ماشاءالله ذراتی : «برجام» تنها موفقیت دیپلماتیکی است که اتحادیه اروپایی از آغاز شکلگیری خود تاکنون کسب کرده است. این اتحادیه به هیچوجه موفق به ایفای نقشی اثرگذار در سایر موضوعات و چالشهای جهانی نبوده و در طول این سالها پیوسته دنبالهرو و وابسته سیاستها و برنامههای آمریکا بوده است. همین چند وقت پیش بود که خبر مذاکرات 3 ساله محرمانه و البته نافرجام اتحادیه اروپایی با کرهشمالی در رسانهها منتشر شد. حال با خروج ترامپ از برجام، اروپا تصور میکند با ایفای نقشی بینابینی میتواند هم ترامپ را راضی نگه دارد و هم برجام، این تنها دستاورد دیپلماتیک خود را از دست ندهد اما اروپا باید بداند در موضوع برجام یا تحقیر خواهد شد و به سیاستهای آمریکا تن خواهد داد یا همانطور که برخی آزاداندیشان و متفکران این اتحادیه این روزها زمزمه کردهاند وقت نقطه شروع استقلال استراتژیک از آمریکا رسیده است و اروپا موضعی بر اساس تقویت هویت و استقلال این اتحادیه اتخاذ خواهد کرد.
اما بر اساس آنچه از رهبران و مسؤولان تصمیمگیر این اتحادیه شنیده میشود، اروپا سعی دارد در بهترین حالت با در پیش گرفتن رویکردی در ظاهر بینابین، در عمل به سیاستهای آمریکا تن دهد؛ امری که برخلاف تصور اروپاییها، این اتحادیه را به وضعیتی ناهمگونتر سوق خواهد داد، چرا که مروری بر چالشها و بحرانهای پیش روی این اتحادیه، گویای وضعیت متزلزل و ناپایدار آن است.
بحران یورو
بحران مالی در اروپا بزرگترین مسالهای است که فرآیند همگرایی اروپایی از آغاز تاکنون با آن مواجه بوده است. این بحران بخوبی ضعف ساختارهای اقتصادی و نبود هماهنگی در اتحادیه اروپایی را نشان داد. حل نشدن پایدار و دائمی این بحران، ظرفیت کنترلی سیستم اتحادیه و تمایل برای همگرایی بین کشورهای آن را کاهش میدهد و به نظر نمیرسد ایالات متحده به عنوان شریک استراتژیک اروپا تمایلی به معکوس کردن این فرآیند داشته باشد. با این شرایط بدون توجه به اینکه چه حزبی هدایت کشورهای درگیر را به عهده بگیرد، جدایی از اتحادیه به طور روزافزون به یک گزینه مطلوب برای کشورهای اروپایی تبدیل میشود. در واقع بحران یورو امروز گرایشات ملیگرایانه و اقتدارگرایانه برخی کشورها از جمله آلمان و فرانسه را آشکار کرده و این موضوع میتواند همگرایی سیاسی ـ اقتصادی اروپا را مورد سوال قرار دهد. بحران کنونی اروپا از سطوح اقتصادی و مالی فراتر رفته و اینک به سطوح اجتماعی گسترش یافته و چشمانداز سرایت آن به سطح سیاسی روز به روز بیشتر میشود. راهحلهای ارائه شده از سوی مسؤولان اتحادیه اروپایی تاکنون به صورت ناقص و از طریق محرکهای پولی بوده است.
آنچه امروز در فرانسه، ایتالیا و یونان میگذرد، نشانههایی آشکار دال بر بقای بحران اقتصادی در اروپای واحد است. آمارهای اخیر یورواستات نیز نشان میدهد سرمایهگذاری در ۲۴ عضو از ۲۸ کشور اتحادیه اروپایی طی یک دهه گذشته بشدت افت داشته است. تنها 3 کشور عضو اتحادیه اروپایی با افزایش سرمایهگذاری مواجه شدند که این کشورها سوئد، اتریش و آلمان هستند.
بحران راستهای افراطی در اروپا
یکی از بحرانهای مهم دیگری که اتحادیه اروپایی با آن دست و پنجه نرم میکند به قدرت رسیدن راستهای افراطی در کشورهای عضو اتحادیه است. احزاب افراطی دست راستی اروپا چه «پوپولیست» باشند و چه به افراطیترین بخش طیف احزاب دست راستی سنتیتر تعلق داشته باشند، به موفقیتهایی در کشورهای مختلف اروپا دست پیدا کردهاند. بحران منطقه پولی یورو و جریان ورود پناهجویان به تقویت این احزاب و همچنین پیروزیهای مهم انتخاباتی برای آنها در کشورهایی مانند مجارستان، اتریش، چک، لهستان و اسلواکی منجر شده است. اروپایی که سال ۲۰۱۸ میزبان انتخابات جدیدی نیز هست با چالش راستهای افراطی روبهرو است. با افزایش طرفداران دیدگاههای افراطی و بیگانهستیز در اتحادیه اروپایی، بر قدرت احزاب راست افراطی در این اتحادیه به طور قابل توجهی افزوده شده است.
تعامل با ترامپ
چالش دیگر اروپا ادامه همکاریهای جهانی با متحد تاریخی این قاره یعنی ایالات متحده آمریکاست. روی کار آمدن «دونالد ترامپ» در اروپا تمام معادلات را حتی برای کشورهای متحد و دوست این کشور عوض کرده است. تصمیمهای بیسابقه ترامپ درباره برخی موضوعهای مورد مناقشه بینالمللی برخلاف تمام پیشبینیها بوده است. برجام و موضوع انتقال پایتخت رژیم صهیونیستی دو بحران تاریخی و تنشزا در منطقه غرب آسیاست که در ظاهر اتحادیه اروپایی از مواضع رئیسجمهوری آمریکا حمایت نکرد.
خروج از اتحادیه و استقلالطلبی
۲۳ ژوئن سال ۲۰۱۶ شهروندان انگلیس در یک همهپرسی به خروج بریتانیا از اتحادیه اروپایی رای دادند. سال ۲۰۱۷ دور اول مذاکرات بریگزیت بین کمیسیون اروپا و نمایندگان دولت انگلیس آغاز شد.
در کنار ادامه بحران جداییطلبی کاتالانهای اسپانیا و اسکاتلند، اخیرا ایتالیا هم ساز جدایی از اتحادیه اروپایی را کوک کرده است. گفته میشود دولت آینده ایتالیا یکی از فراگیرترین ائتلافهای اروپایی و بازویی قدرتمند برای کارشکنی در اتحادیه اروپاست. بلومبرگ در تحلیلی ادعا میکند اگرچه عاقبت ماجراجویی سیاسی ایتالیا معلوم نیست اما میتواند دردسری بزرگتر از بریگزیت برای اتحادیه اروپایی بیافریند. رهبران احزاب پوپولیست چپگرا و راستگرای ایتالیا در بسیاری از موارد با یکدیگر اختلاف نظر دارند اما مهاجرستیزی، ضدیت با سیاستورزی و خوار شمردن اتحادیه اروپایی این دو را به هم نزدیک کرده است. حال باید دید باتوجه به بحرانهای پیش رو و این وضعیت ناپایدار در اتحادیه اروپایی میتوان به تقابل اقتصادی این اتحادیه با آمریکا خوشبین بود یا خیر! یا اصولا در 5 سال آینده خبری از اتحادیه اروپایی به شکل کنونی خواهد بود یا با جدایی کشورهای دیگر از این اتحادیه شاهد فروپاشی آن خواهیم بود؟! خوب است آنها که امید به تضمینهای نداده اروپا بستهاند در بازهای 5 تا 10 ساله و فراتر از چندسال باقیمانده ریاستجمهوری خود به موضوعات کلان این اتحادیه و چالشهای آن بنگرند و منافع ملی و استقلال و عزت کشور را قربانی ادامه 3-2 ساله و کجدار و مریز برجام با اتحادیه اروپایی نکنند.