4 سال قبل؛ دقیقه 90 بازی با آرژانتین بود و کل یک کشور منتظر یک تساوی تا به خیابانها بریزند. روز خوب فوتبال ایران بود، روز بد یک داور صرب که در بد بودنش دیگر هیچ تردیدی نیست. آن روز عدالت فوتبال قربانی ضربه مواج مسی شد؛ آنقدر آن توپ موج داشت که اگر تا آخر دنیا هم کش میآمدیم به نقطه عطفش نمیرسیدیم. 4 سال گذشت و باز رسیدیم به بزرگترین آوردگاه. همه به تساوی مقابل مراکش راضی بودند. همه منتظر نخستین امتیاز بودند اما این بار عدالت به سوی دیگری چرخید. ما به اندازه بازی با آرژانتین خوب نبودیم اما همانقدر جنگیدیم، همانقدر زخمی شدیم و خدا مزدی را که برابر آرژانتین 4 سال قبل منتظرش بودیم به ما ارزانی داشت؛ مهمترین گل به خودی حریف در تاریخ فوتبال ایران. مدافع تعویضی مراکش در آخرین دقایق بازی دروازه تیم خودی را گشود تا ایران به دومین برد خود در تاریخ جامهای جهانی دست بیاید. جمعه غروب، بعد از 4 سال آن چیزی که استحقاقش را داشتیم نقد کردیم. ایران با نخستین برد در جامجهانی 2018 به صورت جادویی در پایان روز دوم صدرنشین گروه شد. بازی اسپانیا و پرتغال با تساوی 3-3 به پایان رسید تا جهان شاهد صدارت یوزها در گروه مرگ باشد. این صدرنشینی در حالی حاصل شد که حتی گزارشگر بازی در تلویزیون ملی هم در همان آغاز دیدار سپر را زمین انداخته بود و با ناامیدی مطلق آرزوی تساوی را در همان دقیقه 10 داشت. یک خودکوچکبینی محض که گویا ما یک بازنده ابدی برابر بزرگان هستیم. اما برخلاف آیههای یاس عادل فردوسیپور، اراده ملی به گونهای به بار نشست که ایرانیها در همه جای کشور ساعتها به شادی و پایکوبی پرداختند. مردم برای چند ساعت همه مشکلات اقتصادی را به بوته فراموشی سپردند و شادمانه تا پاسی از شب عید فطر را در خیابانها شادی کردند. این شادی محصول خودباوری پسران ما در روسیه بود که هیچگاه خود را کمتر از حریف نپنداشتند.
بهترینهای ما
4 بازیکن از لیگ برتر در ترکیب اصلی تیمملی ایران حضور داشتند و اغراق نیست که بگوییم جزو تاثیرگذارترین بازیکنان تیم در جریان این پیروزی بزرگ بودند. ترکیب اصلی تیمملی کشورمان به یک اندازه استقلال و پرسپولیسی داشت و این بازیکنان در حساسترین پستهای زمین بودند. علیرضا بیرانوند پس از 2 فصل خوب با پرسپولیس گلر تیمملی کشورمان بود؛ در ماههای اخیر کادرفنی تیمملی و پرسپولیس حمایت ویژهای از او کرده بودند اما برخی فوتبالدوستان، با توجه به حضور ایران در گروه مرگ، نگرانی زیادی بابت خط دروازه داشتند. در خط دفاع، کیروش روزبه چشمی را به سیدجلال حسینی ترجیح داده بود و این انتخاب محل مناقشه و بحثهای فراوانی بود. همچنین کیروش در روز محرومیت سعید عزتاللهی، امید ابراهیمی را در ترکیب قرار داد و وحید امیری نیز در پست هافبک میانی و متمایل به چپ به میدان رفت. تنها چیزی که میتوانست کیروش و حامیان او را روسفید و منتقدان را وادار به سکوت کند، 90 دقیقه درخشش این 4 بازیکن داخلی و تعویضیهای احتمالی بود. بازی با حملات همهجانبه مراکشیها آغاز شد. در دقیقه 3 کرنر به قوس محوطه جریمه ارسال شد اما حارث، سایه توپ را زد. همان جا بود که در ایران همه میپرسیدند: «هافبک دفاعی چرا آن منطقه را پوشش نداد؟» اما درست لحظاتی بعد، امید ابراهیمی مانع از رسیدن سانتر حریف به ایوب الکعبی شد و دروازه تیم را نجات داد. یک ربع بعد، نوبت علیرضا بیرانوند بود که اشتباه سردار آزمون را با سیوی دیدنی جبران کند و ایران را در بازی نگه دارد. سپس روزبه چشمی با ایستادگی جانانه برابر شوت بازیکنان مراکش، اجازه نداد توپ به دروازه ایران برسد. اما هر چه بازی پیش میرفت، از فشار حملات تیم مراکش کاسته میشد و شاگردان کیروش خود را در زمین پیدا میکردند. امید ابراهیمی و وحید امیری با چند توپگیری، موقعیتهای ایران در نیمه اول را ساختند که هر یک به دلیلی وارد دروازه نشد. در این بین، علیرضا بیرانوند با خروجهای ماهرانهاش، اطمینان و قوت قلب را به تیم و البته میلیونها ایرانی تزریق میکرد. وحید امیری هم که نامش در ذهنمان با تلاش و کوشش عجین شده، در پست هافبک یک روز فوقالعاده را سپری کرد و در پایان مسابقه، بیشترین میزان دوندگی را داشت. روزبه چشمی بیش از هر مدافع دیگری پاس صحیح ارسال کرد و تحت فشار، به اشتباه نیفتاد. امید ابراهیمی بخوبی وظایف یک هافبک دفاعی را اجرا کرد و مجید حسینی نیز یک تعویضی بسیار خوب بود و به عنوان جوانترین بازیکن تاریخ ایران در جامجهانی، عالی عمل کرد.
90 دقیقه دوندگی، جنگندگی، تلاش و فداکاری، ماحصل عملکرد تمام بازیکنان و مشخصا 1+4 بازیکن داخلی بود. آنها که درباره آمادگیشان صحبتهای زیادی مطرح شده بود، نشان دادند مهرههای باکیفیتی برای تیمملی هستند و میتوانند در میدان جهانی، تاثیرگذار ظاهر شوند.
یک سوءتفاهم؛ کیروش به حسینی طعنه نزد
سوءتفاهمها حتی در لحظات شیرین هم گریبان فوتبال ایران را رها نمیکند، البته این بیشتر به ذهنیت آدمها بازمیگردد؛ اینکه از قبل چه چیزهایی در ذهنمان مانده و منتظر فرصت هستیم تا آنها را به زبان بیاوریم. جمعه شب و بعد از پیروزی تیمملی ایران مقابل مراکش، مصاحبه کارلوس کیروش در کانالهای خبری منتشر شد اما به صورت خلاصه و بدون سوال. یعنی فقط جوابهای کیروش در خبرها موجود بود. کیروش در جواب یکی از سوالات گفته بود: «درس زندگیام را گرفتم. سوپرمن یا ابرمرد فقط در کارتونهاست. با هم کار کردیم تا ابر نتیجه خلق کنیم.» عدهای با شنیدن اصطلاح «سوپرمن» یاد سیدجلال حسینی و ماجرای مربی تیم الجزیره افتادند و فکر کردند کیروش خواسته با این جملات به سیدجلال حسینی طعنه بزند. این در حالی است که کیروش بعد از خط زدن سیدجلال هم از او به نیکی یاد کرد و سیدجلال هم هرگز واکنش تندی به این ماجرا نشان نداد. با این همه خیلیها که نظر مساعدی نسبت به مربی تیمملی ندارند به سرعت شروع کردند به واکنش نشان دادن! آنها خطاب به کیروش میگفتند چرا در این لحظات که همه شاد و خوشحالند هم دست از طعنه و کنایه برنمیدارد! اما اصل ماجرا این بود که یک خبرنگار از سرمربی تیمملی پرسیده آیا شما «سوپرمن ایران» هستید؟ کیروش هم در پاسخ گفته: «من درس زندگیام را گرفتم. سوپرمن یا ابرمرد فقط در کارتونهاست. ما با هم کار کردیم تا یک ابر نتیجه خلق کنیم.» ملاحظه میکنید که حرفهای کیروش نهتنها اصلا ارتباطی به سیدجلال نداشته، بلکه کاملا فروتنانه بوده است اما طبق معمول قضاوتهای عجولانه و از روی تعصب برخی از ما همه چیز را خراب میکند. کیروش در این حرفها اصلا طعنهای به کاپیتان پرسپولیس نزده. اصولا هیچ دلیلی هم برای چنین کاری وجود ندارد. حتی شاید خود سیدجلال هم برداشت بدی از حرفهای کیروش نداشته اما همیشه هستند کسانی که «کاسه داغتر از آش» میشوند.