printlogo


کد خبر: 193820تاریخ: 1397/3/23 00:00
درباره روند فاصله‌گذاری حامیان و متحدان روحانی با او
شراکت نیمه‌تمام با دولت تک‌محصولی

صادق فرامرزی:  یک‌سال پیش درست در چنین روزهایی بود که پس از شعار دادن جمعی از راهپیمایان روز قدس در مقابل رئیس‌جمهور و خوانده شدن چند بیت انتقادی نسبت به سرنوشت برجام پیش از خطبه‌های نماز عید فطر به یکباره هشتگ #حامی_روحانی_ام به شکل انبوهی از جانب طرفداران روحانی فضای شبکه‌های اجتماعی را به تسخیر خود درآورد. حمایت همه‌جانبه حامیان روحانی‌ای که حالا توانسته بود با کسب بیش از 23میلیون رای برای بار دوم به کرسی ریاست‌جمهوری تکیه بزند، آنچنان برجسته بود که حتی بدبین‌ترین طرفداران روحانی هم انتظار سرنوشتی کاملا معکوس را در یک سالگی آن روزها نداشتند. سیل اعلام برائت‌های حامیان پر سروصدای سابق رئیس‌جمهور از یکسو و عدم تمایل به هزینه کردن خود برای دفاع از حیثیت دولت از سوی دیگر حامیانی که برائت نجسته‌اند، دولت را در موقعیتی نسبتا مشابه سایر دولت‌های دوم قرار داده است. تشابهی که مهم‌ترین تفاوتش زمان و گستره اعلام برائت‌هاست، به گونه‌ای که هیچکدام از دولت‌های سابق و اسبق جمهوری اسلامی در سال پنجم خود با چنین وضعیتی مواجه نبوده‌اند. با مجموعه این تفاسیر چه چیز، دولت تدبیر و امید را در موقعیت فعلی قرار داده است؟
1- بدیهی‌ترین دلیلی که روحانی را با بحران از دست دادن محبوبیت در میان حامیان خود مواجه کرده است، انفعال دولت دوم او همانند غالب دولت‌های دوم نسبت به تلاش در جهت اصلاح وضع موجود است. حتی حامیان متعصب اصلاح‌طلب وی هم این روزها لب به این گلایه گشوده‌اند که روحانی زمان کافی‌ برای پیگیری امور جاری مملکت نمی‌گذارد و هدایت دولت را در غالب امور به اشخاص دیگری سپرده است. مضاف بر تمام اینها دولت روحانی در یک قیاس اقتصادی دولتی، «تک‌محصولی» بوده و از همین رو همانند اقتصادهای تک‌محصولی که همه امورشان متاثر از تنها محصول تولیدی‌شان است، با ضربه خوردن تنها محصول خود یعنی «برجام»، این حس را به جامعه القا کرده که تمام هست و نیست یک دولت از دست رفته است. اگر حامیان سال گذشته روحانی بابت خوانده شدن مصرع «جسم برجام چو روحش به فنا رفت که رفت» توسط مداح روز عید فطر تمام قد از دولت حمایت کردند، امروز خود معترف به آن هستند که برجام فراتر از جسم و روحش حتی در نام و نشان هم به فنا رفته است. در چنین شرایطی که از یکسو تنها محصول دولت کشت ناموفقی داشته و از سوی دیگر دولت که خود را در معرض هیچ انتخاب دیگری نمی‌بیند، با انفعال نسبت به همه امور برخورد می‌کند، طبیعی است بخش عمده‌ای از امیدها تبدیل به ناامیدی و یأس اجتماعی شود.
2- همواره یکی از مهم‌ترین تفکیک‌هایی که نسبت به حامیان عرصه سیاست انجام می‌شود، مجزا کردن حامیان ایدئولوژیک از حامیان پراگماتیست یک نظام، دولت، حزب یا هر نهاد سیاسی دیگر است. حامیان ایدئولوژیک دل در گرو یک نظام ارزشی دارند و آن نظام ارزشی، آنان را مجاب می‌کند حتی فراتر از منافع شخصی خود برای یک نهاد یا اندیشه سیاسی هزینه دهند. آنان در غالب اوقات  اقلیتی از حامیان را تشکیل می‌دهند که قلت آنان هیچگاه مساوی با کمی تاثیر‌شان در جذب حمایت سایر بخش‌های جامعه نبوده و نیست اما حامیان پراگماتیست چه در سطح نخبگان سیاسی و چه در سطح توده، همواره کسانی هستند که با نگاهی ابزارانگارانه دست به حمایت یا برائت از گروه و شخصی می‌زنند، به بیان دیگر آنان بیش از آنکه دل در گرو یک نظام ارزشی داشته باشند، تمایل به آن دارند که موقعیت و منافع خود را ارتقا بخشند پس طبیعتا بیش از آنکه به دنبال هزینه کردن خود باشند، سعی می‌کنند در جهت کسب درآمد سیاسی حرکت کنند. با مجموعه این تعاریف، طبیعی جلوه می‌کند که مرز میان حامیان ایدئولوژیک با حامیان پراگماتیست را در روزهای سخت یک گروه یا نهاد سیاسی قابل رویت بدانیم. روزهای سخت فعلی برای روحانی و دولتش گواهی آن است که عمده نخبگان سیاسی و توده‌های اجتماعی‌ای که او را همراهی کرده‌اند، عمدتاً حمایتی پراگماتیستی داشته‌اند و حالا که هزینه دادن از «خود» برای نجات «دولت» را مستعد لطمه خوردن منافع خود می‌بینند، رو به برائت یا سکوت آورده‌اند. این بی‌بدنگی ایدئولوژیک روحانی البته تحلیلی بود که برخی کارشناسان عرصه سیاست از روز نخست دولت روحانی در همان سال92 بدان اشاره می‌کردند و آن را پاشنه آشیل وی می‌دانستند. تلاش‌های پیگیرانه اشخاص برجسته جبهه اصلاحات برای ممانعت از «این همانی» خود با دولت روحانی، تحلیل‌های سعید حجاریان که تلویحی به مرگ دولت اشاره دارد، اعتراض‌های عبدالله ناصری به تنبلی روحانی، توصیه‌های ابطحی به کنار کشیدن جهانگیری از دولت برای لطمه نخوردن بیش از پیش چهره‌اش به‌علت انتساب به روحانی و... نمونه‌هایی از تلاش چهره‌های اصلاح‌طلب برای خرج نشدن اعتبار خود به پای دولت است اما این خرج نشدن‌ها محدود به اصلاح‌طلبان نمی‌شود و چهره‌هایی همچون لاریجانی نیز که با تصویب 20 دقیقه‌ای برجام هزینه بالایی را در شراکت خود با دولت پرداخته‌اند، این روزها تلاش می‌کنند هزینه همراهی سیاسی خود با روحانی را کاهش دهند و در همین چارچوب می‌توان نتیجه طرح‌های پیشنهادی دولت به مجلس را تا حد زیادی تحت تاثیر این معادله سنجید. شاید رد کلیت لایحه بودجه که برای نخستین‌بار در مواجهه دولت و مجلس در کشور رخ داد و البته کنایه‌های بعدی لاریجانی به دولت درباره لایحه غیرکارشناسی‏شان، بزرگ‌ترین پالس به مخاطبان بود که مرزبندی بین لاریجانی و روحانی را درک کنند. لاریجانی فهمیده است برای ادامه فعالیت سیاسی خود باید این مرزبندی شفاف‌تر باشد و فاصله‌گذاری معناداری بین او و «پروژه شکست‌خورده دولت تک‌محصولی» حس شود.
3- اگرچه شعار «اعتدال» در قامت یک استراتژی، توانایی بستن قراردادهای سیاسی با گروه‌های دیگر را برای دولت فراهم آورد اما فاقد بعد ایدئولوژیک در جهت شکل دادن به یک حلقه حمایتی میان همراهان سیاسی بود. مساله «تک‌محصولی» بودن ثمره دولت نیز به‌عنوان سدی محکم مانع آن شد تا حامیان دولت بتوانند عنصر امید برای تغییر را در روزهای بد برجام فراهم آورند. ناتوانی در شکل دادن به یک بدنه ایدئولوژیک و تکیه دادن به نیروهای تاثیرگذار موقت همچون سلبریتی‌ها، روحانی را با حامیانی مواجه کرده که به دولت او بیش از هرچیز به چشم یک «پروژه سیاسی» کوتاه‌مدت نگاه کرده‌اند و بر همین مبنا تمام تلاش خود را می‌کنند تا ضمن حفظ بهره‌مندی خود از سطوح مختلف دولت، علی‌الظاهر سهام‌شان را از پروژه شکست خورده خارج کنند. پشیمانی سلبریتی‌های حمایت‌کرده، شیفت سیاسی بخش عمده‌ای از شرکای روحانی به جایگاه منتقدان وی و در عین حال کم‌فروغ شدن حامیان و حتی بعضا وزرای او برای هزینه کردن خود در جهت مشروعیت‌بخشی به عملکرد دولت؛ همگی گویای شکل‌گیری موقعیتی متزلزل‌تر از موقعیت دولت‌های مشابه در 4 سال دوم حکمرانی خود است. قطعا مهم‌ترین راه‌حل برای خروج از وضعیت بغرنج فعلی برای دولتمردان گذار از دولتی «تک‌محصولی» به یک دولت چندمحصولی است؛ تلاش برای به اثبات رساندن گزاره نفی‌شده پیشرفت برون‌زا و عدم تکیه بر سرمایه‌های درونی پیش از هرچیز دولت را از ارائه یک کارنامه موفق دور می‌دارد و مانع از آن می‌شود که حتی حامیان متعصب دولت نیز خود را هزینه ادامه این راه کنند، به عبارت دیگر دولتی که فاقد حلقه حامیان ایدئولوژیک است بیش از سایر دولت‌ها نیازمند عینیت بخشیدن به کارآمدی خود جهت مشروعیت‌یابی است و آنچه در کمال تعجب مشاهده می‌شود آن است که این دولت در عرصه‌های مختلف وارد دومینوی ناکارآمدی بی‌سابقه‌ای شده است که حتی صدای شکایت حامیان خود را نیز درآورده است.
 


Page Generated in 0/0082 sec