مردم بروند بسوزند و بسازند:
یعنی فعلا پیاز داغ قیمه‌ام سوخته  و راه‌حل دیگری به ذهنم نمی‌رسد، در همین هوا هم زنده می مانید، ببینید(وپنجره رو به جنگل را باز می‌کند و نفس عمیق می‌کشد تا آنجا که از هجوم اکسیژن به ریه ها ساعتها  سکسکه می‌گیرد)

مردم دعا کنند باد بیاید:
یعنی من فقط مسئول فرو کردن چهار انگشت به درون موهای پس کله‌ام در جهت افق به صورت رفت و برگشتی هستم که مباد ذرات خاک بر رویشان مانده باشد،که اگر مانده باشد در روحیه‌ همسر تاثیر می‌گذارد.

چرا احساسی تصمیم می‌گیرند  مگر آب دریا شیرین می‌شود:
یعنی، دیگر هیچکس و هیچ چیز شیرین نمی‌شود(و شیرین شیرین ای یار را زمزمه می‌کند).

باید ببینیم هزینه تصمیماتی که اتخاذ کردیم چقدر است:
یعنی چند برابر هزینه تصمیمات باید درخواست بودجه بدهیم تا هزینه سفر کیش و رنگ موی آلبالویی زعفرانی برادر زاده‌ام را بتوانم بپردازم، بالاخره باید دست اطرافیان را هم گرفت.

یوزپلنگ ها می‌میرند:
یعنی، اوضاع خیلی خوب است و دیگر قرار نیست مثل نهنگ‌ها به پوچی برسند و خودکشی کنند، آنها راضی‌اند. شما هم راضی باشید.

دریاچه ارومیه جز در عصر یخبندان  هیچوقت خشک نبوده:
یعنی الان هم که در سال ۱۳۹۷هستیم خشک نیست، هزینه‌ی احیا را بدهید به ما، نوه دختری‌ام چند وقت است یبس شده است.

برای بهبود شرایط محیط زیستی  نیاز به پژوهشهای علمی داریم:
یعنی کاوه رو بگم برگرده؟! این اگه برگرده دیگه اون کاوه قبلی نیستاا!! حالا خود دانید.