فوتبال مدرن، در سطح باشگاهی دورانی از حضور مربیان تکخال و فوقالعاده را پشتسر میگذارد، وضعیتی که در تاریخ این ورزش کمسابقه بوده است. از پپ گوآردیولا و ژوزه مورینیو در انگلستان گرفته تا ماسیمیلیانو آلگری و دیگو سیمئونه در دیگر کشورها. ولی در فوتبال ملی شاهد چنین شرایطی نیستیم. از 32 سرمربیای که در روسیه هدایت تیمهای ملی را به عهده خواهند داشت، شمار کسانی که میتوان از آنها به عنوان مربیان درجهیک روز دنیا نام برد از تعداد انگشتان یک دست بیشتر نیست. مربیانی که بدون خیالپردازی بتوانند به نشستن روی نیمکت یکی از باشگاههای بزرگ اروپایی امیدوار باشند. یوآخیم لوو آلمانی یکی از این مربیان انگشتشمار است. همینطور خورخه سمپائولی، سرمربی آرژانتین که در سال 2015 با شیلی قهرمان رقابتهای کوپاآمهریکا شده. تیته برزیلی را هم میتوان جزو این دسته به حساب آورد، مربیای که در آمریکای جنوبی با کورینتیانس، موفقیتهای فوقالعادهای به دست آورده است. دیدیه دشان فرانسوی هم میتواند یکی دیگر از حاضران در این لیست باشد ولی جز این چند نفر، اضافه کردن مربیان دیگر به این فهرست بسیار دشوار خواهد بود. فوتبال ملی که زمانی جام زرین و معبد مربیگری فوتبال به حساب میآمد، در سالهای اخیر با سرعتی فزاینده، دگرگون شده و شکل و شمایلی دیگر پیدا کرده است و مثل همیشه، پول در این فرآیند مهمترین نقش را بازی میکند. در بین مربیان حاضر در جامجهانی روسیه، یوآخیم لوو بیشترین دستمزد را میگیرد، دستمزدی که گفته میشود به 31/3 میلیون پوند در سال بالغ میشود. بعد از او دشان با 02/3 میلیون پوند و یولن لوپتگی، سرمربی اسپانیا با 58/2 میلیون پوند در رتبههای دوم و سوم ایستادهاند. برای اینکه مبنایی برای مقایسه در اختیار داشته باشیم، کافی است بدانیم قرارداد جدید پپ گوآردیولا با منچسترسیتی بنا بر ادعاهای مطرح شده، سالانه 20 میلیون پوند خواهد بود. موریسیو پوچتینو هم در قالب قرارداد جدید خود با تاتنهام هر سال 5/8 میلیون پوند دریافت خواهد کرد. حتی مانوئل پیگرینی، سرمربی جدید وستهام هم با دستمزد 7 میلیون پوندی خود، در سال بیش از 2 برابر یوآخیم لوو درآمد خواهد داشت. این روزها یک مربی، اوج دوران حرفهای خود را از لحاظ مادی در فوتبال باشگاهی سپری میکند. در حالی که 10سال پیش اوضاع به گونه دیگری بود. زمانی که دستمزد 4 میلیون پوندی فابیو کاپلو به عنوان سرمربی انگلستان، او را در سطح سر الکس فرگوسن در منچستریونایتد و آرسن ونگر در آرسنال قرار داده بود، تنها کمی از درآمد افسانهای ژوزه مورینیو، تکخال چلسی کمتر بود. اوضاع و شرایط مربیگری ملی از آن زمان تا امروز تغییر کرده. حالا که به خدمت گرفتن بهترین سرمربیهای دنیا برای تیمهای ملی تا حد زیادی غیرممکن شده، غولهای بزرگ فوتبال نوع نگاه خود را تغییر داده و با شرایط جدید سازگار کردهاند. گرایش غالب جامجهانی امسال این است که بسیاری از کشورها برای هدایت تیمهای ملیشان به مربیان داخلی رو آوردهاند. نمونه بارز این گرایش را میتوان گرت ساوتگیت دانست که کار خود را به عنوان رئیس مرکز تخصصی تیمهای ملی انگلستان شروع کرده، سپس مربی تیمملی زیر 21سال انگلیس شده و حالا سکان هدایت تیمملی اول انگلیسیها را در اختیار دارد. در اسپانیا هم لوپتگی بعد از مربیگری در تیمهای ملی زیر 19سال، زیر 20سال و زیر 21سال این کشور، به تیمملی بزرگسالان دعوت شده. اوضاع در کره جنوبی هم به همین منوال بوده و شین تائه یونگ، مدارج ترقی را درون سیستم طی کرده و توسط فدراسیون فوتبال کشورش سکاندار تیمملی در جامجهانی شده است. در سنگال هم الیو سیسه بعد از هدایت ملیپوشان زیر 23سال کشور، به سرمربیگری تیمملی بزرگسالان رسیده. این فهرست بلندبالا اعضای دیگری هم دارد. سرمربی کرواسی، زلاتکو دالیچ سابقاً کمکمربی تیمملی زیر 21سال کشورش بوده و هیمیر هالگریمسون ایسلندی از کمکمربیگری ارتقا یافته و حالا روی صندلی سرمربیگری تیمملی وطنش نشسته است. روی همرفته از 32 سرمربی حاضر در روسیه، 13 نفر در تیمهای ملی کشورشان یا به عنوان کمکمربی یا به عنوان مربی تیمهای ردههای سنی، سابقه فعالیت دارند. در جامهای جهانی 2006، 2010 و 2014، تعداد این دسته مربیان 7 نفر بود.