printlogo


کد خبر: 193400تاریخ: 1397/3/12 00:00
کلوپ؛جنگجویی فرازمینی

بروک جنین: 3 فصل پیش و در جریان تساوی اورتون و لیورپول در داربی مرسی‌ساید، رفتار متفاوت طرفداران قرمزهای آنفیلد موجی از تناقض را بین اهالی فوتبال ایجاد کرده بود. انگار یک معنای عجیب و گنگ از سبک طرفداری لیورپولی‌ها به چشم می‌خورد و هضم این موضوع بسیار سخت به نظر می‌رسید. مردهایی که به ادعای خودشان عشق به تیم‌شان را حتی به همسران‌شان ترجیح می‌دهند، خیلی از کسب تساوی مقابل دشمن دیرینه ناراحت نبودند. زمان ولی گذشت و دوباره همه چیز مشخص شد. لیورپولی‌ها در آن زمان هم همان کسانی بودند که مرز باریک بین طرفداری و هواداری را درک می‌کردند اما احساساتی که ریشه در اخراج براندن راجرز داشت، به آنها اجازه نمی‌داد درست درباره چیزی که می‌خواستند فکر کنند. حال و روز هواداران بعد از جدایی استیون جرارد اصلاً خوب نبود و راجرز بر خلاف گذشته این‌بار نتوانسته بود انتظارات را برآورده کند. همین شد که فریاد لیورپولی‌ها به آلمان رسید تا کسی که حتی زمزمه آمدنش هم می‌توانست جذاب باشد، برای تجربه اتمسفر بی‌نظیر آنفیلد وسوسه شود. کلوپ با کارهای بزرگی که در بوندس‌لیگا انجام داد تبدیل به شخصیت کاریزماتیک و محبوب دنیای فوتبال شد. ربودن 2 جام قهرمانی متوالی از دست باواریایی‌ها، کسب یک عنوان قهرمانی در دی‌اف‌بی‌پوکال و البته رسیدن به فینال لیگ قهرمانان اروپا سال 2013، دستاوردهای کلوپ در تیمی بود که دوست نداشتنش کار سختی برای اهالی فوتبال شده بود. او با خط حمله متشکل از لواندوفسکی، رویس و گوتزه دل همه را به‌دست آورد، از نبوغ فکری ایلکای گوندوغان بیشترین استفاده را می‌برد و سوبوتیچ و متس هوملس را به 2 بازیکن رهبر تبدیل کرده بود. در کنار همه اینها از تبدیل کردن «سیگنال‌ایدونا پارک» به جهنم دشمنان نباید عبور کنیم، بویژه در شب شکست 4 بر یک رئال مادرید اسپانیا. در لیورپول نیز همه چیز مطابق انتظار شروع شد؛ همان شور و حال همیشگی و همان سبک خاص مربیگری. خط آتش کلوپو در انگلیس حتی کمی خطرناک‌تر از خط مثلث هجومی او در دورتموند بود و از این می‌شد فهمید سبک بازی همان سبک جذاب قبل است. سادیو مانه، محمد صلاح و روبرتو فیرمینو 3 بازیکنی هستند که نقش ابزارهای اصلی یورگن را برای تبدیل کردن لیورپول به تیم مورد علاقه نه فقط هواداران خودش بلکه دنیای فوتبال ایفا می‌کنند، درست همانند کاری که با دورتموند کرد البته که کار کلوپ با لیورپول اصلاً راحت نبود. مسیری که امروز به موفقیت رسیده از اکتبر 2015 و در حالی آغاز شد که شرایط باشگاه به هیچ عنوان خوب و قابل مقایسه با فصلی که تا یک قدمی قهرمانی رفتند، نبود. ستاره‌هایی مثل رحیم استرلینگ و لوئیس سوارس دیگر لباس قرمز لیورپول را به تن نداشتند و کاپیتان جرارد هم دور از خانه مشغول ادامه فعالیت بود. تیم در رده دهم جدول دیده می‌شد و این وضعیت فرسنگ‌ها با خواسته هواداران فاصله داشت. کلوپ اما تیم را به 2 فینال «اف‌ای‌کاپ» و «لیگ اروپا» رساند. هر چند در هر دو فینال با شکست مقابل منچسترسیتی و سویا روبه‌رو شد ولی نشانه‌های امیدواری و تغییر در بین هواداران موج می‌زد. پیروزی 4 بر 3 مقابل دورتموند در یک‌چهارم نهایی لیگ اروپا، بزرگ‌ترین نشانه شروع یک تغییر اساسی بود. فصلی که او با لیورپول شروع کرد یک فصل نفسگیر بود به طوری که خیلی‌ها راضی به نگرفتن جام اما تماشای بازی چنین تیم جذابی بودند. انگار همه مطمئن بودند انتهای این مسیر به نقطه خوبی متصل خواهد شد. هر چند در پایان فصل سوم، کلوپ و لیورپول به فینال لیگ قهرمانان هم رسیدند ولی ناکامی‌های دنباله‌دار کلوپو در فینال‌ها، هنوز دست از سر او برنداشته و این در حالی‌ است که طرفداران همچنان راضی هستند، حتی اگر به آنها طعنه‌زده شود که همیشه برای فصل بعدی امیدوار می‌مانند، باز هم آنها تیم دوست‌داشتنی کلوپ را با ریسک تغییر مربی عوض نمی‌کنند. دیووک اریگی، بازیکن 2 فصل پیش لیورپول بعد از کسب پیروزی دراماتیک مقابل دورتموند گفته بود: «کلوپ در بین 2 نیمه کاری کرد که ما نتوانیم بازنده از زمین بیرون بیاییم. او از ما خواست تا یک شب رویایی برای هواداران بسازیم. به جرات می‌توانم بگویم اگر کسی غیر از کلوپ این حرف را به ما می‌زد، حسی که آن شب در ما به وجود آمد تکرار نمی‌شد.» کلوپ کسی‌ است که درست در لحظه تمام شدن‌ها، خون را دوباره به رگ‌های تیمش تزریق می‌کند. درست وقتی که همه ناامید هستند با میمیک‌های خاص صورتش انگار به همه می‌گوید «آخرین چیزی که نمی‌میرد، امید است.» او بدون‌شک در حال حاضر بیشتر از هر مربی دیگری در دنیای فوتبال روی بازیکنانش تاثیر دارد، حتی اگر او همین چند شب پیش جام قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا را از دست داده باشد. از سبک بازی جذاب لیورپول تا خوشحالی‌های فیرمینو، از گلباران کردن حریفان تا فضایی که برای اسطوره شدن محمد صلاح ایجاد شده؛ همه اینها بی‌شک از نیمکتی نشأت می‌گیرد که متعلق به کلوپو است، کسی فراتر از یک مربی که برای تیم و طرفدارانش ‌می‌جنگد.


Page Generated in 0/0159 sec