احمد روحاللهزاد*: مردم ایران با انقلاب اسلامی سال 57 و تاسیس نظام اسلامی؛ آمریکا را از کشور خود بیرون راندند و در مسیر تقلال گام برداشتند. هر چند در ابعاد سیاسی و نظامی و فرهنگی این استقلال تا حد زیادی خودنمایی میکند اما هنوز برای رسیدن به استقلال اقتصادی گامهای زیادی باید برداشته شود. تاکید قریب یک دههای مقام معظم رهبری بر اقتصاد مقاومتی در همین چارچوب انجام شده است و ورود جریان سلطه به رهبری آمریکا در عرصه تحریمهای مالی و اقتصادی ایران نیز شاخص دیگری است که نشان میدهد ایران باید در تدوین و اجرای سیاستها و برنامهها برای رسیدن به استقلال اقتصادی اهتمام بسیار ویژهای داشته باشد، زیرا جریان سلطه که امام خمینی(ره) از آن بهعنوان استکبار جهانی و صهیونیسم بینالمللی یاد میکردند؛ جنگ اقتصادی را آخرین راهکار خود برای تسلیم ملت ایران انتخاب کرده است. ملت ایران با این درک که استقلال واقعی کشور تنها در پرتو حذف مولفههای مزاحم از سطح منطقه تحقق خواهد یافت، حمایت از آرمان آزادی فلسطین و قدس شریف را بهعنوان یک آرمان فراگیر امتی، در دستور کار خود قرار داد. حاصل این انتخاب راهبردی شکلگیری محور مقاومت و ورود آمریکا به چالشی بسیار جدی در سطح منطقه شد و بسیاری از پایگاههای آمریکا در سطح منطقه در معرض موج استقلالخواهی قرار گرفتند. موجی که از آن تعبیر به بیداری اسلامی یا بهار عربی میشود که از تونس آغاز و تقریبا همه کشورهای عربی منطقه را فراگرفت؛ تا جایی که تحلیلگران اعلام کردند آمریکا بهعنوان هژمون برتر جهانی دیگر جایی در منطقه ندارد و این مسأله جایگاه این کشور را در سطح جهانی تغییر داده است. جریان صهیونیسم جهانی برای بازتعریف هژمون خود و حفظ پایگاههای در سطح منطقه، تروریسم تکفیری را تعریف کرد اما محور مقاومت به رهبری ایران این طرح خطرناک را هم خنثی کرد (هرچند هنوز خطر تروریسم تکفیری وجود دارد). اسرائیل بهعنوان پایگاه اصلی جریان صهیونیسم در جهان اسلام تعریف شده است و آمریکا هم در راس هرم صهیونیسم بینالملل قرار دارد. بر این اساس آمریکا برای بازگشت هژمون منطقهای خود نگاه به اسرائیل دارد و از نگاه این رژیم به تحولات منطقه نگاه میکند. اساسا فروپاشی عراق و سوریه و لبنان یک هدف اسرائیلی است اما هم عراق و هم سوریه و لبنان با کمک ایران از فتنه تروریسم تکفیری و فروپاشی خلاص شدند. کمکهای ایران که بر اساس سیاست تامین منافع ملی در چارچوب منافع امتی ارائه شد، موجب تقویت جایگاه ایران در سطح منطقه و بویژه در روابط با عراق و سوریه و لبنان شده است. رابطهای که با توجه به طرحهای آمریکا و اسرائیل باید حفظ شود، زیرا توطئه آمریکا و اسرائیل بسیار گسترده است و خنثیسازی این توطئه تنها در قالب کار جمعی میتواند انجام شود. بر این اساس باید گفت هم کشورهای منطقه به ایران نیاز دارند و هم ایران به آنها نیاز دارد. ایران نشان داده مهمترین ضمانت برای استقلال عراق و سوریه و لبنان است. بنابراین انتظار طبیعی ایران از این کشورها حضور شاداب در محور مقاومت بر اساس آرمان آزادی فلسطین و قدس شریف است و وحدت محور مقاومت یک ضرورت منطقی برای تامین استقلال واقعی کشورهای عضو این محور است. ایران از همان سال نخست پیروزی انقلاب اسلامی با تهدیدهای جدی براندازانه روبهرو بوده است:
- فعال شدن جریانهای تروریستی که قریب 20 هزار قربانی از اقشار مختلف ایران گرفته است
- کودتای نوژه برای بازگرداندن رژیم سابق یا دستکم استقرار یک حکومت غیردموکراتیک
- جنگ تحمیلی حزب بعث عراق که 8 سال طول کشید و بسیاری از منابع و امکانات کشور را نابود کرد
- محاصره اقتصادی کشور
- راهاندازی جنگ روانی با هدف مدیریت ذهنهای اجتماعی در جهت اهداف مطلوب خود
اما جامعه ایران به دلیل وجود عقبه تاریخی و تمدنی خود از عمده این بحرانها عبور کرده است و اینک در مرحله مدیریت ذهنهای اجتماعی هم با توجه به همین عمق تاریخی و تمدنی تا حد زیادی جریان صهیونیسم را ناکام گذاشته است اما کشورهای دیگر منطقه به دلیل نداشتن عمق تاریخی و تمدنی عبور سختی در مرحله مدیریت ذهن اجتماعی خواهند داشت و نیاز به انتقال تجربه ایران دارند. ساختار دولت جدید عراق را با سنیها بستهاند. رئیسجمهور از میان اکراد سنی است و رئیس مجلس هم از میان اهل سنت عرب انتخاب میشود و جریان سلطه فکر میکرد با این ساختار جدید، عراق را در کنترل خود خواهد داشت اما اهل سنت در عراق یک بازیگر بخشی است و این جامعه شیعه است که یک بازیگر کلان است و همین امر و استفاده عراق از کمکهای ایران، موجب تحول جدی در عراق شده است، لذا جریان سلطه احساس کرد برای کنترل عراق باید روی جریان شیعه در این کشور سرمایهگذاری کند. بر همین اساس رژیمهای پیشرو عربی در همکاری با جریان صهیونیسم ماموریت پیدا کردند در جریانهای شیعه نفوذ و اتحاد و اتفاق آنها را از بین ببرند. دعوت از مقتدا صدر و عمار حکیم برای سفر به عربستان، قبل از برگزاری انتخابات و طرح مباحثی چون انتقال مبالغ هنگفتی پول از عربستان و خودروهای زرهی و پولهای توزیع شده سفیر امارات در همین چارچوب قابل ارزیابی است. در واقع این اقدام عربستان و امارات کلید زدن جنگ نرم جریان صهیونیستی سلطه درباره عراق است. همین موضوع در سوریه دنبال میشود و تعریف و فعالسازی جریانی که مواضع ضدایرانی در سوریه را مطرح میکند در همین چارچوب ارزیابی میشود. یعنی دشمن در لباس دوست وارد میدان شده است. در لبنان نیز همین رفتار را از سوی عربستان و امارات شاهد بودیم اما هم ملت عراق و هم ملت سوریه و لبنان با توجه به سطح بالای هوشیاری اجازه موفقیت را از این طرحهای ضدملی و صهیونیستی که توسط عربستان و امارات اجرا میشود، گرفتند هرچند نیاز به حفظ این هوشیاری سطح بالا همچنان احساس میشود. محور مقاومت باید با تقویت اتحاد خود بکوشد توطئههای دشمنان خود را خنثی کند. بویژه که رژیم صهیونیستی دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ را فرصتی بیتکرار در تاریخ آمریکا میداند که نه قبلا بوده و نه بعدا تکرار خواهد شد. از این رو معتقد است در دوره ترامپ باید همه برنامههای منطقهای خود را به نتیجه برساند. بنابراین لازم است محور مقاومت نیز زمانشناس بوده و بر پایه شناخت دقیق از تحولات منطقهای و نظام بینالمللی طرح و برنامه داشته باشد. بیتردید رژیمهای منطقهای که بر اساس وابستگی به غرب در خدمت سیاستها و طرحهای جریان صهیونیسم قرار گرفتهاند، خود در اهداف برنامههای صهیونیستی برای تغییرات بنیادین ساختاری و تجزیه قرار دارند و تنها راه سلامت آنها پیوستن به محور مقاومت است که با عملکرد 40 ساله خود ثابت کرده است ضامنی صادق و البته مقتدر در صیانت از منافع، امنیت و استقلال همه کشورهای منطقه است؛ موضوع مهمی که دیر یا زود به آن پی خواهند برد.
----------------------------------
*دبیر کمیسیون سیاسی و امور بینالملل جمعیت دفاع از ملت فلسطین
منبع: خبرگزاری بینالمللی قدس