printlogo


کد خبر: 193780تاریخ: 1397/3/23 00:00
مصاحبه طنز با سیدمحمد حسینی، روحانی‌ای که شعرهای طنزش شنیدنی است
بستنی قیفی آن هست از این جدیدها!
نشاندن گل لبخند روی صورت خلق‌الله البته ثواب دارد، اینقدر که بعضاً روحانی‌ها هم دست به کار می‌شوند و برای گفتن حرف‌های نگفتنی و سخت و بعضاً حساسیت‌زا، از راه طنز و شوخی و کنایه وارد می‌شوند. این بار با کسی هم‌صحبت شدیم که در کسوت روحانیت، شعر طنز می‌سراید.

سین: آیا می‌دانید شناسنامه چیست و چگونه گم می‌شود و اصولاً آیا شناسنامه شما گم شده است؟

جیم: شناسنامه مدرک اثبات وجود انسان است و بدون آن، وجود، توهمی بیش نیست. هرموقع که نیاز ضروری به شناسنامه داشته باشیم، قطعاً گم خواهد شد. مثلاً موقع ترخیص همسر و فرزندم که تازه متولد شده بود، شناسنامه‏ام گم شد و باعث شد تمام منزل و خودرو و بیمارستان را زیر و رو کنم و شیرینی نوزاد متولد شده، برایم تلخ‌تر از زهرمار شد.
هنوز هم تلخی آن زیر زبانم هست و باعث شده ناخودآگاه در خانه، بیشترین دعوا را با همین فرزند متولد شده‏ام داشته باشم.

سین: اگر بخواهید به مختصرترین شکل ممکن، خودتان را معرفی بفرمایید، چگونه این کار را انجام می‌دهید
جیم: روحانی ِجسور!

سین: متولد چه سالی هستید؟
جیم: ما هم جزو دهه شصتی‌های بدبختیم که همه مشکلات کشور، به‌خاطر وجود اونهاست، ۱۳۶۳.

سین: اینکه اسم حیوانات را روی سال‌ها می‌گذارند، چرا باعث ناراحتی خیلی‌ها نمی‌شود؟ مثلاً اینکه به فلانی می‌گویند میمون چون متولد سال میمون است، چرا برای ما عجیب یا برخورنده نیست؟
جیم:  دلیل فلسفی ندارد. بیشتر دلیل عاطفی دارد، چون از کودکی با آن کنار آمده‌ایم!

سین: شاید همه آدم‌ها به نوعی شاعر باشند اما همه آنها شعر نمی‌گویند. شما چطور شاعر شدید؟

جیم: از کودکی حس شعری درونم را کشف کردم و در اوایل نوجوانی، با شعر هجو گفتن برای خانواده و اقوام، به آزار و اذیت آنها مشغول شدم.

سین: طنز گفتن، آدم را شاعرتر می‌کند یا نه؟
جیم: شاعرتر نمی‌کند ولی شاعر بودن انسان را نمایان‌تر می‌کند، چون شعر طنز بازخورد مثبت بیشتری در اجتماع دارد و همه‌پسند است.

سین: چقدر از زندگی شما به اینترنت وابسته‌ است؟ می‌خواهم بدانم  آیا دائم برخط هستید؟

 جیم: خیلی. پرداخت قبوض کل اقوام سببی و نسبی، کارهای اینترنتی و ثبت‌نام کل اقوام سببی و نسبی، تقویت قوت شعری با ارتباط با اساتید شعر و نیز تربیت شاعران انقلابی و فراانقلابی.
دائم برخط نیستم ولی روزی ده نوبت برخطم که هرکدام حدود دوساعت طول می‌کشد.

سین: می‌دانید که بعضی‌ها شب پرداخت یارانه، عزا می‌گیرند؛ چه توصیه‌ای برای آنها دارید؟
جیم: برای گرفتن مجلس عزاداری‌شان، هرماه چند مسئول گریه‌کن و مجلس‌گرم کن را استخدام کنند!

سین: راستی باقیمانده پول یارانه هر ماه را در کجا سرمایه‌گذاری می‌کنید؟
جیم: جلو جلو، کل آن را پوشک برای بچه ها می‌خرم چون هرروز قیمت آن متفاوت است!

سین: شخصاً از نرخ  4200 تومانی دلار، راضی هستید؟
جیم: شخصاً نه! ولی نوعاً خیلی، همه چی ارزونه، من چقدر خوشحالم.

سین: می‌توانید به ما هم بگویید که برای تهیه دلار با این قیمت، به کجا باید مراجعه کنیم؟
جیم: صرافی سر کوچه‌ آقای جهانگیری اینا.

سین: اهل آشپزی هستید؟ کلاً بلد هستید برای کسی، آش بپزید؟
جیم: بله، البته آش نپختم ولی سایر غذاها رو چرا، از جمله خورش قیمه و فسنجان و ماکارونی و سایر موارد.
اولین بار هم با ماکارونی شروع کردم و سویا را بدون خیساندن، روی گاز تفت دادم و حسابی سیاه شد!

سین: اگر قرار باشد بین غذای دستپخت همسر گرامی و والده مکرمه، یکی را انتخاب بفرمایید، با توجه به حساس بودن موضوع، دقیقاً چه می‌کنید؟
جیم: قبلش ذکر «رب انی ظلمت نفسی» را خوانده، هردو را کامل صرف می‌کنم در حد انفجار.

سین: برای تهیه مایحتاج روزانه، خودتان خرید هم می‌کنید یا شبیه بعضی‌ها این وظیفه بر عهده شما نیست؟
جیم: کل خرید‌های روزانه به‌عهده من است جز لباس همسر و بچه ها که هردفعه خریدم پس دادم!

سین: پس  ریز قیمت نان سنگک و سیب‌زمینی و شیرخشک و پوشک را می‌دانید؟ یا می‌دانید کدام قیمت‌ها طی ماه‌های اخیر تغییر کرده؟
جیم: بله، دم خانه ما یا دم خانه آقای جهانگیری اینا؟ شیر خشک ۲۲۰۰۰. پوشک بزرگ ۲۳۰۰۰. نان سنگک ۱۰۰۰. البته نرخ اقلام بالا نزدیک منزل آقای جهانگیری بسیار بالاتر از اینهاست!

سین: اگر از جزئیات یک قرارداد بی‌خبر باشید، آیا از آن دفاع می‌کنید؟
جیم: بستگی دارد، اگه مسأله حیثیتی و ناموسی باشد بله.

سین: می‌توانید با FATF یک جمله بسازید؟
جیم: خیر!

سین: برای سوار شدن بر خرمراد، کدام راه نزدیک‌تر است؟
الف) اختلاس
ب) پاچه‌خواری
ج) داشتن ژن‌خوب

جیم: گزینه دال، موارد الف و جیم

سین: با دریای ایذه، فرودگاه کازرون، بستنی قیفی و کیوی بوشهر، یک جمله یا شعر برای ما می‌سازید؟
جیم: سخته
فرودگاه کازرون، داده بما نویدها
بستنی ِقیفی ِآن، هست از این جدیدها
کیوی بوشهر بخور، به ساحل ایذه نرو
به مردمش حمله شده، داده بسی شهیدها

سین: عاشق شدن سخت تر است یا فارغ شدن؟
جیم: که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها...، فارغ شدن از تبعات عاشق شدن است.

سین: اهل فوتبال هستید؟ جام‌جهانی را هم پیگیری می‌کنید؟
جیم: خیر. بله تا حدودی، بازی های ایران و بازی نهایی را نگاه می‌کنم.

سین: از انبوه برکات حضور نمایندگان مجلس در کنار تیم ملی فوتبال، چند نمونه را برای ما نام ببرید؟
جیم: دست زدن برای آنها، جیغ زدن و کِل کشیدن در ورزشگاه، دلداری دادن بعد از بازی‌ها.

سین: آیا حاضرید به جای بعضی از مسئولان، شما فهرست اموالتان را برای عموم مردم اعلام کنید؟
جیم: به‌جای خودم بله، ولی به‌جای آنها نه.

سین: چه پیشنهادی برای کاهش سن ازدواج جوانان دارید؟
جیم: تا بد و خوب را نفهمیده‏اند، آنها را به ازدواج یکدیگر دربیاوریم، مثلاً دختر از سن ۹سال و پسر از سن پانزده سال!

سین: بزرگترین رودستی که در زندگی خوردید از کی یا چی بود؟
جیم: ازدواج!

سین: به نظر شما، خروج آمریکا از برجام، چیزی از ارزش‌های تیم مذاکره‌کننده ما  کم نمی‌کند؟
جیم: از ارزش‌هاشان چیزی کم نمی‌کند ولی از ورزش‌هاشان چرا!
بالاخره باید کل سال را سفر خارجه می‌رفتند و با وزرای خارجه کشورهای مختلف قدم زده و پیاده‌روی می‌کردند!

سین:  اگر باز هم کسی چنین سوالاتی از شما پرسید، چه واکنشی نشان خواهید داد؟

جیم: میکروفن یا ضبط را از دستش گرفته، به نقطه‌ای دوردست پرتاب می‌کنم!
 


Page Generated in 0/0061 sec