مرا رها کنند کاش
تمام دوست داشتنهایی
که دورم کرده از تو
تویی که همه چیزی برایم
حس میکنم
چیزی بینمان هست
اگر که قبول داری
صدایم کن
مرا که تشنه صدای پایت هستم
و وجودم را به
تصور نداشتنت
من بریدهام همچون گنجشکی از لانه
صدای دل بریدنم
روی آسفالت کوچهها را میشنوی؟
رد شدم از نگاه تو
مسیر خواستنت دور
من بیمار
خودت بگو
چگونه برسم به این رویا
که انتهای تعبیرش، دیدن توست...
تمام آدرسها
ختم تو شده
همچون دورهگردی
حوالی نگاهت میگردم
شاید سکهای از تو
بر دل فقیرم بیفتد
و رزق روزگارم بشود
کمک کن
هنوز هم این شبها
باور دارم
داشتن تو
می ارزد به رها کردن همه...
قرارمان
به آمدن من و بخشش تو
برداشتی آزاد از دعای ابوحمزه ثمالی