printlogo


کد خبر: 193220تاریخ: 1397/3/8 00:00
حرف ربط
فاطمه عبدالوند

جنگ همیشه بد نیست     
وقتی برای ماندن کسی   
که دوستش داری     
می‌گذری از لذت‌ها   
حواست هست     
کجا نگاهت می‌کند     
همانجا بلند بلند     
برایش از دوست داشتن می‌خوانی    
یعنی بر علیه خودت اعلام جنگ کرده‌ای    
دلت می‌گوید بخور و بیاشام    
قلبت می‌گوید هر چه محبوب گفت   
میان این رفتن و ماندن    
می‌میری و زنده می‌شوی     
اما عشق می‌برد از منطق ...
عشق به یکی که تو کل دنیای او    
یا او کل دنیای توست    
چه فرقی می‌کند وقتی خودت را باخته‌ای    
در جنگی که خودت را کشته‌ای    
تا برسی به آن رویای عظیم    
تازه نفس‌هایت پاک شده    
زمستان هم که باشد     
در آغوشش، بهارترین حال است حالت...   
هر قدمی که بر می‌داری    
اوج می‌گیری به سمت آسمانی   
که یک ماه بی‌نظیر در خودش دارد...
این نگاه پیروز را قاب کن    
تمام این 30 روز عاشقی    
زل بزن به خودت و شاکر باش     
از خالقی که تو را شفا داد    
از درد بی‌درمان تزویر    
حالا هم تو زلالی     
هم آسمان آواز می‌خواند     
و هم کوچه‌های تب‌دار   
از شبنم باران    
حال‌شان اول خیابان بهار است...
مست رفتن و رسیدن به روزنه‌هایی    
که تا چشم کار کند تنها جمال خدا را ببینی
و چگونه عاشق نشوی آخر...   
برداشتی آزاد از سوره غافر، آیه ۴۴
 


Page Generated in 0/0087 sec