صباح زنگنه*: موقعیت ژئواستراتژیک اردن، این کشور را متمایز از سایر دولتهای عربی منطقه به جهان معرفی میکند، به صورتی که اردن را باید یک کشور حائل میان اسرائیل و مابقی کشورهای عربی منطقه بدانیم. قبل از قرن بیستم کشوری به نام اردن وجود نداشت و جزئی از شامات محسوب میشد و حتی پیدایش اردن در منطقه به دلایل استراتژیک وارثان امپراتوری عثمانی بازمیگردد که عمدتاً سهم نظارتی بر اردن به عهده بریتانیاست. لندن با اتخاذ سیاست نرمافزاری و گاه سختافزاری تلاش داشته شخصی (ملک حسین) از حجاز در دهه 20 میلادی قرن گذشته را به سرزمین اردن بیاورد که این امر محقق شد.
اردن و رابطه تجاری با عراق
با توجه به اینکه ملک حسین از نسل خاندان هاشمیها بود، حرمتی میان مردم منطقه پیدا کرد و توانست حمایت بریتانیا برای اداره کشور را به عهده بگیرد که امروز شاهد حکومت عبدالله دوم در اردن هستیم. با عنایت به اینکه اردن منابع طبیعی فراوان (اعم از گاز و نفت) ندارد و مختصات مختصری از مدیترانه را اشغال کرده است، تامین هزینه و درآمد آن به عهده کشورهای همسایه بویژه عراق بوده است. در گذشته درآمد حاصل از نفت و کشاورزی عراق رقم قابل توجهی بود و بغداد قسمتی از مخارج اردن را تامین میکرد اما زمانی که عراق توسط ایالات متحده اشغال شد، «رایان کراکر» سفیر وقت آمریکا در بغداد برنامهای را در کنگره به تصویب رساند که یکی از بندهای آن برنامه، بر این مبنا بود که چند کانال ارتباطی برای تسهیل مسیر تجارت عراق از اردن در نظر گرفته شود و به جای ورود اقلام از بصره و خلیجفارس، تامین نیازهای بغداد در زمان محاصره از اردن انجام شود. این در حالی است که ضعیف شدن عراق و چالشهای امنیتی- اقتصادی این کشور، موجب شد اردن به سمت عربستان چرخش داشته باشد و هر از گاهی هم که این کمکها قطع میشود با موضعگیری اردن شاهد سرازیر شدن کمکهای سعودی به این کشور هستیم. مشکلات اقتصادی اردن باعث شده این کشور بیشتر به پیشنهادات ریاض، تلآویو، واشنگتن و لندن فکر کند؛ از این منظر بخشی از دلایل استقرار پایگاههای نظامی بریتانیا و آمریکا همین موضوع است و دقیقاً خط و ربطهای سیاسی و نظامی این کشور را نمایان میکند.
وادی عربه و چالشهای اردن
اما آنچه نباید از نظر پنهان بماند این است که حائل بودن اردن در کنار عراقی که حامی فلسطین است به نوعی جلوگیری اردن از تعرضات عراق به اسرائیل را نمایان میکند. در این راستا باید توجه داشت که اردن با توجه به قدرت نظامی و سیاسی خود همراه آمریکا و بریتانیاست که یکی از دلایل این ارتباطها حفاظت از اسرائیل قلمداد میشود. در این بین عقد قرارداد «وادی عربه» و ممانعت از هرگونه عملیات نظامی و امنیتی یا اقدامات جنبشهای مقاومت فلسطین از خاک اردن علیه صهیونیستها شکل گرفت، چرا که در دورهای شاهد سرکوب و اخراج فلسطینیها از اردن بودیم و این امر میتوانست برای اسرائیل و اردن مخاطرهآمیز باشد، زیرا بیش از نیمی از جمعیت اردن را فلسطینیتبارها تشکیل میدهند و این کشور در قالب اعطای تابعیت به آوارگان فلسطینی بخش اعظمی از آنها را در خاک خود اسکان داد و هرگونه اقدامی میتواند اردن را با چالش بزرگی روبهرو کند.
اَمان، بیسر و صدا علیه شامات
آنچه برای بسیاری از مخاطبان اخبار بینالملل و کارشناسان این حوزه مهم خواهد بود مواضع و نقش اردن در بههمریختگی سوریه است؛ حدود یک ماه پیش حملاتی علیه مواضع سوریه اتفاق افتاد که بسیاری از متخصصان نظامی بر اساس اطلاعات منتشر شده و خط سیر موشکها و راکتها بر این باور بودند این حملات از شمال اردن انجام شده است اما اَمان آن را تکذیب کرد. آنچه از این حملات منتشر شده است نشان میدهد بدون تردید از آسمان اردن برای این انجام این حملات استفاده شده است؛ حال آنکه موشک شلیک شده است یا جنگندهها اقدام به انجام این عملیات کردهاند موضوعی مبهم است. دلیل آن هم این است که پدافندهای سوریه نتوانستهاند برخی از این حملات هوایی را ردیابی کنند و دادهها حکایت از آن دارد که این حملات از سرزمینهای اشغالی و مدیترانه انجام شده است. از سوی دیگر امن بودن مرز مشترک اردن و سوریه دلیلی بر اثبات شلیک موشکها و راکتها از اردن است اما در مقابل شاهد سکوت اردن و ترس از پاسخگویی آن به سوریه هستیم و دولت اردن به دلیل هراس از عواقب آن رسماً این موضوع را رد میکند.
سردرگم میان دوگانه فلسطین و عربستان
سیاست اردن در اغلب موارد تا جایی که به خطوط قرمز این کشور آسیب نرساند، همسو با عربستان است. یکی از این خطوط قرمز مسؤولیت دولت اردن در بیتالمقدس است؛ در قطعنامهها و بسیاری از بیانیههای سازمان ملل و نهادهای حقوقی- سیاسی موجود در نظام بینالملل مسؤولیت اردن در قبال بیتالمقدس یک خط قرمز برای آن بهوجود آورده است که همین موضوع نشان میدهد روابط ریاض و اَمان با یکدیگر از یک محدوده مشخص فراتر نخواهد رفت. در این بین پرونده فلسطین حائز اهمیت و به یکباره معامله قرن نمایان میشود. زمانی که سخن از معامله قرن به میان میآید، حاصل جمع نظرات کوشنر، نتانیاهو و بنسلمان به یکباره ظاهر میشود که در نهایت انتقال سفارت آمریکا به قدس عملیاتی شد. بخشی از اقدام اخیر آمریکا و اسرائیل به نوعی ساقط کردن حقوق فلسطینیها و بازگشت آنها به سرزمینهای اشغالی را به نمایش گذاشت و در این بین تلاش عربستان از سالیان گذشته برای توسعه حیطه نفوذ شورای همکاری باید مدنظر قرار بگیرد. ریاض قصد داشت دامنه شورای همکاری خلیجفارس را به اردن و حتی مغرب گسترش دهد اما اردن حاضر به پذیرش سیاستهای عربستان (بویژه مساله فلسطین) نیست و همین موضوع موجب شد این کشور در جمع شورای همکاری خلیجفارس حضور نداشته باشد. جایگاه اردن میتواند بر معادلات فلسطین و همچنین تبعات انتقال سفارت آمریکا به قدس تاثیر داشته باشد؛ نقش مکمل این سناریو را مصر و «عبدالفتاح السیسی» بازی خواهد کرد، چرا که امنیت ملی اردن و مصر میتواند پس از انتقال سفارت به قدس دچار مشکل و تهدید شود.
* سفیر و نماینده اسبق ایران در سازمان همکاری اسلامی