌کننده در میانه آزمونی تاریخی قرار دارند. برای یک ملت رشید، آگاه و قدرتمند شایسته نیست ظرف 4-3 سال از یک سوراخ 2 بار گزیده شود. اگر از گذشته چیزی آموخته باشیم، آینده روشن خواهد بود. 

 


Page Generated in 0/0071 sec